سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

حضورو سخنرانی امام جمعه محترم در جلسه اخلاق کاربردی کارکنان نیروی انتظامی زرند

ارسال شده توسط: عرببازدید شده: 319 مرتبه
دسته: گزارش تصويريتاریخ: 1397.09.19
 
حضورو سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی امام جمعه محترم در جلسه اخلاق کاربردی کارکنان نیروی انتظامی زرند که مورخه97/09/19 باحضور فرمانده وکارکنان نیروی انتظامی در محل نمازخانه این ناحیه برگزار شد.




سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی در جلسه اخلاق کاربردی نیروی انتظامی مورخه97/09/19


الحمدلله، الصلاة والسلام علی رسول الله وعلی اله آل الله

السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)، یا بقیة الله ، یا اباصالح، ادرکنا واغثنا.

خشنودی مولایمان صاحب الزمان(عج) ، سلامتی رهبر عزیز و بزرگوار مان، شادی روح امام راحل عظیم الشأن، شادی ارواح طیبه شهدا ، شهدای مدافع حرم، یگانه شهید مدافع حرم شهرستان شهید سرافراز علی عظیمی ، شادی ارواح مطهر شهدای گمنام شهرستان و شهدای نیروی انتظامی ، سلامتی خودتان و خانواده و فرزندانتان ، اجماعاً صلوات.
خدای متعال را شکرگزارم که توفیق عنایت فرمود تا امروز صبح در جمع شما عزیزان نیروی انتظامی حضور پیدا کنم. از فرماندهی لایق و شایسته تان جناب سرهنگ میرزایی وهمین طور از حجه الاسلام پوراسترآبادی ،معاونین محترم و همه شما عزیزان و بزرگواران، صمیمانه تقدیر و تشکر می نمایم.

ویژگی مؤمن واقعی در بیان امام رضا علیه السلام :

یک حدیث ناب در نظر گرفتم خدمت شما عزیزان و بزرگواران عرض می کنم ،می توان همه مسائل سیاسی واجتماعی و اخلاقی را در این حدیث نورانی جمع کرد. این حدیث از امام هشتم علی بن موسی الرضا(ع) است . امام هشتم علی بن موسی الرضا(ع) از پدر بزرگوار خود امام موسی بن جعفر (ع) می فرمایند(1) : « لا يكونُ المؤمنُ مؤمنا حتّى تكونَ فيه ثلاثُ خِصالٍ » مومن ، مؤمن واقعی نیست ، مگر آن كه سه خصلت در او باشد(مؤمن، مؤمن نیست یعنی مؤمن کامل نیست، مؤمن در روایات یعنی شیعه علی(ع)، در اینجا اما رضا(ع) می فرماید: ای مردم اگر می خواهید شیعه ما باشید، باید سه ویژگی داشته باشیدکه اگر این سه ویژگی درشما نباشد، نمیتوان شما را شیعه کامل نامید.) : « سُنّةٌ مِن ربِّهِ ، وسُنّةٌ مِن نبيِّهِ صلى الله عليه و آله ، وسنّةٌ مِن وليِّهِ عليه السلام ؛ » سنتی از پروردگارش و سنتی از پیامبرش و سنتی از امامش

پوشاندن راز خود:

« فأمّا السُّنَّةٌ مِن ربّهِ فكِتْمانُ السِّرِّ » اما سنت پروردگارش ، پوشاندن راز خود است ، (انسان باید حافظ اسرار خودش باشد، کتمان در مقابل افشا می آید. افشا یعنی بازگو کردن اسرار ،«كِتْمانُ السِّرِّ »یعنی اسرار شغلی و کاری خودش را نباید افشا کند. فردی که اسرار دیگران را افشا می کند، نشان می دهد که ظرفیت وجودی اش کم است ونمی تواند تحمل کند. بچه ها تا چیزی را می بینند بالافاصله برای پدرو مادرشان تعریف میکند ولی مادر خانواده چیزی دید چون ظرفیت بالاتری دارد، می سنجد که این حرف را بزند یا نه و در موقعیت مناسب سخن می گوید. افشا کردن اسرار، نشان پایین بودن ظرفیت شخص است.

حافظ اسرار دیگران باشید:

ابوطلحه انصاری یکی از یاران رسول خداست ،زنی با ایمان داشت به نام ام سلیم ،این زن و شوهر ،پسری داشتند که مورد علاقه هر دو بود ،ابوطلحه پسرش را خیلی دوست داشت ،پسر بیمار شد ،بیماریش شدت یافت ،به مرحله ای رسید که ام سلیم فهمید که کار پسر تمام است. ام سلیم برای اینکه شوهرش در مرگ فرزندش بی تابی نکند او را به بهانه ای به خدمت رسول اکرم ص الله و علیه و اله فرستاد و پس از چند لحظه طفل جان به جان آفرین تسلیم کرد. ام سلیم جنازه بچه را در پارچه ای پیچید و در یک اطاق مخفی کرد ،به همه اهل خانه سپرد که حق ندارید ابوطلحه را از مرگ فرزند آگاه سازید. سپس رفت و غذائی آماده کرد و خود را نیز آراست و خوشبو نمود .ساعتی بعد که ابوطلحه آمد و وضع خانه را دگرگون یافت ،پرسید :بچه چه شد؟ ام سلیم گفت :بچه آرام گرفت. ابوطلحه گرسنه بود ،غذا خواست ،ام سلیم غذائی که قبلا آماده کرده بود حاضر کرد و دو نفری غذا خوردند ،بعد که ابوطلحه آرام گرفت ،ام سلیم گفت :مطلبی می خواهم از تو بپرسم ،گفت :آیا اگر به تو اطلاع دهند که امانتی نزد ما بود. و ما آن را به صاحبش رد کرده ایم ناراحت می شوی .ابو طلحه گفت :نه هرگز ناراحتی ندارد ،امانت مردم را باید پس داد،ام سلیم گفت :سبحان الله ،باید به تو بگویم که خداوند فرزند ما را که امانت او بود از ما گرفت و برد.(2) این ظرفیت است ، اگر این زن، از همان اولی که همسرش وارد شده بود، با دادو شیون خبر مرگ فرزند را می داد،چه بسا شوهرش سکته می کرد. این نشان ظرفیت دار بودن انسان است ، یک انسان باید در هر شغل و مقامی باشد، ظرفیت داشته باشد .حالا چه پلیس باشد ،چه پزشک،چه قاضی وچه مشاور مردم باید رازدار باشدو اسراری که به آنها گفته می شود را افشا نکنند.خداوند عالم الغیب و ستار العیوب است. ما هم باید ستارالعیوب باشیم.کتمان سرّ، دو وجه دارد، نه تنها انسان نباید اسرار مردم را فاش کند بلکه نباید اسرار خودش را هم برای دیگران بگوید. مهمترین بخش اختلافات داخلی منزل وقتی است که زوجین اسرار خانه را به والدین خودشان بگویند که باعث می شود آتش اختلافات شعله ورتر شود. خیلی از اختلافات و بحث ها برای این است که طرفین بحث خانه را به بیرون از خانه می برند،بهترین کار این است که اگر در خانه اختلافی پیش آمد، هر کدام از زوجین، موضوع این اختلاف را به خانواده خودش نگوید بلکه از خانواده همسرش کمک و مشورت بخواهد.

سه چیز را مخفی کنید:

در حدیث داریم که انسان باید سه چیز را مخفی کنید: «استر ذهابك و ذهبك و مذهبك» (3) ذهاب ،سفر : اینکه کجا می روی و کجا نمی روی را از دیگران مخفی کن. ذهب ، ثروت : اموالت را هرچه داری باید مخفی کنی و به دیگران نگویی. مذهب،اعتقادات: اعتقادت را هم مخفی کن و در همه جا ابراز نکن . مثلاً نیاز نیست به همه بگویی که طرفدار کدام حزب سیاسی هستی : چپ، است، راست، اصولگرا و اصلاح طلب؛ انسان که بدون عقیده نیست ولی نیازی نیست همه جا عقیده خودتان را افشا کنید زیرا گاهی دشمن از طریق خانواده و یا فامیل نزدیک به اطلاعات مربوط به شما و سازمان شما دسترسی پیدا می کند. آنها خودشان را به خانواده و اقوام طرف نزدیک می کنندو اطلاعات می گیرند، بنابراین حدیث می فرماید سه چیز را پنهان کن، رفت و آمد،اعتقادات و اموالت. حتی در روایات گفته شده اگر برای انجام کاری از یک مسیری رفتی ،از همان مسیر برنگرد ، از مسیر دیگری برگرد. این از نظر رازداری و مخفی کردن کارها بسیار مهم است، خصوصا برای مدیران و مسئولین.پس اولین وجه حفظ اسرار این بود که انسان اسرار خودش را افشا نکند. وجه دوم آن، این است که اسرار دیگران را هم حق نداریم افشا کنیم.

غیبت کردن وافشای اسرار دیگران:

غیبت کردن هم نوعی افشای اسرار دیگران است، این یک قانون طبیعت است، اگر آبرو کسی را بردی ،آبرویت را می برند، باید رازداری کرد. این است که امام رضا(ع) می فرماید : شیعه ما کسی است که از خدای عالم الغیب و ستار العیوب ، خصلت کتمان سرّ، در وجودش باشد. مثلاً پیامبر از نیّات واعمال صحابه ای که در محضر رسول خدا می نشستند،آگاه بود ولی هیچگاه آن را افشا و همه مؤمن واقعی نبودند پیامبر به چهره هر کدام نگاه می کرد، از زوایای وجود آنها و نیّات و رفتارشان آگاه می شد ولی هیچ گاه افشای اسرار نمی کرد. خداوند نیز همین هستند ، عیوب ما را می داندولی می پوشاندو آبروی ما را نمی برد. در روایت آمده است که امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: « لَوْ تَكَاشَفْتُمْ مَا تَدَافَنْتُم» (4) اگر از گناهان هم خبر داشتید هیچ گاه جنازه دیگری را دفن نمی کردید! ؟ ولی خداوند ستارالعیوب است و عیب انسانها را مخفی کرده است، این سنت خداوند است.مثلاً کار شما که تشکیلاتی و حفاظتی ودر ارتباط با مردم است، شما حتی اسرار دیگران را به خانواده تان هم نمی توانید، بگویید البته اسرار خودتان را هم نباید پخش کنید. در ادعیه هم آمده است : « یا مَنْ اَظْهَرَ الْجَمیلَ وَ سَتَرَ الْقَبیحَ » اى كه زیبایى را آشكار میكنى،و زشتى را میپوشانى. روایت زیبایی از میرالمؤمنین(ع) را خدمتتان عرض می کنم که حضرت می فرماید: «سرک اسیرک، فان افشیته صرت اسیره‏» (5) راز تو اسیر توست، اگر آشکارش ساختى، تو اسیر آن شده‏اى. ) .

اخلاق خوش رسول خدا(ص) عامل پیشرفت اسلام:

« وأمّا السُّنَّةُ مِن نبيِّه صلى الله عليه و آله فمُداراةُ النّاسِ » اما سنت پیغمبرش ، مدارا و خوش رفتاری با مردم است ( شیوه رسول خدا(ص) این بود که با مردم مدارا و سازش و خو رفتاری داشت. اسلام با اخلاق خوش رسول خدا(ص) بود که پیروز شد، عامل اصلی پیشرف اسلام، اخلاق خوش رسول خدا بود . رسول خدا (ص) هیچ گاه دچار کبر و غرور نشد که من پیامبر خدا هستم،در جمع هم ردیف مردم می نشستند واگر کسی به جلسه وارد می شد،نمی توانست رسول خدا را تشخیص دهد. دایره وار دور هم و کنار مردم می نشستند،مانند حلقه های صالحین بسیج و مجلس بالا و پایین نداشت. این نحوه مردم داری رسول خدا(ص) بود.

برخورد خوب پیامبر(ص) با مرد یهودی:

از جمله موارد مدارا و رحمت پیامبر، مدارای آن حضرت با مرد یهودی است. که ادعا می کرد از پیامبر طلب کار است. وی روزی در کوچه جلوی پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله) را گرفت و مدعی شد که از آن حضرت طلب کار است. پیامبر فرمود: اولا من بدهکار تو نیستم. ثانیاً، الان پول همراه ندارم، اجازه بده بروم. یهودی می گفت: تا بدهی مرا ندهی به هیچ وجه نمی گذارم از اینجا بروی. هر قدر پیامبر با او لطف و نرمش نشان می داد، او بیشتر خشونت به خرج می داد، تا آنجا که با پیامبر گلاویز شد. ردای پیامبر را لوله کرد، دور گردن آن حضرت پیچید و می کشید، به نحوی که اثر قرمزی اش در گردن پیامبر ظاهر شد. وقتی مسلمانان با خبر شدند، خواستند با آن یهودی برخورد کنند، اما حضرت فرمود: کاری نداشته باشید! من خودم می دانم که با رفیقم چه کنم. حضرت آن قدر نرمش و مدارا از خود نشان داد که یهودی همان جا گفت: «أشهد أن لا اله الا اللّه و أشهد أنّک رسول اللّه» وایمان آورد و گفت: تو با این قدرتی که داری، این همه تحمّل نشان می دهی! این تحمّل و صبر عادی نیست، بلکه تحمّل پیامبرانه است. (6). ، مدارای با مردم یعنی خوش رفتاری ، خوش برخوردی ، خوش اخلاقی، سازش با مردم. برخی با مردم بدعنقی می کنند ولی با دشمن سازش می کنند،در مقابل دشمن بایدمحکم ایستادگی کرد. بنابراین سنتی که از رسول خدا باید در وجود ما باشد دوست داشتن و احترام به مردم است. امیرالمؤمنین علی(ع) می فرماید: شیوه رسول خدا(ص) این بود که به همه از جمله زن‌ها سلام می‌کردند و ولی من به همه سلام می کنم ولی به زن‌هاى جوان سلام نمی کنم.(7) رسول خدا(ص) همیشه در سلام کردن پیشقدم بود.کسی نمی‌توانست در سلام بر پیامبر(ص)پیشی بگیرد تا این حد، اخلاق پیامبرخوب بود، شخصی تعریف می کرد که درخم یک کوچه ایستاده بودم که به محض اینکه پیامبر خدا آمدند ،من زودتر سلام می کنم ولی حضرت پیش دستی کردندو فرمودند شخصی که پشت دیوار پنهان شده ای «سلام علیکم».

خوش اخلاقی وخوش خلقی مومنان:

خداوند در قرآن خطاب به رسول خدا(ص) می فرماید: « وَلَو كُنتَ فَظًّا غَليظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِك » (8)اگر خشن و سنگدل بودی، همه از اطراف تو، پراکنده می‌شدند. عامل جذابیت انسان، خوش اخلاقی و خوش برخوردی است. روایتی داریم از امام علی علیه السلام که می فرمایند: «بُشْرُهُ فِی وَجهِهِ وَ حُزنُهُ فِی قَلبِهِ» (9) صورت مؤمن بشاش و باز است و حزنش در قلبش است. همه ما گرفتاری و مشکل داریم. نمی توان حزن و ناراحتی ها در چهره مان باشد. مومن شادی در چهره و ناراحتی در دلش است.مسائل کاری را نباید به خانه ببرید. اگر روز کاری سختی را پشت سرگذاشتید، نباید باترش رویی به منزل بروید و با خانواده بداخلاقی کنید. امام رضا(ع) می فرماید: مؤمن کامل نمی شود مگر یک شیوه از رسول خدا در وجود او باشد و آن مدارای با مردم است. خداوند نیز به پیامبر می فرماید: «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِض عَنِ الجَاهِلِین»(10) با آن‌ها مدارا کن و عذرشان را بپذیر و به نیکی‌ها دعوت نما و از جاهلان روى بگردان (و با آن‌ها ستیزه مکن). در بگو مگو با جاهلان وارد نشو و گذشت کن، در مقابل مردم هم خوش رفتار باش. مدارا و خوش رفتاری سنتی است که ما باید از پیامبر(ص) داشته باشیم. خود رسول خدا (ص) می فرماید: « أَمَرَنى رَبّى بِمُداراةِ النّاسِ كَما أَمَرَنى بِأَداءِ الفَرائِضِ » (11) پروردگارم، همان گونه كه مرا به انجام واجبات فرمان داده، به مدارا كردن با مردم نيز فرمان داده است.

تحمل وبردباری خصلت انسان خردمند:

در حدیثی از مولا على عليه السلام نیز داریم که می فرمایند: « إنّ العاقِلَ نِصفُهُ احتِمالٌ ، و نِصفُهُ تَغافُلٌ» (12) خردمند، نصفش تحمل و بردبارى است و نصف ديگرش ناديده گيرى.این شیوه پیامبر بود، ). در ادامه امام رضا(ع) می فرماید: « وأمّا السُّنَّةُ مِن وليِّهِ عليه السلام فالصَّبرُ في البَأْساءِ والضَّرّاءِ »اما سنت امامش صبر كردن در زمان تنگدستی و پریشان حالی است. برخی سختی ها درونی است و برخی از سختی ها از بیرون بر انسان وارد می شود.انسان باید بر همه این سختی ها چه درونی و چه بیرونی صبر پیشه کند. ان شاءالله همه بتوانیم به این حدیث بسیار زیبا از علی بن موسی الرضا (ع) عمل کنیم.

والسلام علیکم و رحمه الله برکاته


پی نوشت:

1- کافی، ج 2، ص 241؛ امالی صدوق، ج 1، ص 339؛

2- بحارالانوار، ج 43، ص 191 و مسكن الفؤاد، ص 68

3- جامع الأسرار، ص ۲۲۷.

4- بحارالأنوار ج : 74 ص : 385

5- غررالحكم، آمدى، ج‏1، ص‏437.

6- مرتضی مطهّری، سیری در سیره نبوی، چ سی و سوم، تهران، صدرا، 1385، ص 207.

7- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏2، ص 648

8- سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۵۹

9- نهج البلاغه ، قصار 333 / مجموعه رسایل در شرح احادیثی از کافی ج 2 ،ص 241

10- سوره مبارکه الاعراف ،آیه 199

11- كافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص117، ح4

12- غرر الحكم : 2378.


http://yascms.ir/emam/gozaresh/u1976.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/u1977.jpg

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.