سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

سخنرانی امام جمعه محترم در مراسم عزاداری سیدالشهدا (ع)

ارسال شده توسط: مدیریت سایتبازدید شده: 83 مرتبه
دسته: سخنرانیتاریخ: 1401.05.19
 
سخنرانی حجت الاسلام ابراهیمی امام جمعه محترم در مراسم عزاداری سیدالشهدا (ع) در مورخه 1401/05/18



http://yascms.ir/emam/gozaresh/bb525.JPG


خشنودی مولایمان صاحب الزمان(عج) ،سلامتی رهبر عزیز و بزرگوارمان ، شادی روح امام راحل عظیم الشأن، شادی ارواح طیبه شهدا ،شهدای والامقام بخش ، شهدای گمنام، شهدای خدمت، شهدای مدافع حرم، سیدالشهدای مقاومت حاج قاسم سلیمانی و همراهان، شهدای سلامت، سلامتی خودتان و خانواده و فرزندانتان اجماعاً صلوات.

خدا دوست دار کسی است که حسین را دوست دارد:

در حدیثی که خدمت شما عرض کردم رسول خدا(ص) می فرماید : «حُسَیْنٌ مِنِّی » حسین از من است( قرآن هم تاکید کرده است که حسن و حسین فرزندان پیامبر هستند) « وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ »و من از حسین هستم. یعنی ماندگاری اسلام و دین خدا تا زمان غیبت امام زمان(عج) و تا قیام قیامت از برکت امام حسین(ع) است،از برکت خون امام حسین(ع) بود که اسلام زنده شد ،دین خدا حفظ شد‌. بعد پیامبر خدا دعا کردند :« أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْناً » خدایا دوست بدار هر کس که حسین را دوست دارد (1). خوشا به حال شما دوستداران امام حسین(ع) ،شما سینه زنان و عزاداران اباعبدالله الحسین(ع) که در نزد خدا مقام بسیار بالایی دارید.

محبت و علاقه هندوها به امام حسین (ع):

حضرت آیت الله دستغیب ( رحمت الله علیه) در کتاب‌ داستانهای شگفت خود نوشته است: یک مرد هندو که گاو پرست بود، هر ساله همراه عزاداران حسینی سینه میزد، عاشق و دوستدار امام حسین(ع) بود، وقتی از دنیا رفت به رسم هندوها بدن او را سوزاندند، اما مشاهده کردند که دست راست و قطعه‌ای از سینه اش نسوخته است ، با وجود آتش زیاد که بدن او را تبدیل به خاکستر کرده بود ولی دست راست ‌و قطعه ای از سینه اش نسوخته است ؛ از بزرگ خود علت را سوال کردند، گفت این بخش متعلق به حسین (ع) مسلمانان است و باید در قبرستان مسلمانان دفن شود. « أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْناً » خدایا دوست بدار هر کس که حسین را دوست دارد.

یک کلیپ دیدم که گزارشگر میگفت در یکی از شهرهای هندوستان که صد هزار جمعیت دارد که متشکل از سی هزار شیعه،سی هزار سنی و سی هزار هندوست، همه عاشق امام حسین علیه السلام هستند حتی هندوها که هر ساله بر سر عزاداران امام حسین علیه السلام گل می پاشند. در همان کتاب آیت الله دستغیب می نویسد که روز عاشورا هندوها حسین، حسین گویان ، از میان انبوهی از آتش رد میشوند و پاهای آنها نمی سوزد. اینها نشان از عشق و علاقه به سیدالشهدا دارد. این جاذبه و مغناطیس وجود حسینی است که حتی هندوی گاو پرست هم عاشق امام حسین(ع) است.

بعضی از تجار هندی با امام حسین(ع) معامله می کنند و هرساله محرم، بخشی از اموال خود را در راه سیدالشهدا علیه السلام خرج می کنند و مجالس عزاداری به پا میکند.

امام حسین(ع) چراغ هدایت وکشتی نجات:

دوستداران سید شهدا تا زنده هستید از اهل بیت (ع) جدا نشوید و دست به دامان این خانواده باشید. امام حسین (ع) کشتی نجات و چراغ هدایت است. از امام صادق(ع) سؤال شد: یابن رسول‌الله مگر همه اهل بیت(ع) کشتی نجات نیستند، چرا می‌گویند "ان‌الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاة" حسین(ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است. امام صادق(ع) فرمودند: « کلنا سفن النجاة ولکن سفینة جدی الحسین أوسع وفی لجج البحار أسرع » همه ما اهل بیت کشتی‌های نجاتیم، ولی کشتی جدم حسین علیه السلام وسیع‌تر و در عبور از امواج سهمگین دریاها سریعتر است (2) کشتی نجات امام حسین علیه السلام وسیع تر است و همه را در خود جای می دهد.

شفاعت امام حسین(ع) در قیامت :

یکی از مراجع درس علمی و فقهی داشت ولی روضه‌خوانی نداشت. یک شب در عالم خواب دیدم که قیامت شده است و در صف حساب و کتاب ایستاده است (حساب و کتاب علما در قیامت با امام صادق علیه السلام است)، صف بسیار سنگین و طولانی بود. اما یک صف دیگر هم بود که معطلی نداشت و بسیار سریع حساب کتاب می شدند و وارد بهشت می شدند .سوال کردم این صف چیست؟ گفتند :صف عزاداران و روضه خوانان اباعبدالله الحسین (ع) است. من هم به آن صف رفتم ولی مرا قبول نکردند .گفتند تو برای اباعبدالله الحسین (ع) کاری نکردی ، روضه‌خوانی و یا مداحی نداشتی و مجلسی برای امام حسین(ع) برپا نکرده ای، نمی توانی از این در وارد بهشت شوی،به همان صف مراجع و علما برو تا امام صادق علیه السلام به حساب شما رسیدگی کنند.

نام امام حسین(ع) هیچ‌گاه تکراری نمی‌شود:

امام حسین چون مغناطیسی است که دلها را به خود جذب می کند. به جز با نام حسین علیه السلام چگونه می توانیم این همه جمعیت را یک جا جمع کنیم. اگر ما یک فیلم سینمایی را یک دو یا سه بار ببینیم برای دفعات بعدی برایمان تکراری است حوصله دیدن دوباره آن را نداریم. یک کتاب داستان را نهایت سه یا چهار بار بخوانیم، برای دفعات بعدی تکراری است و تمایلی به خواندن آن نداریم ولی نام امام حسین چنان جاذبه ای دارد که هر ساله ما در مجالس امام حسین شرکت می کنیم، سینه زنی می کنیم ،عزاداری داریم و همیشه برای ما تازگی دارد .هیچ وقت از یاحسین گفتن خسته نشدیم، مجالس امام حسین شفا بخش است ،گره گشاست ،در این مجالس دردها درمان شده است و درمان میشود . کشتی نجات امام حسین (ع) سریعتر انسان را به سر منزل مقصود می رساند، منتها خود انسان هم باید بخواهد. ما هم باید خودمان را در معرض این نسیم و کشتی قرار بدهیم و بگوییم یا امام حسین علیه السلام شما که مغناطیس وجودت همه را جذب کرده ، ما هم به عشق شما در این مجلس شرکت کرده ایم ، در همین مجلسها می توان حاجت گرفت،مجالس حسین علیه السلام همانند زیر قبه حرم حسین علیه السلام است که دعا در آن مستجاب است.

ویژگی های اختصاصی امام حسین علیه السلام :

امام حسین(ع) چند ویژگی اختصاصی دارد که فهرست وار به چند مورد اشاره می کنم:

1-«شفا فی تربته»


در تربت مضجع شریف امام حسین(ع) شفا قرار داده شده است. خوردن خاک حرام است ولی تربت سیدالشهدا به میمنت آن حضرت و مبارکی و تبرک ایشان نه تنها حرام نیست بلکه خوردن آن مستحب است.

2- «و الائمة من ولده»:

یعنی ائمه بعد از امام حسین همه از اولاد آن حضرت هستند.

3- «و الاستجابة الدعا تحت قبته»:

زیر بارگاه و قبه امام حسین(ع) دعا مستجاب است، امروز هم دعا مستجاب است زیرا امام حسین همه چیز خود را در راه خدا داد ،علی اصغر و علی اکبر خود را در راه خدا داد ،اهل بیتشدر راه خدا به اسیری رفتند ،امام حسین(ع) در این عالم بسیار قیمتی است. (3)

چرا امام حسین علیه السلام یک شب مهلت گرفت؟

همانند دیروز عصر، وقتی دشمن قصد حمله داشت امام (ع) یک شب را از دشمن مهلت خواست ولی شمر و عمرسعد مهلت نمی‌دادند ، شخصی فریاد زد وای بر شما اگر کفار از شما یک شب مهلت می خواستند به آنها مهلت میدادید، پسر پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم از شما مهلت می خواهد و شما قبول نمی کنید، بالاخره مهلت دادند .

مهلت خواستن امام حسین(ع) برای عبادت :

امام علیه السلام به قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل(علیه السلام) فرمود: «ارْجِعْ إلَیْهِمْ وَ اسْتَمْهِلْهُمْ هَذِهِ العَشِیَّةَ إلَی غَدٍ» ای عباس! به نزد آنان برگرد! و این یک شب را تا فردا از آنها مهلت بگیر! « لَعَلَّنَا نُصَلِّی لِرَبِّنَا الْلَّیْلَةَ، وَ نَدْعُوُه، وَ نَسْتَغْفِرُهُ؛ فَهُوَ یَعْلَمُ أنِّی احِبُّ الصَّلَاةَ لَهُ وَ تِلَاوَةَ کِتَابِهِ، وَ کَثْرَةَ الدُّعَآءِ وَ الاسْتِغْفَارِ » تا برای خداوند ، نماز بخوانیم، و دعا و استغفار کنیم. چراکه خداوند می داند من نماز، و تلاوت قرآن، کثرت دعا، و استغفار را دوست دارم».(4)

مهلت گرفتن برای برگشت برخی افراد:

علت دیگری هم دارد، اینکه امام می خواستند کسانی که باز ماندند و دوست دارند حسینی شوند، فرصت داشته باشند تا برگردند، حرّ ، فرزندش و غلامش هم بیایند ، حدود ۳۰ نفر از لشکر عمر سعد به حضرت پیوستند و خوشبخت و سعادتمند شدند.

در مسیری که حضرت به سمت کوفه می آمدند نیز چندین نفر را هدایت کردند:

ماجرای دیدار امام حسین(ع) با عبیدالله بن حرّ جُعفی :

عبیدالله بن حر جعفی یکی از پهلوانان نامی کوفه است که برای سرکشی از زمین های کشاورزی خود به سمت کوفه آمده بود و با سیاست کاری نداشت، نه طرف امام بود و نه طرف یزید؛ امام برای دعوت برخی از افراد پیک می فرستادند ولی خود شخصا به ملاقات عبیدالله رفت ، این مرد بعدا افسوس می خورد و می گفت : چه اشتباه بزرگی کردم ، امام حسین علیه اسلام دست فرزندانش را گرفته بود وبه در خیمه من آمد اما من درک نکردم ، اعلام وفاداری نکردم، او تا آخر عمر می سوخت. امام به خیمه عبیدالله آمدند و گفتند تو گناهان زیادی انجام داده ای (چون عبیدالله در دوران حضرت علی عیله السلام مقابل حضرت قرار گرفته بود و با او مخالفت کرده بود،) بیا و ما را یاری کن تا عاقبت بخیر شوی، بیا و در اردوگاه حسینی سعادتمند شو ، اما عبیدالله گفت: من نه با شما هستم و نه با دشمنان شما ، اما اسب و شمشیر خوبی دارم، این اسب هیچ وقت مرا درجبهه و معرکه تنها نگذاشته این اسب پیش کش شما .حضرت فرمودند : اى فرزند حرّ! ما به قصد اسب و شمشیرت نیامدیم، ما آمدیم تا از تو یارى بطلبیم. اگر از تقدیم جانت در راه ما دریغ مى ورزى، هیچ نیازى به مالت نداریم... من از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم که مى فرمود: «هر کس فریاد استغاثه اهل بیت مرا بشنود و به یاریشان نشتابد خداوند وى را به رو در آتش دوزخ اندازد». این مرد بعدا چقدر افسوس می خورد که آن لحظه که باید انتخاب درستی داشته باشم مسیر درست را انتخاب می کرد، نفهمید و امام را یاری نکرد!(5) امام حق را نشناخت و نتوانست راه درست را تشخیص بدهد و به مرگ جاهلیت از دنیا رفت.

راز سعادت در پیروی از امام حق است:

امروز هم فریاد هل من ناصر امام حسین بلند است تا زنده ایم قدر بدانیم، اجل خبر نمیکند، افراد زیادی بودند که پارسال در مراسم سیدالشهدا عزاداری می کردند و امسال زیر خروارها خاک خوابیده اند؛ مانند حر توبه کنید و به این اردوگاه حسین(ع) بپیوندید. راز سعادت و خوشبختی پیوستن به کشتی نجات امام حسین علیه السلام است. مردم کوفه اهل نماز و روزه بودند ، حج خانه خدا را به جای می آورد ولی امام حق را یاری نکردند و حضرت را تنها گذاشتند. راز نجات در زندگی و خوشبختی این است که حق و باطل را تشخیص بدهید و حق را یاری کنید. «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا» حق و باطل همیشه وجود دارد ،مانند عبیدالله بن حر جعفی نباشید که نه این طرفی باشید ونه آن طرفی که این ضلالت و گمراهی است ؛ بلکه در هر زمانی باید صاحب حق را بشناسید و او را یاری کنید.

وهب یار امام حسین (ع) :

امام در همین مسیر که می آمدند یک هدایت گری دیگرنیز داشتند ، در این مسیر یک خانواده در بیابان زندگی می کردند، یک پیرزن که با پسر وعروسش آنجا زندگی می کرد، امام حالشان را پرسیدند، آنها مسیحی بودند ، امام سوال کرد اینجا چه مشکلی دارید؟ پیرزن گفت : مشکل ما بی آبی است، امام کنار خیمه آنها چشمه ای را ظاهر کرد ند،بعد فرمود وقتی پسرت آمد به او بگو به یاری پسر پیغمبر بیا، وهب وقتی آمد به ،مادرش گفت امروز یک مردی که نورانیت از سراسر وجودش می بارید،به اینجا آمد که این چشمه آب از برکت وجود اوست ، فرمود نیاز به کمک دارد او را یاری کن، وهب به همراه مادر و همسر هانیه در هشتم ماه محرم به نزد امام آمدند و به دست حضرت مسلمان شدند ، روز عاشورا نیز وهب چنان قدرتی نشان داد که همه را شگفت زده کرده بود ، هنگامی که سر این تازه داماد را بسوی مادرش پرتاب کردند مادر، سر را گرفت و بوسید و گفت: «حمد و سپاس خداوندی را که مرا با شهادت تو پیش روی حسین علیه السلام رو سفید کرد.» و سپس آن سر را گرفت و گفت: ما چیزی را که برای خدا دادیم پس نمی گیریم، آن را با شدت بسوی دشمن انداختت، که اتفاقا آن سر به پیکر یکی از دشمنان خورد و او زخمی شد و بعد به هلاکت رسید. سپس قمر بسوی خیمه ی خود آمد و عمود خیمه را از جا کند و به دست گرفت و بسوی دشمن یورش برد و دو نفر از دشمن را کشت، امام حسین علیه السلام فریاد کشید ای زن برگرد، بر زن جهاد نیست، به تو مژده باد که با فرزندت همنشین جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله در بهشت هستید. مادر وهب، برگشت (6) بودند افرادی که ادعای مسلمانی داشتند و پای منبر امیرالمومنین (ع) بزرگ شده بودند اما امام حسین(ع) را رها کردند ولی وهب مسیحی بود و به یاری امام شتافت. وهب ،اولین شهیدی بود که در واقعه کربلا سر از تن جدا کردند . همسر وهب، سر شوهرش را بغل کرد که شمر به غلام خود دستور داد، این زن را کنار شوهرش به شهادت برساند و هانیه همسر وهب هم این اولین زنی بود که در کربلا به شهادت رسید.

اهل بیت خیرخواه وبخشنده هستند :

اگر میخواهی عاقبت بخیر بشوی و مس وجودت طلا شود،اگر میخواهی هنگام احتضار امام حسین علیه السلام و اهل بیت به بالای سر تو بیایند، از حق دست برندار و به دامان امام حسین (ع) پناه ببر . او فرزند حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها ست کسانی که سه روز را روزه بودند و هر سه شب در حالیکه خود گرسنه بودند افطار خود را یتیم مسکین و اسیر نامسلمان دادند .حتی غیر مسلمان هم برای گرفتن کمک در خانه فاطمه آمد ، حضرت علی شعر خواند که یا فاطمه انسانی در خانه ما آمده است، این راه حقوق بشر و حفظ ارزش های انسانی و الهی می گویند ،به اسیر غیرمسلمان می گوید: یک انسان نیازمند که در خانه ما را زده است و باید به او کمک کنیم.حضرت فاطمه فرمود: بچه ها گرسنه هستند ولی پدر اهل خیر است، ما هم به امیرالمومنین اقتدا می کنیم و غذای خود را به فقیر دادند(7)، می توانستند غذا یک نفر را به او بدهند ولی تمام آنچه که در منزل داشتند به آن فقرا دادند و خود با آب افطار کردند .قرآن نیز این انفاق را نقل می‌کند : « إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُريدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً » حضرت فاطمه(س) وامام علی علیه السلام فرمودند ما در مقابل کاری که انجام داده ایم از شما پاداش نمی خواهیم حتی نیاز نیست از ما تشکر کنید.(8)
خدمتی که در راه امام حسین علیه السلام می کنید حتما حضرت زهرا سلام الله از شما تشکر خواهد کرد و مورد عنایت امیرالمومنین علیه السلام قرار میگیرید، کوشش کنید تا زنده اید برای برپایی نام و یاد سیدالشهدا هر کاری می توانید انجام دهید .در زندگی تماشاچی نباشید بر کشتی نجات سید الشهدا سوار شوید.

پایه های دین اسلام :

در روایتی امام باقر (ع) می فرمایند: « بُنِيَ الإسلامُ على خَمْسٍ » اسلام بر پنج پايه استوار است:

1- نماز ( عَلى الصَّلاةِ )

اولین پایه دین خدا نماز و ارتباط با خداست ، اگر میخواهید فرزندان شما خوشبخت باشند آنها را اهل نماز بار بیاورید و رابطه آنها را با خداوند درست کنید. نماز جمعه را در زندگی خود ترک نکنید .نمازجمعه مایه رحمت و برکت است ، روز قیامت نزدیکترین فرد به رحمت خداوند کسی است که بیشترین حضور را در نماز جمعه داشته باشد .همه این ها حقیقت است، امام حسین علیه السلام ظهر عاشورا هم نماز را ترک نکردند و نماز ظهر عاشورا را به جماعت اقامه کردند . سینه زنان و زنجیر زنان ابوالفضل عباس علیه السلام ،بدانید حضرت عباس یک عابد بوده است که اهل نماز های طولانی بودند که در جوانی بر اثر نماز خواندن زیاد، پیشانی او پینه بسته بوده است.

2- زکات (و الزَّكاةِ ):

دومین پایه دین خدا دادن انفاق و خیرات و پرداخت خمس و زکات است . تا زنده هستیم خودمان حسابرسی مال مان را انجام بدهیم، در کوهبنان که بودم، بنده خدایی قصد سفر حج داشت خمس مال خود را حساب کرد چون به صورت نقدی نمی توانست پرداخت کند، چند چک نوشت و حج خود را انجام داد و برگشت . بعد از یک ماه از دنیا رفت و هیچ کدام از وراث حاضر نشدن چکها را پاس کنند و خمس مال پدر را حساب کنند .

اهمیت پرداخت خمس:

خمس برای احیای دین خداست، برای اینکه دین زنده بماند . مالیات برای آبادانی شهر است، ساخت مدرسه ، بیمارستان، درمانگاه ،خیابان، جاده ولی پرداخت خمس برای احیای دین خداست. می‌گویند پدری فرزندش را وصیت می کرد که بعد از اینکه من از دنیا رفتم ، فلان کارهای خیر را انجام بده . پسر عاقل بود شب شد، پسر پشت سر پدر چراغ دستی را گرفته بود و میگفت پدر برو؛ پدرش گفت چراغ را جلو بیاور تا من راه را ببینم ، پشت سر چگونه در این شب تاریک ، راه را تشخیص بدهم؟ پسر گفت پس چگونه می گویی در قیامت کارهای خیر را پشت سر من بفرست ؛ تا خود زنده هستید ، برای خودتان قدمی بردارید . مبادا زندگی خود را آغشته به مال حرام کنید، چند سال قبل در یک مصاحبه تلویزیونی از یکی از بازاریان اصیل تهران سوال شد که می توانید یک مثال را برای خمس وزکات بزنید ؟ گفت : بله ، اگر هر سال شاخ وبرگ اضافه درخت انگور را بزنی ،آن درخت پر بار می شود و محصول بیشتر می دهد ولی اگر آن را هرس نکنی ،محصولی نخواهی داشت.پس اگر انسان شاخ وبرگ اضافی مال را در راه خدا داد، آن مال برکت پیدا می کند و رشد پیدا می کند. زکات یعنی مال رشد و نمو پیدا میکند، تاکنون نبوده است کسی که با انفاق و یا پرداخت خمس و زکات و فقیر شده باشد بلکه پرداخت خمس و زکات باعث افزایش رزق و روزی است. تا زنده هستیم به فکر حسابرسی به اموال خودمان باشیم و چراغ راهی برای آخرت خود بفرستیم.

3- روزه (الصَّومِ) :

سومین پایه دین خدا روزه است، روزه واجب ماه مبارک رمضان.

4- حج (و الحَجِّ):

چهارمین پایه دین خدا حج است، کسی که مستطیع است و امکانات مالی دارد حتماً باید به حج برود.

5- الوَلايةِ (ولایت):


پنجمین پایه دین خدا ولایت است، یعنی انسان معتقد به ولایت امیرالمومنین علی (ع) باشد و از دوستدار و پیرو حضرت باشد.
امام باقر (ع) در ادامه حدیث می فرماید: «... وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ ءٍ کمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ فَأَخَذَ النَّاسُ بِأَرْبَعٍ وَ تَرَکوا هَذِهِ یَعْنِی الْوَلَایَةَ »آنگونه که به ولایت ندا شده، به چیزی ندا داده نشده است. اما مردم به چهار رکن اخذ کردند ولی این ولایت را رها کردند. (9)

پی نوشت:

1- بحارالانوار،‌ج 43،‌ ص 261، ح1

2- بحار الانوار، ج ۲۶، ص ۳۲۲، حدیث ۱۴

3-بحارالانوار: ۲۴۸/۴۳ ح۲۴

4- ارشاد ،مفید ،ص ۲۵۰

5- بحارالانوار، ج 44، ص 379

6- بحار، ج 45، ص 16 و 17

7- بحار الأنوار ج39 ص284 ح69

8- سوره مبارکه انسان،آیه 9

9- کلینی، ح۱ و ۳


چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.