سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

تدریس حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی در جلسه دوم درس تفسیر قرآن کریم دانشگاه آزاد اسلامی واحد زرند

ارسال شده توسط: عرببازدید شده: 590 مرتبه
دسته: سخنرانیتاریخ: 1397.08.24
 
تدریس حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی در جلسه دوم درس تفسیر قرآن کریم دانشگاه آزاد اسلامی واحد زرند مورخه 97/08/15



http://yascms.ir/emam/gozaresh/bb525.JPG



السلام علیک یا صاحب الزمان(عج).

موضوعی را که مورد بحث قرار می دهیم تفسیر قرآن کریم است که بنده تفسیر سوره جمعه را انتخاب کردم که محتوی بسیار مهمی دارد ؛ درجلسه گذشته هم مطلبی را عرض کردم وادامه آن را امروز خدمت شما عرض می کنم وامروز اهمیت وجایگاه خلقت وآفرینش را می گویم.

تفاوت تسبیح وتحمید:

تقریباً شانزده مرتبه در قرآن فرمان به تسبیح شده است مایک تسبیح ویک تحمید داریم یعنی سبحان الله ویا الحمدلله می گوئیم تفاوت این دو درچیست؟ تحمید وحمد ستایش خدا بر داشته ها وخوبیهاست ،حمد و ستایش خدا بر خوبیهایی است که خدا داده است که این را حمد می گویند ولی تسبیح منزه دانستن خدا از هر عیب ونقصی است این تفاوت بین حمد و تسبیح است در قرآن چند سوره وجود داردکه به آنها سوره مسَّبحات می گویند که با حمد وستایش خدا آغاز شده اند در این سوره یسَّبح با سَّبح یک تفاوتی دارد ، یُسَّبح در زبان عربی فعل مضارع است وفعل مضارع در واقع استمرار را می رساند می خواهد بگوید که دائماً تمام موجودات از اول خلقت تا آخر یک لحظه از ستایش خدا غافل نمی شوند منتهی ما ستایش را می شنویم ویا نمی شنویم ممکن است کسی ستایش آنها را بشوند و نوع مردم ستایش موجودات را نمی شنوند ولی عده ای از مردم ممکن است به جایی برسند که ستایش تمام موجودات را بشنوند.

تمام موجودات خداوند را تسبیح می کنند:

یک عربی به مسجد پیامبر آمد ویک سوسماری را از آستین خودش در آورد وخطاب به رسول خدا(ص) گفت: یامحمد تا زمانی که این سوسمار ایمان نیاورد ،من ایمان نمی آورم حضرت این سوسمار را فرا خواند وفرمودند ای سوسمار آیا من را می شناسی ؟سوسمار با زبان فصیح شروع تقدیس وتسبیح خدا کردو بعد اسم پیامبر را تا آخر بیان کرد وگفت: شماز طرف خدا فرستاده شده اید همانطور که حضرت ابراهیم خلیل وانبیاء گذشته به پیامبری مبعوش شدند ،شما هم به پیامبری مبعوث شدید.(1) اینطور نیست که ما فکر کنیم موجودات عالم هیچ هوش و زبان ودرکی ندارند اما وقتی که نگاه می کنیم موجودات عالم ولو اینکه سنگ ویا چوپ هم باشند در ذات خودشان هوشیار وبیدار وستایشگر خدا هستند ، این یُسَّبح که می فرمایند با فعل مضارع است در واقع استمرار است یعنی تمام موجودات دائماً تسبیح می کنند وهیچ زمانی از گفتن نام و یاد خدا خسته نمی شوند ، برای اینکه انسان جزئی از خلقت خداست « نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي »(2) از روح پروردگار در او دمیده شده است وحیات او وابسته به شاخه درخت توحید است وباید وصل به توحید شود و اگر از توحید جدا شد مانند شاخه درخت که اگر از درخت جدا شود خشک می شود انسان تا زمانی که به درخت توحید وصل است حیات و زندگی دارد وما هم به درخت توحید وصل هستیم چون وقتی که خدا انسان را از گِل آفرید فرمود:" نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي" از روح خودم درانسان دمیدم .

حیات طیبه انسان ها با ذکر گفتن:

همانطور که خدا حیات داده است انسانها هم حیات دارند ودر آنها نابودی نیست و همیشه جاودانه است منتهی برای اینکه حیات طیبه پیدا کند راه آن ذکر است یعنی با عدم غفلت زندگی کند وهمانطور که همه موجودات به نوعی ستایشگر حق هستند انسان اگر بخواهد حیات طیبه اش را حفظ شود باید اهل ذکر باشد،همین تسبیحات حضرت زهرا (س) ذکر است و بالاترین ذکر که در زندگی خیلی هم تاثیر دارد ذکر " استغفرالله " است یک روز فرزند آیت الله بهجت که برای سخنرانی به همین دانشگاه آمده بود از ایشان سوال کردم آقا برای حاجت روا شدن چه ذکری را توصیه می کردند؟ ایشان گفتند آقا برای حل مشکلات بهترین ذکر را " استفغرالله " توصیه می کردند، بنده وقتی که آیات استغفار را در قرآن دیدم ، فهمیدم که این ذکر چقدر مهم است در روایت هم دیدم که یک نفر فرزندش مریض بود وآقا فرمودند استغفار کنید وآیات قرآن می گوید ما رحمت را جاری کردیم واین نتیجه ارتباط با خدا و ذکر است ، این نشان می دهد که انسان هم که خدای متعال از روح خودش در او دمیده است او هم باید اهل ذکر باشد.روایتی را از امام صادق(ع) به نقل از رسول خدا حضرت محمد (ص) خدمت شما عرض می کنم كه آن حضرت فرمود: « هرگاه بنده ای «سبحان اللّه» بگوید، هر آنچه در زیر عرش قرار دارد همراه با او تسبیح گویند و به گوینده ی این سخن، ده برابر پاداش داده می شود و هرگاه «الحمدللّه» بگوید، خداوند نعمت های دنیا را بر او ارزانی دارد تا زمانی كه با خداوند ملاقات كند و آنگاه نعمت های آخرت بر او ارزانی شود.»(3) مشکلاتی که در زندگی برای ما پیش می آید ، از ناحیه خدا نیست بلکه هر بدی ومشکلی که برای ما پیش می آید از ناحیه خودِ ماست ؛خداوند منبع خیر است وبه بنده اش ظلم نمی کند وانسان باید گره همه مشکلات وگرفتاریها را در خودش جستجو کند که چگونه عمل کرده است ، این یک نکته بود.

چرا ما خداوند را تسبیح می کنیم :

نکته دوم اینکه تسبیح برای چیست؟ تسبیح برای تشکر از پروردگار است وشاهد آن هم آیه قرن است که « إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ ... »(4) تا زمانی که پیروزی ونعمت نصیب شما می شود خدا را تسبیح کنید ، این تسبیح به خاطر تشکر از خداست به خاطر نعمتهایی است که خدا به او داده است ،به قول آقای قرائتی که دریک جلسه می گفتند ما هیچ گاه خدا را به اندازه یک بند انگشت هم حمد نکردیم واگر این انگشت نباشد چگونه دکمه های لباستان را می بندید پس انسان غرق درنعمت است و نمی داند که چه نعمتهایی دراطراف اوست وشکر این نعمتها درقالب حمد وتسبح پروردگار است ، یکی ازبرکات تسبیح این است که کفاره خطاهای انسان است الان چه کسی است که می تواند بگوید من خطا ندارم ولی همین که تسبح می کند کفاره خطا و گناه او می شود ،پیغمبرخدا(ص) وقتی که از مجلسی برمی خواستند هفتاد مرتبه تسبیح می کردند ومی فرمودند: « سُبْحَانَكَ اَللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ »ومی فرمودند : كفّاره نشستن اين است كه بگويى: « سُبحانَكَ اللّهمَّ و بحَمْدِكَ لا إلهَ إلاّ أنتَ ، ربِّ تُبْ علَيَّ و اغفِرْ لي » خدايا ! پاك و منزّهى تو و ستايش از آنِ توست. خدايى جز تو نيست. پروردگار من! مرا ببخش و بيامرز. (5) این تسبیح باعث می شود که اگر خطا وگناهی هم درآن مجلس صورت گرفته باشد کفاره آن است .

تسبیح خداوند عامل نجات از گرفتاریها:

نکته دیگر این است که این تسبیح عامل نجات از گرفتاریها ذکر در قالب تسبیح است ، وقتی که حضرت یونس را به دریا انداختند نهنگ او را بلعید و همان شکم نهنگ رامسجد وعبادتگاه خودش قرار داد و شروع به ذکر گفتن کرد وهمانطور که خدا را تسبیح می کرد و همین تسبیح هم عامل نجات او شد پس یکی از برکات تسبیح این است که انسان را از گرفتار ی نجات می دهد وعامل نجات است ،انسان نباید با عوامل نجات خودش قهر کند قرآن می فرماید: « فَلَوْ لا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ * لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ » (6) اگر یونس از مسبحین نبود یعنی اگر حضرت یونس سبحان الله نمی گفت تا قیامت در شکم ماهی زندان می ماند و عامل نجات او همان ذکر تسبیح بود . یک زمانی حرفی درست کرده بودند که می گفتند کدام مسجد بود که از گوشت بود؟ یعنی حضرت یونس همین شکم نهنگ را مسجد خود قرار داده بود و ذکر خدا را می گفت ، قرآن تصریح کرده است که اگر جناب یونس از مسبحین نبود یعنی ذکر سبحان الله ر انمی گفت تا قیام قیامت در شکم نهنگ زندان بود پس یکی از مهمترین عوامل نجات برای بشراین است که انسان اهل تسبیح باشد ، همه موجودات اهل تسبیح هستند وانسان هم که بخشی از موجودات است که خدای متعال از روح خودش در او دمیده است او هم برای نجات خودش باید و برای دوام نعمتهایش و سلامتی اش باید اهل تسبیح باشد.

درود فرشتگان بر انسان تسبیح گوی:

روایت دیگری داریم که وقتی انسان سبحان الله می گوید تمام فرشتگان می گویند درود برتو وبرایش دعا می کنند وقتی که انسان اهل تسبیح شد و شروع به حمد خدا می کند تمام فرشتگان برای او دعا می کنند و همه فرشتگان بر او درود می فرستند و دعای فرشتگان شامل حالش می شود ، در ماه مبارک رمضان هم شما دیده اید که در سحرها دعاهایی وجود دارد که همه اش با تسبیح شروع می شود « سُبْحَانَ مَنْ يَعْلَمُ جَوَارِحَ الْقُلُوبِ سُبْحَانَ مَنْ يُحْصِي عَدَدَ الذُّنُوبِ سُبْحَانَ مَنْ لا يَخْفَى عَلَيْهِ خَافِيَةٌ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ سُبْحَانَ الرَّبِّ الْوَدُودِ ... » اهل بیت هم اهل سبحان الله بودند .

اهمیت ذکر تسبیح :

حفص بن غیاث مى‏گوید: روزى امام صادق علیه السلام را در کنار درخت خرمایى دیدم، در آنجا وضو گرفت و مشغول نماز شد و دیدم که در حال سجده، پانصد مرتبه ذکر «سبحان الله» را تکرار می کرد (7) . شخصی از پیامبر صلی الله علیه و آله معجزه ای درخواست کرد.حضرت مقداری ریگ از زمین برداشت و در دست گرفت و به درخواست پیامبر و اذن الهی،صدای تسبیح سنگریزه ها را شنیدند.(8) در اینجا معجزه پیغمبر این نبود که سنگریزه را به تسبیح در آوردند، معجزه پیغمبر این بود که گوش افراد را باز کردند و آنها صدای سنگریزه را شنیدند.آن سنگریزه همیشه تسبیح می گفت، معجزه پیغمبر در شنواندن این صدا به آن گوشها بود نه در به صدا در آوردن آن سنگریزه ها. نکته دیگر اینکه تمام موجودات که تسبیح خدا را می گویند ، آگاهانه است و اینطور نیست که بدون آگاهی باشد واگر سنگریزه تسبیح خدا را می کند آگاهانه است وقرآن هم می فرماید : « كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ » (9) یعنی همه موجودات از روی آگاهی ذکر می گویند ، اعضاء وجوارح انسان هم ذکر می گویند ولی خودِ انسان باید با اختیار خودش این کار را بکند چون خداوند به او اختیار داده است ولی اعضاء وجوارح او اهل ذکر وفهم هستند وقتی که روز قیامت می شود تمام اعضاء وجوراح ما به حرف می آیند و شهادت می دهد پس معلوم می شودکه اینها آگاهی دارند وسرباز خدا هستند وتمام کارهای انسان را مانند ضبط صوت ضبط می کنند ودر روز حساب شهادت می دهند وانسان از اعضاء بدن خود سوال می کند چرا برعلیه من شهادت دادی؟ واعضاء بدن او پاسخ می دهند همان کسی که همه چیز را به نطق در می آورد او امروز از من خواسته تا شهادت بدهم بنابراین تمام موجودات با شعور وآگاهی خودشان عملی را انجام می دهند منتهی ما نمی توانیم بشنویم : « وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَٰكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ »(10) آسمان های هفتگانه و زمین و هر کس که در آنهاست او را تسبیح می گویند و هیچ چیزی نیست مگر آنکه او را تسبیح می گوید و لکن شما تسبیح آنها را نمی فهمید،این تسبیح به گونه ای است که این ندا بر گوش ما مخفی شده است .

آیا همه موجودات به یک گونه تسبیح می گویند؟

خیر هرکدام اوقات خاصی برای تسبیح دارند همه موجودات تسبیح میگویند اما هرکدام اوقات خاصی را دارند . از ابی‌حمزه نقل شده است: ما نزد امام سجاد علی ابن الحسین (ع) بودیم که جمعی گنجشک از جلوی ما عبور کردند، و همه با هم جیک جیک می‌کردند. حضرت فرمود: می دانید چه می‌گویند؟ عرض کردیم: نه، فرمود: اول به شما بگویم که من ادعا نمی‌کنم که علم غیب دارم ولیکن از پدرم شنیدم که فرمود: از پدرم علی ابن ابیطالب (ع) شنیدم که می‌فرمود: مرغان در هر صبحگاهی خدا را تسبیح نموده قوت و غذای روزشان را مسئلت می‌دارند. و این همان تسبیح صبحگاهی بود که از خدای خود رزق امروز خود را طلب می‌کردند. (11) آنچه گفته شد بیانگر اهمیت تسبیح بود واگر روی این بحث تمرکز کردم برای این است که ما هم سعی کنیم اهل ذکرباشیم،اگر خوشبختی وسعادت را می خواهیم ماهم باید همگام با آفرینش حرکت کنیم ،همه موجودات این عالم که این راه درست را انتخاب می کنند ما هم باید در همین سمت وسو حرکت کنیم و اهل ذکر باشیم و برکات ذکر را به دیگران هم برسانیم « يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ » (12) الله که این وصف را دارد فرمانروا و پادشاه است .

عنایت امام زمان (عج) به دختر چینی:

در یک روزنامه داستانی نوشته بود یک دختر چینی می گفت: من به دنبال فرمانروای آسمان می گشتم که این پادشاه آسمان کیست ؟ شروع به مطالعه کردم ویک روز در منزل یکی از دوستانم کتابی را دیدم واین کتاب را مطالعه کردم ودیدم که گمشده من در همین کتاب است و پاسخ سوالات من در همین کتاب است واین کتاب را امانت گرفتم ومطالعه کردم وکاربه جایی می رسد که به ایران می آید می گوید وقتی که به فرودگاه چین آمدم ومی خواستم برای ادامه مطالعاتم به ایران بیایم،در فرودگاه تنها نشسته وخیلی هم ناراحت بودم وبا خودمی گفتم به یک کشوری می خواهم بروم که ناشناخته است ودر همین حال یک اقایی به فرودگاه امد ونام من رابرد وگفت که مشکلاتی برای تو بوجودمی اید ولی نگران نباش وخدا به تو کمک خواهد کرد وبه ایران آمده بود در دانشگاه تهران شیعه شده بود وعکسش را هم انداخته بود که خیلی محجبه بود ومی گوید وقتی که من در مورد امام زمان مطالعه کردم دیدم خصوصیاتی که برای امام زمان (عج)در آن کتاب ذکرشده بود همه در آن شخصی که من در فرودگاه چین دیدم وجود داشت.قرآن می فرماید: خدایی که فرمانروا و پادشاه است و این پادشاه با پادشاههای دیگر خیلی تفاوت دارد ،پادشاههای دیگر ظلم می کنند ولی این پادشاه مایه رحمت است.

امتحان حضرت ابراهیم(ع) توسط جبرئیل:

یک روز جبرئیل پشت یک تپه ای آمد وحضرت ابراهیم هم در طرف دیگر تپه بود وگوسفندان خودش را برای چَرا آورده بود ، جبرئیل گفت : « سُبُّوحٌ قُدّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکة وَ الرُّوحِ؛ پاک و منزّه است خدای فرشتگان و روح» ،حضرت ابراهیم از شنیدن این ذکر به قدری لذت برد ،آمد و دید که گوینده این ذکر سر برسجده گذاشته ودر حال گفتن این ذکر است حضرت ابراهیم گفت: اگر یک بار دیگر این ذکر را بگویی من نصف گوسفندانم را به تو می بخشم وجبرئیل یک باردیگر آن ذکر را تکرار کرد وهمینطور تکرارکرد حضرت ابراهیم بار دیگر گفت همه اموال خودم وتمام گوسفندانم را به تو می دهم و خدمت تو را می کنم تا یکباردیگر نام خلیل ودوست من را بگویی(13) ،البته اینها امتحان وآزمایش پروردگار بود، در واقع همه امتحان می شوند ، یک امتحان عمومی است که سالی یک یا دو مرتبه در همه دانشگاهها ومدارس برگزار می شود "الملک القدوس العزیز" پاک ومنزه است پروردگاری که نفوذ ناپذیر است ( عزیز یعنی نفوذ ناپذیر)"عَز عِزاز یعنی زمینی که آب در آن فرو نمی رود "یعنی خداوند که عزیز است وکسی نمی تواند او را شکست بدهد والبته اگر انسان در زندگی اهل ایمان باشد هیچگاه شکست نمی خورد وشکست ناپذیر می شود "القدوس العزیز الحکیم" یعنی درکارها هم حکیم است وکاربیهوده نمی کند ،حیکم یعنی کسی که کاربیهوده نمی کند وکارهای او همه اش روی حکمت است .یک مقدار از آیه بعد را هم عرض می کنم و دیگر جلسه امروز را تمام می کنم اگر یکی از آقایان یا خانمها قبل از شروع کلاس آیاتی را که قرار است بحث کنیم را روی تخته بنویسد بهتر در ذهن شما می ماند.

هدف خدواند از فرستادن پیامبر وامام:

« هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ. »(14) این آیه پشتوانه آیه قبل است ، خدایی که فرمانروا وپاک ومنزه است ،شکست ناپذیر است وکارهای او هم روی حکمت است ،کار بیهوده هم نمی کند و این پروردگار با این اوصاف برای هدایت انسانها رسول فرستاده است، برای چه فرستاده است؟ برای این فرستاده تا به آنها علم بیاموزد وآنها را از جهل نجات بدهد و پاک ومنزه شان کند و به آنها قران وحکمت را تعلیم بدهد تا از گمراهی نجات پیداکنند آن خدایی که همه کارش روی حساب وکتاب است و پروردگار و فرمانروای این جهان است برای هدایت انسانها برنامه ریزی کرده و پیامبرای رامبعوث کرده است" هُوَ الَّذِي "هو یعنی او و او یعنی خدایی با این اوصافی که گفتیم مبعوث کرده " فِي الْأُمِّيِّينَ " اُمی یعنی درس نخوانده واُمیین جمع اُمی است یعنی درمیان مردمی که از کتاب ونوشتن بی خبر بودند پیامبری فرستاده "يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ " تا آیات قرآن را برآنها تلاوت کند " وَيُزَكِّيهِمْ "ودوم اینکه آنها را پاک وتزکیه کند وبعد آنها را " وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ "حکمت بیاموزد و بالا بیاورد و رشد بدهد، در میان مردم درس نخوانده مبعوث شد تا آنها ر رشد بدهد " وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ " اگرچه قبلاً در گمراهی آشکار بودند ، دعوت پیامبر جهانی است ولی از یک جا شروع شده است و اول درمیان مردم درس نخوانده وبعد این پیام جهانی و برای سراسر دنیا فرستاده شده است ، حالا این نکاتی که در این آیه وآیات بعد وجود دارد را ان شاء الله در جلسات بعدی خدمت شما عرض خواهم کرد .اگر سوال ومطلبی دارید بپرسید.

والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته.


پی نوشت:

1- كفاية الأثر: 172، باب ما روي عن الحسين بن علي عليه السلام؛ بحار الأنوار: 36/342، باب 41

2- سوره مبارکه الحجر ،آیه 29

3- تفسیرالمیزان، ج 10، ص 30

4- سوره مبارکه الفتح،آیه 1و3

5- بحار الأنوار : 75/467/17.

6- سوره مبارکه صافات ،آیات 143-144

7- وسائل الشیعه، ج 4، ص 979.

8- تفسیر المیزان،ج13،ص96

9- سوره مبارکه النور،آیه 41

10- سوره مبارکه الاسراء ،آیه 44

11- سیوطی، جلال الدین، تفسیر الدر المنثور، ج4، ص185.

12- سوره مبارکه الجمعه،آیه 1

13- اقتباس از معراج السعادة، ص 491

14- سوره مبارکه الجمعه، آیه 2


چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.