سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

ولایت از نگاه امام رضا(ع) شرط توحید/نامه سرگشاده خوارج زمان جهت حمله به اندیشه امام ورهبری

ارسال شده توسط: عرببازدید شده: 236 مرتبه
دسته: خطبه های نماز جمعهتاریخ: 1399.04.13
 
خطبه نماز جمعه شهرستان زرند به امامت حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی امام جمعه محترم مورخه99/04/13



http://yascms.ir/emam/gozaresh/bb525.JPG




اَلحَمدُ اللِه رَبِ اِلعالَمینَ الصَلاة وَالَسلامُ عَلی عَبِداللِه وَ رَسُولِهِ وَحَبیبِه وَصَفیهَ وَحافِظِ سِرِه وَمُبَلغِ رِسالاتِه سِیدِنا وَ مَولانَا اَبِی القاسِمِ المُصطَفَی مُحَمَد صلی الله علیه وآله وسلّم وَعَلی آله الطَیِبینَ الطاهِرین المَعصُومینَ اَلهُداةِ المَهدیین وَالَلعنَ الدائم عَلَی اَعدائِهِم اَجمَعینَ ِاِلی قِیامِ یَومِ الدین .

السلام علیک یا صاحب الزمان(عج) ، یا بقیة الله یا اباصالح (ع)، ادرکنا و اغثنا.

اُوصیکُم عِبادَالله وَ نَفسی بِتَقَوَیَ الله

خشنودی مولایمان صاحب الزمان(عج) ،سلامتی رهبر عزیز و بزرگوار مان، شادی روح امام راحل عظیم الشأن، شادی ارواح طیبه شهدا ،شهدای والامقام شهرستان ،شهدای مدافع حرم، یگانه شهید مدافع حرم شهرمان شهید والامقام شهید عظیمی ،سیدالشهدای مقاومت شهید حاج قاسم سلیمانی و همکارانشان، شادی ارواح مطهر شهدای گمنام شهرستان ،شهدای خدمت ، شادی دو شهید گرانقدر مهمان امروز نماز جمعه ، سلامتی خودتان و خانواده و فرزندانتان اجماعاً صلوات.
امیدوارم خداوند متعال ، این حضور مؤمنانه شما عزیزان را در نماز جمعه ، این خطبه، این نشستن و سکوت را در نماز جمعه ، از همه ما قبول بگرداند ، ذخیره ای ارزشمند برای دنیا و آخرت، مخصوصاً برای اولین لحظه ورود ما به عالم قبر و قیامت قرار بگیرد ، باز هم صلوات بر محمد وآل محمد (ص).

از حضور مؤمنانه همه شما برادران و خواهران مکرمه در نمازجمعه ،از ستاد برگزاری نماز جمعه ، از مدیران و مسئولین محترم ، سروران معظم روحانی ، از هیأت امنای مسجد جامع ، از قاری محترم، مجری محترم و مؤذن محترم ،از سخنران قبل از خطبه های این هفته شهردار محترم که راجع به کارهایی در سطح شهر انجام شده است، صحبت کردند، صمیمانه تقدیر و تشکر می کنیم. هفته شهرداری و دهیاری را خدمت ایشان و همکارانشان تبریک عرض میکنم، انصافا کارهای بسیار خوبی در سطح شهر صورت گرفته است، کار در شهرداری بسیار مشکل است، با این حجم نیروها همین که شهردار محترم موفق شده است حقوق کارمندان خود را به موقع پرداخت کند ، جای تشکر دارد ، علاوه براینکه انصافا کارهای خوبی هم در شهر صورت گرفته است که قابل تقدیر است

ماجرای سرودن شعر «آمدم ای شاه پناهم بده» :

آمدم ای شاه ، پناهم بده خط امانی ز گناهم بده
ای حَرمَت ملجأ در ماندگان دور مران از در و ، راهم بده

سراینده این اشعار ،مرحوم حبیب‌الله چایچیان متخلص به «حسان» است که ماجرای سرودن این شعر را زبان خودشان خدمتتان عرض می کنم. مرحوم حسان می گوید: «اشعارم عنایتی است که از سوی ائمه اطهار(ع) به من می شود. به طور مثال شعر «ای شاه پناه بده» که درباره امام رضا (ع) است زمانی به من الهام شد که با مادرم به مشهد رفته بودیم. مادرم همیشه ارادت ویژه ای به چهارده معصوم (ع) داشت؛ مادر دوبار پشت سر هم و در فاصله زمانی نزدیک به هم سکته کرد. دکتر به من گفت: فردی که اینگونه سکته کند کمتر زنده خواهد ماند. آن موقع به مادرم گفتم که چه آرزویی دارد. او گفت: آرزوی من این است که یک بار دیگر حضرت رضا (ع) را زیارت کنم. با اینکه راه رفتن برایش دشوار بود و حال خوبی نداشت، دو بازویش را گرفتم تا بتواند یواش یواش حرکت کند و به مشهد رفتیم. حرم مثل همیشه خیلی شلوغ بود. وارد شدن به حرم مشکل و برای مادرم غیرممکن بود. گفتم: مادرجان از همین جا سلام بدهی زیارت است. گفت: ما قدیمی ها تا ضریح را نبوسیم به دلمان نمی چسبد گفتم: دل چسبی اش به این است که حضرت جواب بدهند. بازوی مادر را گرفته بودم و همین طور به سمت ضریح حرکت می‌کردیم که در همین حال ، حالتی به من دست داد و این شعر را سرودم: « آمدم ای شاه، پناهم بده خط امانی ز گناهم بده/ ای حَرمَت ملجأ درماندگان، دور مران از در و راهم بده/ ای گل بی خار گلستان عشق قرب مکانی چو گیاهم بده/ لایق وصل تو که من نیستم، اِذن به یک لحظه نگاهم بده... ای که عطابخش همه عالمی ، جمله حاجات مرا هم بده/ آن چه صلاح است برای «حسان» ، از تو اگر هم که نخواهم بده »

وقتی شعر به «تخلص» رسید دیدم مادرم با آن ازدحام که آدم سالم نمی توانست برود خودش را به ضریح رساند و ضریح را بوسید؛ من هم ضریح را بوسیدم و این شعر در حقیقت زبان حال مادرم در آخرین لحظات عمرش است .

دوران امامت امام رضا(ع) :

امروز ولادت امام هشتم علی بن موسی الرضاست ، ما که نمی توانیم به مشهد برویم از همین جا دلهای خود را به پای ضریح علی بن موسی الرضا(ع) می فرستیم و می گوییم: « السلام علیک یا ثامن الحجج علی بن موسی الرضا المرتضی (ع) » .آقا جان! شما به همه شیعیان ایران و جهان لطف داری و به بیچارگان و درماندگان نظر داری، ای شمع فروزان امامت و ولایت به ما خط امانی بده ماهم گرفتاریم و حاجت داریم.
امام رضا (ع) بیست سال امامت کردند که تحلیل کوتاهی در این رابطه خدمتتان عرض می کنم.

ده سال اول امامت ایشان در دوران خفقان و دوران غرق در جنایتکاری طاغوت زمان ، هارون گذشت. هارون ، امام موسی بن جعفر(ع) و تعداد زیادی از شیعیان و ذریه فاطمه را به شهادت رساند . یکی از بزرگان در وصف او گفته است «وَ سَیفُ هارونَ یُقَطِّرُ الدَّم» دائما از شمشیر هارون خون می‌چکد. ده سال اول امامت امام رضا (ع) مصادف با زمامداری هارون بود و پنج سال هم بعد از مرگ هارون ، مقارن بود با جنگ دو برادر بنی عباس ، مأمون و امین بر سر حکومت و پنج سال آخر امامت حضرت هم در دوران مأمون قرار گرفت و این گونه بیست سال امامت امام گذشت. مأمون وقتی برادرش امین را شکست داد و حکومت را در دست گرفت، وحشت زیادی از شورش علویان داشت، علویان در آن زمان قیام های بسیار کرده بودند و در اثر جنگ های داخلی بنی عباس، شیعه رشد کرده بود، مأمون که خودش را شیعه علی می دانست و با فریب مردم و ریاکاری قصد داشت تا پایه های حکومت خود را محکم کند و پادشاهی خودش را اقتدار ببخشد. او که از شیعیان ترس داشت، با خود اندیشید که چگونه بر شیعیان پیروز شود و برای همیشه ریشه درخت تشیع را درآورد، او که دیده بود بنی امیه و بنی عباس و پدرش هارون، با جنگ و کشتار و قتل نتوانسته بودند، شیعه را نابود کنند، دنبال راهی بود تا شیعه را حامی خود کند و از این طریق بر آنها مسلط شود. با خودگفت ، بهترین راه آن این است که امام رضا(ع) را شریک حکومت خود کنم تا هم برای حکومت خود کسب وجه کنم و شیعیان به من کار نداشته باشند و هم با قبول ولیعهدی از شأن و منزلت امام نیز کاسته می شود و بگویند امام به دنبال حکومت طلبی و دنبال سلطنتی و ریاست است، بنابراین تصمیم گرفت تا امام را به خراسان بیاورد. (1) اگر امر ولیعهدی امام(ع) محقق می شد، دیگر نامی از شیعه بر جا نمی ماند، ولی امام رضا(ع) همه نقشه های مأمون را برهم زد. مأمون برای عملی کردن اهداف ذکر شده چند تن از مأموران مخصوص خود را به مدینه، خدمت حضرت رضا (علیه السلام) فرستاد تا حضرت را به اجبار به سوی خراسان روانه کنند.امام نیز دستور دادند تا شیعیان در مسجد پیامبر(ص) بر او گریه و عزاداری کنند، شیعیان با خود گفتند: امام را برای ولیعهدی می برند ولی امام فرمود برای من عزاداری کنید، پس پیداست، برنامه چیز دیگری است.

ولایتعهدی امام رضا (ع) :

مأمون قصد داشت تا با طرح واگذاری خلافت یا ولایت عهدی به شخصیتی مانند امام رضا (ع) پایه های لرزان حکومت خود را تثبیت کند، زیرا امیدوار بود که با این کار بتواند جلوی شورش علویان را بگیرد و موجبات رضایت خاطر آنان را فراهم سازد و ایرانیان را نیز آماده پذیرش خلافت خود نماید.(2) پس از ورود امام به مرو، مأمون پیام فرستاد که می خواهم از خلافت کناره گیری کنم و آن را به شما واگذارم، نظرتان چیست؟ امام نپذیرفت. مأمون بار دیگر پیغام داد که چون پیشنهاد اول مرا نپذیرفتید ناچار باید ولایت عهدی ام را قبول کنید. امام به شدت از پذیرفتن این پیشنهاد نیز خودداری کرد. پس از آن، مأمون، امام را نزد خود طلبید و با او خلوت کرد. فضل بن سهل (ذو الرّیاستین) نیز در آن مجلس بود. مأمون گفت: نظر من این است که خلافت را به شما واگذارم، امام قبول نکرد. مأمون پیشنهاد ولایت عهدی را تکرار کرد، باز امام از پذیرش آن امتناع نمود. مأمون گفت: «عمر بن خطاب» برای خلافت بعد از خود شورایی با عضویت شش نفر تعیین کرد و یکی از آنان جدّ شما علی بن ابی طالب بود. و عمر دستور داد هر یک از آنان به مخالفت برخاست گردنش را بزنند، اینک چاره ای جز قبول آن چه اراده کرده ام نداری، چون راه و چاره دیگری نمی یابم. مأمون با بیان این مطلب تلویحاً امام را تهدید به مرگ کرد و امام به ناچار با اکراه و اجبار، ولی عهدی را پذیرفت و فرمود: «ولایت عهدی را می پذیرم، به شرط آن که در رتق و فتق امور مداخله ننمایم و مفتی و قاضی نباشم و کسی را عزل و نصب نکنم و چیزی را تبدیل و تغییر ندهم». مأمون همه این شرایط را پذیرفت و بدین ترتیب، ولایت عهدی خود را بر امام تحمیل کرد.اگر امام رضا (ع) ولایت عهدی را قبول نمی کرد دشمن او را به شهادت می رساند، و شهادت او - با توجه به شرایط موجود - شاید باعث سرکوبی شیعیان و علویان می شد و جمع کثیری کشته می شدند. از این رو حضرت ولایت عهدی را قبول کرد تا عملاً رهبری جامعه را بر عهده بگیرد و چراغ راه و رهبر و مقتدا در حل مشکلات و هجوم شبهه ها باشد.(3)

خاطره ای را از مسیر امام(ع) در راه خراسان نقل کنم و خطبه را تمام می کنم.

ولایت از نگاه امام رضا(ع) شرط توحید است :

از جمله معروف ترین یادگارهای امام حدیث سلسله الذهب در نیشابور است. (سلسله یعنی افراد راوی و ذهب نیز به معنای طلا ست. یعنی افرادی که روای این حدیث هستند، همه با ارزش وطلا هستند که امامان معصوم ما هستند.) جریان از این قرار است که در سفر حضرت رضا علیه السلام به خراسان، کجاوه‌ی امام وارد نیشابور شد و در حال عبور از بازار بود که دو نفر از راویان احادیث به نام‌های «ابوذرعه» و «محمد بن اسلم طوسی» جلو آمدند و به امام عرض کردند:«ای امام و فرزند امامان، ای سلاله پاک فاطمه زهرا و ای چکیده پرثمر نبوت! به حق پدران گرامیت صورت مبارک و پرنور خود را به ما بنمایان و حدیثی از جد بزرگوارت را برای ما بگو!» . امام دستور داد کجاوه را متوقف کنند. سپس سایبان را کنار زد و چشم مسلمانان به جمال نورانیش منور شد. مردم همه روی پا ایستادند. صدای گریه از هر سو بلند شد و اشک شوق از دیده‌ها فرو ریخت. گروهی خود را به خاک می‌افکندند، عده‌ای افسار مرکبش را بوسه می‌زدند، یا گردن می کشیدند تا صورت مبارک امام را ببینند. ازدحام و غوغا تا ظهر طول کشید و مردم همچون سیل اشک می ریختند تا سرانجام، بزرگان قوم فریاد زدند: « ای مردم! گوش فرا دهید و فرزند رسول خدا را آزار ندهید، که این کار آزار رسول خداست.». مردم ساکت شدند و بیست و چهار هزار قلم و دوات آماده شد تا حدیث امام را بنویسند. این حدیث شریف بعدها به «حدیث سلسلة الذهب» (سلسله‌ی طلا) معروف شد؛ صاحب جواهر که از فقهای بزرگ هستند ، دستور داد حدیث سلسله الذهب کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی را با آب طلا نوشتند و وصیت کرد که آن را هنگام دفن با وی در قبر گذارند.

چون وفات کرد او را در خواب دیدند، پرسیدند خدا با تو چه کرد پاسخ داد خدا مرا به برکت این امور آمرزید: یکی اینکه کلمه مبارکه لا اله الا الله را به زبان جاری کردم، دیگر اینکه با کمال اخلاص به نبوت حضرت رسول - صلی الله علیه و آله - اقرار داشتم سوم اینکه از نظر تعظیم و احترام حدیث مذکور را دستور دادم با آب طلا نوشتند.صاحب جواهر می فرماید: من بسیاری از اوقات حدیث مذکور را با همان سند می نوشتم با مقداری از تربت حضرت سیدالشهداء و در آب محو می کردم و به بیماری می دادم شفای عاجل می یافت و در این خصوص بحمدالله حضرت امیرالمؤمنین - علیه السلام - را در خواب دیدم و آن حضرت عمل مرا تصدیق فرمودند و ضمناً باید دانست استفاده از آن، منوط به دادن پنج قران به مستحق است. (4)

«حدیث سلسلة الذهب» (سلسله‌ی طلا) معروف شد؛چون راویان آن حدیث همه از معصومین (رسول خدا و ائمه ) و جبرئیل علیهم السلام هستند. مردم ساکت شدند و بیست و چهار هزار قلم و دوات آماده شد تا حدیث امام را بنویسند. ابوزرعه و محمد بن اسلم نیز مأمور شدند تا حدیث را برای افرادی که صدای امام را نمی‌شنیدند با صدای بلند تکرار کنند. امام رضا علیه السلام این چنین آغاز کرد:« پدرم، موسی بن جعفر الکاظم، برای من روایت کرد از قول پدرش، جعفر بن محمد الصادق، از قول پدرش، محمد بن الباقر، از قول پدرش، علی بن الحسین زین العابدین، از قول پدرش، حسین بن علی که در سرزمین کربلا شهید شد، از قول پدرش، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب که در کوفه شهید شد، از قول برادر و پسر عمویش، محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، از قول جبرئیل، که خداوند فرمود:« کلمه لا اله الا الله حصنی فمن قالها دخل حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی» (کلمه توحید (لا اله الا الله) دژ و حصار محکم من است. هر کس آن را بگوید، داخل حصار من شده و هر کس داخل قلعه و حصار من شود، از عذاب من در امان است.) سپس حضرت رضا علیه السلام فرمود:« آری، خداوند راست فرمود و جبرئیل و رسول خدا و ائمه اطهار علیهم السلام همه راست گفته اند.» در این هنگام کجاوه امام به راه افتاد.(چه بسا مامورین مأمون، کجاوه را حرکت دادند.) ولی امام اشاره کرد کجاوه را نگه دارند و ندا کرد:« بشرطها و انا من شروطها » (اما در صورتی که به شرط‌های آن عمل شود، و من یکی از آن شرط‌ها هستم.) (5) اینکه مرا به عنوان امام و رهبر قبول داشته باشید نه مأمون عباسی و در واقع امام فرهنگ تشیع را تبیین کردند. امروز هم همین است، « لا اله الا الله » وقتی اثر دارد که ما امامت و ولایت را قبول داشته باشیم و در عصر غیبت پیرو ولی فقیه باشیم و جانشین معصوم را قبول داشته باشیم، این سلسله به هم وصل است. اگر کسی « لا اله الا الله» بگوید ولی امیرالمومنین را قبول نداشته باشد، « لا اله الا الله » او درست نیست.اگر« لا اله الا الله» بگوید، امام حسین را قبول نداشته باشد ویا چهارريال شش امامی و یا هفت امامی باشد ، بازهم از قبول نمی شود. همین طور اگر کسی در عصر غیبت ، تابع ولی فقیه نباشد « لا اله الا الله » او هم پذیرفتنی نیست ، این سلسله باید به هم وصل باشد نمی توان دین خدا را در عصر غیبت تعطیل کرد، حکم ولی فقیه از جانب خداوند آمده است و خدا آن را امضا کرده است . متاسفانه امروز و درعصر غیبت، نوک حمله بعضی افراد به سمت ولی فقیه است و آنها دنبال انتقام از اندیشه و راه امام هستند . کاری که امریکایی ها نتوانستند انجام دهند، منافقین داخلی دنبال می کنند، از این موارد در طول تاریخ هم داشته ایم که من یک مثال خدمت شما عرض کنم :

جنگ صفین و ماجرای حکمیت :

در جنگ صفین که جنگ بین سپاه امیرالمومنین علی(ع) و سپاه معاویه بود ، سپاه امام در آستانه پیروزی بود که در حساس‌ترین لحظه های جنگ، زمانی که نشانه‌های شکست در سپاه معاویه آشکار گشته بود، عمروعاص دست به نیرنگی بزرگ زد و دستور داد با بستن قرآن بر سر نیزه ها و حمل کردن قرآن بزرگ دمشق با کمک ده نفر روی نیزه ها، همه سپاهیان فریاد بزنند: ای اهل عراق! کتاب خدا بین ما و شما حاکم است (دو طرف دست از جنگ برداریم و به حکم قرآن تسلیم شویم )! امیرالمؤمنین علی علیه السلام خطاب به سپاهیانش فرمود: به جنگ ادامه دهید و استقامت کنید که لحظه پیروزی فرا رسیده است و به دعوت اینان اعتنایی نکنید که فریبی بیش نیست. ولی نیرنگ عمروعاص کار خود را کرد و گروه زیادی از سپاه حضرت که تعداد آنها بالغ بر ده هزار نفر بود دست از جنگ برداشتند و خواستار قبول درخواست شامیان و آتش‌بس شدند. امام علی فرمود:فریب مخورید، قرآن ناطق منم. اما آنها در حالی که همگی مسلح بودند، در برابر امام ایستادند و بر خواسته خود پافشاری کردند و در نهایت گفتند: یا علی، دعوت این گروه را بپذیر و گرنه همان گونه که عثمان را کشتیم تو را نیز می کشیم. در این هنگام مالک اشتر به نزدیکی خیمه معاویه رسیده بود ، مالک به راحتی می توانست او را دستگیر کند و برای همیشه اسلام از دست این مفسد خلاص کند که حضرت پیغام دادند مالک برگرد . مالک گفت: آقا اگر چند دقیقه به من مهلت بدهید اسلام برای همیشه از شَّر معاویه خلاص خواهد شد ؛ دیگر یاران ساده لوح بر حضرت فشار اوردند که به مالک بگو یا برگردد یا تو راخواهیم کشت، آقا فرمودند : ای مالک اگر می خواهی علی را زنده ببینی برگرد ومالک فوری اطاعت کرد. قرار شد آتش بس شود و هر یک از دو طرف جنگ، شخصی را به عنوان داور و حکم انتخاب کنند تا با مشورت یکدیگر در تاریخی معین در مکانی به نام دومه الجندل در سر حد شام و عراق، در مجلسی عام و در مقابل سران دو سپاه نظر خود را اعلام کنند. معاویه برای داوری عمروعاص را برگزید، ولی گروه شورشی از سپاه عراق و مخالفان امام علی که آتش بس و حکمیت را بر او تحمیل کرده بودند و خواهان صلح با معاویه بودند، ابو موسی اشعری را نامزد کردند.هر چه امام فرمود او شایستگی ندارد، نپذیرفتند و اجازه ندادند که امام ابن عباس یا مالک اشتر را برای داوری برگزیند. حتی امام احنف بن قیس را به عنوان داور دوم یا سوم پیشنهاد داد ولی نپذیرفتند. پس از امضای حکمیت در طول مدت و مهلت بررسی توسط دو داور، عمرو عاص با زیرکی خاص خود به ابو موسی قبولاند که علی علیه السلام چون کشندگان عثمان را پناه داده و جنگ به راه انداخته سزاوار حکومت نیست. ابو موسی نیز بر معاویه خرده گرفت و او را لایق حکومت ندانست. آن گاه هر دو تصمیم گرفتند که هر کدام امیر خود را از خلافت عزل کنند و امر خلافت را به عهده خود مسلمین بگذارند تا هر کسی را که می خواهند به خلافت انتخاب کنند. قرار شد هر دو نفر این نظر را اعلام کنند. روز موعود فرا رسید. همه در دومةالجندل اجتماع کردند تا حکمین نظر خود را اظهار کنند. ابوموسی به عمرو عاص گفت بر منبر بالا رود و نظر توافق‌شده را اعلام کند. اما عمرو عاص زیرکانه ابو موسی را پیش انداخت و گفت:«تو صحابی پیامبر خدایی. من هرگز بر تو مقدم نخواهم شد!» ابن عباس که در مجلس حاضر بود به ابو موسی گفت: بگذار ابتدا عمرو عاص نظر خود را اعلام کند. او تو را فریب می دهد. اما ابوموسی قبول نکرد و بر منبر بالا رفت و در جمع مردم چنین گفت: ما پس از مشورت و بررسی به این نتیجه رسیدیم که علی و معاویه را از خلافت خلع کنیم و انتخاب خلافت را به عهده مسلمین بگذاریم، بنابراین من علی را از خلافت خلع می کنم، چنان که این انگشتر را از انگشت بیرون می آورم! عمروعاص بلا فاصله پس از ابوموسی به منبر رفت و گفت: او علی را از خلافت خلع کرد، من نیز او را خلع می کنم و معاویه را به خلافت می گمارم، چنان که این انگشتر را در دست خود می‌نهم!(6) بعد از این ماجرا خوارجی که فریب خورده بودند، بجای اعتراض به معاویه از علی شکایت کردند که ما در جریان حکمیت اشتباه کردیم ، علی(ع) هم اشتباه کرد و باید عذرخواهی کند و در نهایت کار به جایی رسید که این جماعت امیرالمومنین(ع) را به شهادت رساندند.

نامه سرگشاده خوارج زمان جهت حمله به اندیشه امام ورهبری

امروز هم در این موقعیت حساس که کشور درگیر مشکلات اقتصادی و تحریم است ، عده ای بجای اینکه مشکلات را از ناحیه دشمن ببینند، از ناحیه رهبری می بینند و همان طور که خوارج به جان امیرالمومنین افتادند، آنها هم به جان رهبر افتاده اند که این اشتباه بزرگی است. امروز کشور ما نیاز به همدلی ، وحدت و تبعیت از ولی فقیه دارد، او جانشین امام زمان (عج) و خیرخواه است و در تمام دورانها که اصلاح طلبان یا اصولگرایان ، حزب چپ یا راست بر سرکار بوده است ، همه را راهنمایی کرده است ، بحثی به کارهای خوب و بد ویا تندروی و کندروی دولتها ندارم بحث این است که در همه دولتها ایشان راهنمایی کرده است و امروز هم بجای اینکه یک عده یقه عاملین را بگیرند به رهبری نامه می نویسند که مشکلات از ناحیه شماست ،همان کاری که خوارج با علی (ع)کردند و خون به دل علی(ع) کردند، امروز هم تاریخ تکرار می شود . هدف آنها از این نامه چیست؟ که خون شهدا پایمال شود و هدف آن است که کسی را که با تمام توان، این مملکت را حفظ کرده است و در دریایی از ظلمت و تاریکی وآتش زنده نگه داشته است را زمین بزنند و او را بشکنند .کاری که دشمن به دنبال آن بود ولی نتوانست انجام دهد ، خوارج زمان قصد انجامش را دارند. هرچند این توطئه هم به لطفالهی شکست می خورد و این افراد کاری از پیش نخواهند برد ، چون پرچم این انقلاب باید به دست صاحب اصلی آن برسد و می رسد . پرچمی را که امام بلند کرده است و از برکت شهدا ، عزیزترین و پاکترین جوانان این سرزمین برافراشته شده است،زمین نخواهد افتاد و خون شهدا هدر نمی رود و این پرچم در دستان حضرت صاحب الامر(عج) قرار خواهد گرفت و این افراد خود طرد می شوندو از چرخه نظام بیرون می افتند. چنانچه امام رضا فرمود:« کلمه لا اله الا الله حصنی فمن قالها دخل حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی بشرطها و انا من شروطها » اگر می خواهید در این قلعه امن بمانید راهش این است تا آخر با ولایت بمانید ... .

خدایا عاقبت همه ما راختم بخیر بگردان

خطبه دوم

اَلحَمدُ اللِه رَبِ اِلعالَمینَ الصَلاة وَالَسلامُ عَلی عَبِداللِه وَ رَسُولِهِ وَحَبیبِه وَصَفیهَ وَحافِظِ سِرِه وَمُبَلغِ رِسالاتِه سِیدِنا وَمَولانَا اَبِی القاسِمِ المُصطَفَی مُحَمَدصلی الله علیه وآله وسلّم وَعَلی آله الطَیِبینَ الطاهِرین المَعصُومینَ اَلهُداةِ المَهدیین وَالَلعنَ الدائم عَلَی اَعدائِهِم اَجمَعینَ ِاِلی قِیامِ یَومِ الدین.

اُوصیکُم عِبادَالله وَنَفسی بِتَقَوَیَ الله.

در آغاز خطبه دوم خود و همه شما برادران و خواهران مکرمه را دعوت می کنم به تقوی الهی .

رعایت مسائل بهداشتی جهت پیشگیری از کرونا:

همه را به رعایت مسائل بهداشتی توصیه می کنم. از مرکز بهداشت و مجموعه کادر بهداشتی شهرستان صمیمانه تقدیر و تشکر میکنم، همه ما باید مسائل بهداشتی را مراعات کنیم ، شهر ما وضعیت خوبی ندارد و متاسفانه روز به روز آمار افراد مبتلا به بیماری کرونا بیشتر می شود . دلیل آن هم زیاد شدن دور همی ها و دیدو بازدید ها است واینکه در مراسمات عزا و عروسی و دیگر مجالس مسائل بهداشتی مراعات نمی شود، بیماری رحم ندارد و کوچک و بزگ نمی شناسد، نظافت و رعایت مسائل بهداشت از ایمان است .

استفاده از ماسک ورعایت فاصله اجتماعی:

در توصیه به تقوی توصیه می کنم هم مراقب سلامتی خود باشیدو هم به فکر یلامتی دیگران باشید. اگر گفته شده است ماسک بزنید ، همه در اجتماعات از ماسک استفاده کنیم و از دست دادن پرهیز کنیم و فاصله اجتماعی را مراعات کنیم و مرتب دستان خود را بشورید . اگر در روایات آمده است قبل و بعد از غذا دستان خود را بشورید ، و تاکید شده است قبل از نماز وضو بگیرید و غسل های مستحبی توصیه شده است ، علاوه بر بعد معنوی این اعمال، همه برای حفظ سلامتی انسان است . بنابراین بیشتر مراعات کنیم و سعی کنیم نظافت و تمیزی را بیشتر رعایت کنیم . وقتی به منزل وارد می شوید لباس ها و کفش های خودتان را دم در دربیاورید و دست و صورت خودتان را با آب وصابون بشورید و تمیز باشید ، مراقب باشید تا خودتان وخانواده مبتلا نشوید، اگر مبتلا بشوید و دیگری را مبتلا کنید مدیون او خواهید بود . بنابراین حفظ مسائل بهداشتی اولویت در است .

صحبت های مقام معظم رهبری را در هفته قضا شنیدید که درخواست تحول در دستگاه قضا و مبارزه قاطع با فساد را داشتند که در همین جا از دستگاه قضا تشکر می کنم.

بار دیگر میلاد امام رضا(ع) را هم خدمتتان تبریک عرض میکنم، هفته شهرداری و دهیاری را هم تبریک عرض می کنم . چون مسائلی را که می خواستم در خطبه دوم بگویم در ادامه بحث حدیث سلسله الذهب امام رضا(ع) خدمتتان عرض کردم، خطبه را جمع می کنم.

خدایا به حق محمدو آل محمد عاقبت همه ما راختم بخیر بگردان


پی نوشت:

1- مقاتل الطالبیین ،ص 563 / شیعه در اسلام ص 212 / تحلیلی از زندگانی امام رضا(ع) ،ص 98

2- شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 345.

3- شیخ مفید، الارشاد، ص 290.

4- مردان علم در میدان عمل ،جلد 5، ص 245

5- بحارالانوار، ج 49، ص 126، ح 3. از کشف الغمه، ج 3، ص 144- 145 / بحارالانوار، ج 49، ص 123، ح 4. از عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 135.

6- تاریخ طبری، ج 3، ص 38 / شرح نهج البلاغه، ابن ابی حدید، ج 2 / مروج الذهب، ج 2، ص 48


http://yascms.ir/emam/gozaresh/1399a250.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/1399a251.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/1399a252.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/1399a253.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/1399a254.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/1399a255.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/1399a256.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/1399a257.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/1399a258.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/1399a259.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/1399a260.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/1399a261.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/1399a262.jpg

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.