مطالب

سخنرانی امام جمعه محترم چترود در مراسم عزاداری روز یازدهم محرم

ارسال شده توسط: مدیریت سایت	بازدید شده: 77 مرتبه
دسته: سخنرانی	تاریخ: 1401.05.19
سخنرانی حجت الاسلام ابراهیمی امام جمعه محترم در مراسم عزاداری روز یازدهم محرم در چترود مورخه 1401/05/18 اَلحَمدُ اللِه رَبِ اِلعالَمینَ الصَلاة وَالَسلامُ عَلی عَبِداللِه وَ رَسُولِهِ وَحَبیبِه وَصَفیهَ وَحافِظِ سِرِه وَمُبَلغِ رِسالاتِه سِیدِنا وَ مَولانَا اَبِی القاسِمِ المُصطَفَی مُحَمَد صلی الله علیه وآله وسلّم وَعَلی آله الطَیِبینَ الطاهِرین المَعصُومینَ اَلهُداةِ المَهدیین وَالَلعنَ الدائم عَلَی اَعدائِهِم اَجمَعینَ ِاِلی قِیامِ یَومِ الدین. قال رسول الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله): «حُسَيْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْناً » (1) خشنودی مولایمان صاحب الزمان(عج) ،سلامتی رهبر عزیز و بزرگوارمان ، شادی روح امام راحل عظیم الشأن، شادی ارواح طیبه شهدا ،شهدای والامقام بخش ، شهدای گمنام، شهدای خدمت، شهدای مدافع حرم، سیدالشهدای مقاومت حاج قاسم سلیمانی و همراهان، شهدای سلامت، سلامتی خودتان و خانواده و فرزندانتان اجماعاً صلوات. هر کس حسین را دوست بدارد، خداوند دوستدار اوست : در حدیثی که در مطلع سخن خواندم، رسول خدا(ص) می فرماید : «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ » حسین از من است و من از حسین هستم. یعنی ماندگاری دین من هم از ناحیه حسین(ع) است . اگر عاشورا نبود،امروز دین اسلام نبود، اگر اسارت زینب نبود عاشورا نمی ماند، همه ماسرسفره حضرت زینب(س) و امام حسین علیه السلام نشسته ایم و در ادامه پیامبر خدا دعا می کنند: « أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْناً» خداوندا دوست بدار هر کس که حسین را دوست میدارد.(1) خداوندا تو شاهد باش ما در صبح عاشورا به عشق اباعبدالله الحسین(ع) در این مجلس عزا شرکت کرده ایم، خدایا ما دوستدار حسین(ع) هستیم. دلایل مهلت خواستن امام حسین(ع) از دشمن در عصر تاسوعا : 1- راز و نیاز با پروردگار همانند دیروز عصر، وقتی دشمن قصد حمله داشت امام (ع) یک شب را اجازه گرفت تا به عبادت بپردازد، نماز بخواند، قرآن بخواند (2)این یک درس برای همه ما به شماست تا زنده ایم قدر بدانیم و از عبادت پروردگار غفلت نکنیم. 2- برداشتن بیعت از یاران این رفتار ، نکته دیگری هم دارد. شب عاشورا امام از دشمن مهلت گرفت تا بیعت خود را از اصحاب بردارد و به آنها فرمود هر که میخواهد میتواند اینجا را ترک کند، تا یاران خود را امتحان کند. همه اظهار وفاداری کردند و در صراط حق پابرجا ماندند. زهیر گفت: یابن رسول الله یک جان چه ارزشی دارد کاش زهیر هزاران جان داشتم فدای تو می کردم، مگر ما می توانیم تو را رها کنیم ، ما تازه تو را پیدا کرده ایم. 3- پیوستن گروهی از یاران عمر بن سعد به امام حسین(ع) و کسانی که تاکنون نتوانستند به اردوگاه سیدالشهدا برسند فرصت داشته باشند تا به جمع اصحاب حضرت بپیوندند. حضرت منتظر حر بود، منتظر افرادی که در لشکر دشمن هستند و حق بر آنها روشن شده است فرصت داشته باشند تا برگردند و حدود ۳۰ نفر از اصحاب عمربن سعد به حضرت پیوستند. عاشورا به ما درس حق طلبی داد : این چهره حق طلبی سیدالشهداست که همه را دعوت می‌کند ،درس بزرگ امام حسین برای همه ما این است که انسان باید حق طلب و پیرو حق باشد، خوشبخت آن کسی نیست که فقط نماز بخواند و روزه بگیرد .چنانچه در لشکر دشمن هم بودند افرادی که اهل نماز خواندن و روزه گرفتن بودند و حج خانه خدا به جای می آوردند ولی بد عاقبت شدند . خوشبخت کسی است که امام حق را بشناسد و در زندگی خود سعی کند از امام حق جدا نشود وگرنه مردم کوفه همه اهل نماز روزه و حج بودند اکثریت آنها پای منبر امیرالمومنین علیه السلام بزرگ شده بودند ولیبصیرت نداشتند و دست از امام حق بر داشتند ،این درس بزرگ عاشورا برای من و شماست که حق طلب باشیم. هدایت گری های امام در مسیر کوفه : امام نقش هدایت گری و دستگیری داشتند و در همین مسیرب که به سمت کوفه حرکت می کردند افراد زیادی را به سمت حق دعوت کردند. دیدار امام حسین(ع) با عبیدالله بن حرّ جُعفی : عبیدالله بن حر جعفی یکی از پهلوانان نامی کوفه است که برای سرکشی از زمین های کشاورزی خود به سمت کوفه آمده بود و با سیاست کاری نداشت، نه طرف امام بود و نه طرف یزید؛ امام برای دعوت برخی از افراد پیک می فرستادند ولی خود شخصا به ملاقات عبیدالله رفت ، این مرد بعدا افسوس می خورد و می گفت : چه اشتباه بزرگی کردم ، امام حسین علیه اسلام دست فرزندانش را گرفته بود وبه در خیمه من آمد اما من درک نکردم ، اعلام وفاداری نکردم، او تا آخر عمر می سوخت. امام به خیمه عبیدالله آمدند و گفتند تو گناهان زیادی انجام داده ای (چون عبیدالله در دوران حضرت علی عیله السلام مقابل حضرت قرار گرفته بود و با او مخالفت کرده بود،) بیا و ما را یاری کن تا عاقبت بخیر شوی، بیا و در اردوگاه حسینی سعادتمند شو ، اما عبیدالله گفت: من نه با شما هستم و نه با دشمنان شما ، اما اسب و شمشیر خوبی دارم، این اسب هیچ وقت مرا درجبهه و معرکه تنها نگذاشته این اسب پیش کش شما .حضرت فرمودند : اى فرزند حرّ! ما به قصد اسب و شمشیرت نیامدیم، ما آمدیم تا از تو یارى بطلبیم. اگر از تقدیم جانت در راه ما دریغ مى ورزى، هیچ نیازى به مالت نداریم... من از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم که مى فرمود: «هر کس فریاد استغاثه اهل بیت مرا بشنود و به یاریشان نشتابد خداوند وى را به رو در آتش دوزخ اندازد». این مرد بعدا چقدر افسوس می خورد که آن لحظه که باید انتخاب درستی داشته باشم مسیر درست را انتخاب می کرد، نفهمید و امام را یاری نکرد!(3) امام حق را نشناخت و نتوانست راه درست را تشخیص بدهد و به مرگ جاهلیت از دنیا رفت. یا شخص دیگری بود که امام از او یاری خواست ولی آن شخص گفت: من باید به منزل بروم و برای زن و فرزندم آذوقه ای تهیه می‌کنم و برگردم ، ولی وقتی به کربلا رسید، دیر شده بود و امام را به شهادت رسانده بودند. عنایت سیدالشهداء(ع) به وهب مسیحی: امام در همین مسیر که می آمدند یک هدایت گری دیگرنیز داشتند ، در این مسیر یک خانواده در بیابان زندگی می کردند، یک پیرزن که با پسر وعروسش آنجا زندگی می کرد، امام حالشان را پرسیدند، آنها مسیحی بودند ، امام سوال کرد اینجا چه مشکلی دارید؟ پیرزن گفت : مشکل ما بی آبی است، امام کنار خیمه آنها چشمه ای را ظاهر کرد ند،بعد فرمود وقتی پسرت آمد به او بگو به یاری پسر پیغمبر بیا، وهب وقتی آمد به ،مادرش گفت امروز یک مردی که نورانیت از سراسر وجودش می بارید،به اینجا آمد که این چشمه آب از برکت وجود اوست ، فرمود نیاز به کمک دارد او را یاری کن، وهب به همراه مادر و همسر هانیه در هشتم ماه محرم به نزد امام آمدند و به دست حضرت مسلمان شدند ، روز عاشورا نیز وهب چنان قدرتی نشان داد که همه را شگفت زده کرده بود ، هنگامی که سر این تازه داماد را بسوی مادرش پرتاب کردند مادر وهب سر را در آغوش گرفت و بوسید و باز پرتاب کرد به سمت دشمن و این چنین گفت : ما چیزی را که در راه خدا دادیم دیگر پس نمی گیریم.(4) بودند افرادی که ادعای مسلمانی داشتند و پای منبر امیرالمومنین (ع) بزرگ شده بودند اما امام حسین(ع) را رها کردند ولی وهب مسیحی بود و به یاری امام شتافت. وهب ،اولین شهیدی بود که در واقعه کربلا سر از تن جدا کردند . همسر وهب، سر شوهرش را بغل کرد که شمر به غلام خود دستور داد، این زن را کنار شوهرش به شهادت برساند و هانیه همسر وهب هم این اولین زنی بود که در کربلا به شهادت رسید. پرچم انقلاب اسلامی، امتداد پرچم امام حسین (ع) است: امروز هم فریاد «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی» بلند است، همیشه جبهه حق و باطل روبروی هم هستند ،ما باید ببینیم که کجا ایستاده ایم . باید بدانیم پرچم حق و باطل کدام است. « کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا » باید پرچم حق را یاری کنیم و با پرچم باطل مبارزه کنیم این درس بزرگ فتوت و جوانمردی کربلا به همه ماست، امروز پرچم حق در دستان مقام معظم رهبری قرار گرفته است و ایشان در خیمه حق هستند. پرچم باطل هم در دستان استکبار جهانی، آمریکای جنایتکار و صهیونیست ها قرار دارد. امروز هم این ملت ایران مظلوم هستند؛ چرا ما را تحریم کردند و اینقدر به ما ظلم می کنند ؟ برای این است که ما می‌گوییم حسین (ع) ؛ دشمنی ها همان دشمنی ها است. شما ببینید در سراسر جهان چقدر شیعیان مورد ظلم ستم واقع شده اند در افغانستان شیعیان زیادی را به شهادت رساند، درس بزرگ امام حسین برای همه ما ایستادن پای جبهه حق است . ان شاءالله همیشه پای جبهه حق ماندگار باشید ؛ مردم کوفه با اینکه نماز می خواندند، قرآن می خواندند ولی چون امام حق را تنها گذاشتند مورد لعن و نفرین قرار گرفتند. خدا را شکر میکنیم که ملت ایران صاحب پرچم حق است و انقلاب اسلامی، امتداد قیام امام حسین (ع) است. رسول خدا (ص) می فرمایند: «يخرُجُ الناسٌ مِنَ المَشرِقِ فَيوَطِّئونَ لِلمَهدي سُلطانَه » (5) مردمي از شرق (ایران) قيام مي کنند و زمينه را براي حرکت جهاني مهدي (عج) فراهم مي سازند. این افتخار برای جوانان ایرانی و ملت ایران است . خدا را بر نعمت بزرگ ولایت و پیروی از سید الشهدا شکرگزاریم. پی نوشت: 1- بحارالانوار،‌ج 43،‌ ص 261، ح1 2- ارشاد، شیخ مفید، ص ۲۵۰ 3- بحارالانوار، ج 44، ص 379 4- بحار، ج 45، ص 16 و 17 5- سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1368، ب 34، ح4088