سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

سخنرانی امام جمعه محترم در مراسم عزاداری سیدالشهدا (ع)

ارسال شده توسط: مدیریت سایتبازدید شده: 86 مرتبه
دسته: سخنرانیتاریخ: 1401.05.13
 
سخنرانی حجت الاسلام ابراهیمی امام جمعه محترم چترود در مراسم عزاداری سیدالشهدا (ع) در مورخه 1401/05/12



http://yascms.ir/emam/gozaresh/bb525.JPG



اَلحَمدُ اللِه رَبِ اِلعالَمینَ الصَلاة وَالَسلامُ عَلی عَبِداللِه وَ رَسُولِهِ وَحَبیبِه وَصَفیهَ وَحافِظِ سِرِه وَمُبَلغِ رِسالاتِه سِیدِنا وَ مَولانَا اَبِی القاسِمِ المُصطَفَی مُحَمَد صلی الله علیه وآله وسلّم وَعَلی آله الطَیِبینَ الطاهِرین المَعصُومینَ اَلهُداةِ المَهدیین وَالَلعنَ الدائم عَلَی اَعدائِهِم اَجمَعینَ ِاِلی قِیامِ یَومِ الدین.

قال الله الحکیم فی کتابه : « قُل إِن كُنتُم تُحِبّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعوني يُحبِبكُمُ اللَّهُ وَيَغفِر لَكُم ذُنوبَكُم ۗ وَاللَّهُ غَفورٌ رَحيمٌ »(1)

خشنودی مولایمان صاحب الزمان(عج) ،سلامتی رهبر عزیز و بزرگوارمان ، شادی روح امام راحل عظیم الشأن، شادی ارواح طیبه شهدا ،شهدای والامقام بخش ، شهدای والامقامی که بستگانشان امروز در این مجلس حضور دارند ، سلامتی خودتان و خانواده و فرزندانتان اجماعاً صلوات.

حضور در زیر خیمه گاه سیدالشهدا(ع) مایه نجات و عاقبت بخیری:

با تمام وجود شکرگزار خداوند هستیم برای برخورداری از نعمت حیات و درک محرم و شرکت در مجالس اباعبدالله الحسین علیه السلام. بزرگواران، مجالس و خیمه های متفاوتی ما را دعوت می کنند، هواهای نفسانی و ماهواره ها ما را به سمت خیمه خود دعوت میکنند ، استکبار ما را به خیمه خود دعوت میکند ، اما آن خیمه ای که باعث سرفرازی است، خیمه خوشبختی و سعادت ، خیمه عاقبت بخیری، خیمه عزت سربلندی و سرافرازی، خیمه ارزشمندی و کرامت ، خیمه حسین بن علی علیه السلام است. قدرش را بدانید و ندای دعوت سیدالشهدا را که بر فراز تاریخ همه را دعوت کرده است، اجابت کنید. هر کس ندای « هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی » سیدالشهدا (ع) را اجابت کرد، خوشبخت شد.بدانید هر کسی زیر خیمه سیدالشهدا(ع) آمد، عاقبت به خیر شد و هرکس به این ریسمان امن چنگ زد ، محفوظ ماند. این خیمه عزت و سربلندی را به همراه دارد، حر بن یزید ریاحی یکی از افرادی بود که در نهایت با تشخیص حق، عاقبت بخیر شد و تبدیل به یکی از شخصیت های مهم تاریخ شد،شرنوشت حرّ را ببینید که تا زمانی که زیر سلطه حکومت ظلم و ستم بود چه جایگاهی داشت ولی وقتی به خیمه امام حسین علیه السلام وارد شد، در چه وضعیتی قرار گرفت و عاقبت به خیر شد. زلیخای بزرگ قصر وقتی به خیمه هوای نفس وارد شد ، خوار و ذلیل شدو یوسف زندانی و اسیر وقتی به خیمه خداوند آمد، عزت پیدا کرد .
در آیه ای که خدمت شما عرض کردم،آمده است : « قُل إِن كُنتُم تُحِبّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعوني يُحبِبكُمُ اللَّهُ وَيَغفِر لَكُم ذُنوبَكُم ۗ وَاللَّهُ غَفورٌ رَحيمٌ »(1) بگو: «اگر خدا را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد؛ و گناهانتان را ببخشد؛ و خدا آمرزنده مهربان است.حال اگر می خواهید محبوب خدا بشوید و عزت پیدا کنید؛ اگر می خواهید سربلند بشوید و زندگی خوبی داشته باشید خیمه گاه سیدالشهدا مکان مناسبی است چون خیمه سیدالشهدا (ع) بسیار وسیع است و همه را می پذیرد ، منتها فقط در محرم نباشد ، همیشگی باشد. خیمه حسینی باید همیشگی باشد تا اگر خطایی کردیم، ما را بپذیرد و پاکیزه گرداند،جدا شدن از این خیمه موجب سقوط و بدعاقبتی است، نمونه های آن را خدمت شما عرض می کنم:

امام حسین علیه السلام وقتی از مکه حرکت کرد در مسیری که می آمد خیلی‌ها را هدایت کرد ، یکی از این افراد زهیر بود.

زهیربن قین هدایت شده دست امام حسین(ع):

یکی از کسانی که امام او را در مسیر هدایت کردند ، زهیر مسلمان است، او برجسته ترین صحابی رسول خدا بود اما از امیرالمومنین جدا شده بود و با عثمان بیعت کرد و تمایل نداشت که با امام حسین علیه السلام همراه شود ،همیشه یا جلوتر و عقب تر از امام حسین منزل می کرد، منتهی در یک منزل به اجبار، با امام حسین علیه السلام همراه شد ، هنگام ظهر در وقت غذا خوردن ، پیکی از طرف امام حسین علیه السلام نزد زهیر آمد وگفت : امام حسین تو را به خیمه اش دعوت کرده است به خیمه حضرت بیا، زهیر بهت زده شد و اصلا انتظار چنین اتفاقی را نداشت، همسرش به او گفت : زهیر! پسر پیغمبر تو را دعوت کرده است ، چرا اجابت نمی کنی به خیمه حضرت برو، (نقش خانمها در هدایت خانواده ،خیلی برجسته است ، محرم که می شود، لباس مشکی بر فرزندان خود بپوشیدو در مراسم عزارداری سیدالشهدا شرکت کنید، از این مراسم نهایت استفاده را ببرید، در هوای حسین(ع) تنفس کنید و خود را از این فیض محروم نکنید) ، زهیر به اکراه به سمت خیمه امام حسین علیه السلام آمد، چه گفت و گویی شد و چه اتفاقی شد نمی دانیم ، زهیر ناراحت از خیمه خود بیرون آمد ولی خوشحال و شاد از خیمه سیدالشهدا برگشت و کاملاًعوض شد .( همان شعار هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله) شعله عشق امام حسین علیه السلام به قلب زهیر اصابت کرد و این شد که او نیز کربلایی و عاشق امام حسین علیه السلام شد و محبت امام در دلش قرار گرفت . زهیر با یک ارتباط با امام حسین علیه السلام زندگی اش عوض شد و دستور داد تا خیمه اش را نزدیک امام حسین علیه السلام برپا کنند (2).او تا اخر با امام ماند و جزء یکی از افسران باوفای امام حسین علیه السلام بود و در روز عاشورا یکی از فرماندهان جبهه امام حسین بود .شب عاشورا به قدری ابراز وفاداری کرده که در تاریخ نمونه ندارد زهیر اعلام کرد که آقا یک جان که ناقابل است کاش هزار جان داشتم و تقدیم می کردم.

امروز هم می توان از طریق امام حسین (ع) عاقبت بخیر شد، شهادت امروز ارزشمند تر و مهم تر است. البته مقام هیچ شهیدی به مقام شهدای کربلا نمی‌رسد ، مقام شهدای کربلا خیلی بالا و ارزشمند است. ولی مقام شهدای امروز از مقام شهدای صدر اسلام که در رکاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به شهادت رسیدند، بالاتر است، چون شهدای ما پیامبر خدا و اهل بیت را ندیدند پای منبر ایشان ننشستند ولی اینگونه ایمان آوردند و جان خود را برای حفظ اسلام فدا کردندپس مقام بسیار بالایی دارند؛ امروز در عصر غیبت با ایمان ماندن بسیار مهم است و ارزش آن از ایمان مسلمانان در رکاب پیغمبر بالاتر است.داشتن ایمان ، حفظ ارزشهای والای انسانی با خانواده خوش اخلاق بودن، اهل دین بودن، حفظ عفت و پاکدامنی، در این دوره به مراتب از صدر اسلام ارزشمندتر است. زهیر یک شخصیت تاریخی است که عاقبت بخیر شد و نام او به نیکی در تاریخ یاد می شود . همه ما باید راه امام حسین(ع) را ادامه دهیم، البته عاقبت بخیری این نیست که حتماً شهید بشوی،بلکه ما می توانیم اتصال قلبی به سیدالشهدا داشته باشیم و زندگی و خانواده خود را وقف سید الشهدا بکنیم. یک نمونه آن این است که وقتی یک خانمی یزدی که اهل خواندن زیارت عاشورا بود، از دنیا رفت، در شب فوت او، عذاب از کل آن قبرستان به برکت او برداشته شد . چون در لحظه ای که از دنیا می رفت، امام حسین(ع) به زیارت او آمده بود، امروزه هم می توان راه صحیح را در زندگی انتخاب کرد و عاقبت به خیر شد.

دیدار امام حسین(ع) با عبیدالله بن حرّ جُعفی:

یکی دیگر از پهلوانان نامی کوفه به نام عبیدالله بن حر جعفی است که برای سرکشی از زمین های کشاورزی خود به سمت کوفه آمده بود ، او قدرت تشخیص حق نداشت، وضع مردم و حکومت یزید را دیده است و امام حسین را هم می شناخت ولی با هیچکدام کاری نداشت، نه طرف امام بود و نه طرف یزید؛ امروز هم چنین افرادی در جامعه هستند که نه با امام هستند و نه با امریکا؛ نه با حق هستند و نه با دشمن ؛ آنها قدرت تشخیص مسیر صحیح و جبهه حق و باطل را ندارند. امام برای هدایت برخی افراد مانند زهیر ، پیک فرستاد ولی خود شخصا به ملاقات عبیدالله رفت ، این مرد بعدا افسوس می خورد و می گفت : چه اشتباه بزرگی کردم ، امام حسین علیه اسلام دست فرزندانش را گرفته بود وبه در خیمه من آمد اما من درک نکردم ، اعلام وفاداری نکردم، او تا آخر عمر می سوخت. امام به خیمه عبیدالله آمدند و گفتند تو گناهان زیادی انجام داده ای (چون عبیدالله در دوران حضرت علی عیله السلام مقابل حضرت قرار گرفته بود و با او مخالفت کرده بود،) بیا و ما را یاری کن تا عاقبت بخیر شوی، بیا و در اردوگاه حسینی سعادتمند شو ، اما عبیدالله گفت: من نه با شما هستم و نه با دشمنان شما ، اما اسب و شمشیر خوبی دارم، این اسب هیچ وقت مرا درجبهه و معرکه تنها نگذاشته این اسب پیش کش شما .حضرت فرمودند : اى فرزند حرّ! ما به قصد اسب و شمشیرت نیامدیم، ما آمدیم تا از تو یارى بطلبیم. اگر از تقدیم جانت در راه ما دریغ مى ورزى، هیچ نیازى به مالت نداریم... من از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم که مى فرمود: «هر کس فریاد استغاثه اهل بیت مرا بشنود و به یاریشان نشتابد خداوند وى را به رو در آتش دوزخ اندازد». این مرد بعدا چقدر افسوس می خورد که آن لحظه که باید انتخاب درستی داشته باشم مسیر درست را انتخاب می کرد، نفهمید و امام را یاری نکرد!(3)

وهب؛ یار مسیحی امام حسین‌ (ع):

امام در مسیری که به سمت کربلا می آمدند یک هدایت گری دیگر نیز داشتند ، در این مسیر ایشان، یک خانواده مسیحی در بیابان منزل داشتند، پیرزنی که با پسر وعروسش آنجا زندگی می کرد، امام حالشان را پرسیدند، و سوال کرد اینجا چه مشکلی دارید؟ پیرزن گفت : مشکل ما بی آبی است، امام کنار خیمه آنها چشمه ای را ظاهر کرد ند،بعد فرمود وقتی پسرت آمد به او بگو به یاری پسر پیغمبر بیا، وهب وقتی آمد به ،مادرش گفت امروز یک مردی که نورانیت از سراسر وجودش می بارید،به اینجا آمد که این چشمه آب از برکت وجود اوست ، فرمود نیاز به کمک دارد او را یاری کن، وهب به همراه مادر و همسر هانیه در هشتم ماه محرم به نزد امام آمدند و به دست حضرت مسلمان شدند ، روز عاشورا نیز وهب چنان قدرتی نشان داد که همه را شگفت زده کرده بود ، هنگامی که سر این تازه داماد را بسوی مادرش پرتاب کردند مادر وهب سر را در آغوش گرفت و بوسید و باز پرتاب کرد به سمت دشمن و این چنین گفت : ما چیزی را که در راه خدا دادیم دیگر پس نمی گیریم.(4)

عزاداران گرامی، فریاد «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنیِ»امام حسین(ع) از فراز تاریخ به گوش ما میرسد، آن را پاسخ دهیم. فرزندان خود را با تفکر حسینی تربیت کنیم، این راه عزت و سربلندی و موجب عاقبت بخیری است . امام حسین هنگام حرکت به سمت کوفه تنها نبودند بلکه هزاران نفر ایشان را همراهی می کردند، در بین آنها اکثریت کسانی بودندکه به طمع گرفتن پست و مقام در حکومت امام حسین، با او همراه شده بودند ولی وقتی فهمیدند که بوی شهادت می آید، حضرت را تنها گذاشتند. و فقط کسانی که به این مسیر باقی ماندند عاقبت بخیر شدند و کسانی که از این مسیر جدا شدند، دچار بدعاقبتی شدند. اختیار با خود انسان است، ما انسانها مختار آفریده شده ایم، ارزش انسان به این اختیار است، اگر ما با اختیار راه صحیح و درست را انتخاب کنیم ارزشی به مراتب بالاتر از ملائکه خواهیم داشت ،ما را مجبور نکردند و نخواهند کرد و ارزش کار نیز به همین اختیار است که انسان به اختیار خودش مسیر صحیح را انتخاب کند، راز سعادت و خوشبختی در زندگی است قدم گذاشتن در مسیر سیدالشهداست.

در میان یاران امام حسین علیه السلام در کربلا، فرزندان یتیم امام حسن علیه السلام نیز حضور داشتند، روز عاشورا در لحظات آخر وقتی که سیدالشهدا بی یار و یاور مانده بود، با بدنی زخمی صدای امام بلند شد : «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنیِ؟» پسر بچه ای به نام عبدالله فرزند امام حسن مجتبی که ۱۲ ساله سن داشت و هنوز بالغ نشده است،با شنیدن صدای حضرت از خیمه فرار و به سمت میدان دوید. به زنهایی که مانع رفتن او شدند گفت : مگر صدای عمویم را نمی شنوید، باید او را یاری دهم . در این هنگام یکی از اشرار شمشیرش را بالا برده بود تا به فرقه اباعبدالله الحسین(ع) بزند، عبدالله دستان کوچکش را روی سر امام گذاشت تا مانع شود، شمشیر دستان او را قطع کرد و صدای او بلند شد که حضرت او را در آغوش گرفت، یکی از جاهایی که حرمله تیر انداخت، ایجا بود که عبدالله در بدن امام حسین جان داد.

الا لعنة الله علی القوم الظالمین

پی نوشت:

1- سوره مبارکه آل عمران، آیه ۳۱
2- تنقیح المقال ج۱، ص۴۵۲-۴۵۳/ الاخبار الطوال ص۲۴۶-۲۴۷.
3- بحارالانوار، ج 44، ص 379
4- بحار، ج 45، ص 16 و 17


چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.