سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

دلایل همراهی نکردن عبدالله ابن جعفر با امام حسین(ع)/تلاش عباسیان برای خدشه دار کردن شخصیت علمی امام جواد(ع):

ارسال شده توسط: عرببازدید شده: 508 مرتبه
دسته: خطبه های نماز جمعهتاریخ: 1395.06.13
 
خطبه نماز جمعه شهرستان زرند به امامت حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی امام جمعه محترم مورخه 95/06/12


http://yascms.ir/emam/gozaresh/bb525.JPG


اَلحَمدُ اللِه رَبِ اِلعالَمینَ الصَلاة وَالَسلامُ عَلی عَبِداللِه وَ رَسُولِهِ وَحَبیبِه وَصَفیهَ وَحافِظِ سِرِه وَمُبَلغِ رِسالاتِه ِ سِیدِنا وَمَولانَا اَبِی القاسِمِ المُصطَفَی مُحَمَدصلی الله علیه وآله وسلّم وَعَلی آله الطَیِبینَ الطاهِرین المَعصُومینَ اَلهُداةِ المَهدیین وَالَلعنَ الدائم عَلَی اَعدائِهِم اَجمَعینَ ِاِلی قِیامِ یَومِ الدین .

قال الله الحکیم فی کتابه : «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم» (1)

السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)، یا اباصالح، یا بقیة الله ادرکنا واغثنا،

السلام علیک یا ثامن الحجج، یا علی ابن موسی الرضا(ع)

اُوصیکُم عِبادَالله وَنَفسی بِتَقَوَیَ الله

خشنودی مولایمان صاحب الزمان(عج) ، سلامتی رهبر عزیز و بزرگوارمان، شادی روح امام راحل عظیم الشأن، شادی ارواح طیبه شهدا ،شهدای والا مقام شهرستان ،دو شهید گمنام گرانقدر مهمان امروز نماز جمعه ، شهدای والامقامی که بستگانشان امروز در نماز جمعه حضور دارند یا حضور پیدا می کنند ، شادی ارواح مطهر دو شهید گمنام شهرستان ، شادی ارواح شهدای مدافع حریم اهل بیت و شادی روح پاسدار شهید ضیاءالدینی ،شهید بزرگواری که این هفته به شهادت رسید ، سلامتی همه خدمتگزاران به نظام اسلامی ،سلامتی خودتان وخانواده وفرزندانتان اجماعاً صلوات.

امیدوارم خداوند متعال ، این حضور مؤمنانه ، این نمازجمعه ، این خطبه، این نشستن و سکوت را از همه ما قبول بگرداند ، ذخیره ای ارزشمند برای دنیا و آخرت، مخصوصاً برای اولین لحظه ورود ما به عالم قبر و قیامت قرار بگیرد ، باز هم صلوات بر محمد وآل محمد(ص).

اولاً از حضور مؤمنانه همه شما برادران و خواهران مکرمه در نماز جمعه این هفته تقدیر وتشکر می کنم. از مسئولین محترم ،ستاد برگزاری نماز جمعه ،سروران معظم روحانی، از هیأت امنای مسجد جامع ،قاری محترم، مجری محترم وعزیزانمان در نیروی انتظامی و سپاه و بسیج که زحمت می کشند و سخنران قبل خطبه ها، حجه الاسلام میرزایی که بیان احکام را داشتند، نیز صمیمانه تقدیر و تشکر می کنم. بازهم صلوات بر محمد و آل محمد(ص).

در خطبه های گذشته ، بحث جریان شناسی صدر اسلام که به شناخت ما در حوادث معاصر کمک می کند را مورد بررسی قرار دادیم.

نفوذ دشمنان در بین یاران اهل بیت:

دشمنان اهل بیت برای رسیدن به اهدافشان راههایی را در پیش گرفتند،یکی از این راهها نفوذ در بین یاران اهل بیت بود تا به آرامی بتوانند یاران درجه یک اهل بیت را بی تفاوت کنند، بعد از بی تفاوت آنها را منتقد بار بیاورند و کم کم آنها را از اهل بیت جدا کنند. دوستداران اهل بیت همه در یک سطح نبودند ، بعضی از یاران بنیان مرسوس بودند و دشمن نمی توانست بین آنها نفوذ کند،دشمن شناس و امام شناس بودند و دست از دنیا شُسته بودند، دشمن نه از طریق دنیا ونه ضعف بصیرت قادر نبود در آنها نفوذ کند.یارانی چون عمار و مالک اشتر.اما بعضی از دوستداران حضرت که امام شناس و دشمن شناس خوبی نبودند،دنبال جاه و پست و مقام بودند ویا از نظر اقتصادی ضعف داشتند،این عوامل باعث شد تا دشمنان در آنها نفوذ کند که نمونه این افراد را هم در خطبه های گذشته خدمتتان عرض کردم. وقتی این جمع از دوستداران حضرت نسبت به اهل بیت و حوادث برآنها بی تفاوت می شد، جامعه نیز بی تفاوت می شد، شخصیت هایی مانند جعفر بن عبدالله ، عبدالله بن عباس وسعد بن ابی وقاص و... که در خطبه های گذشته خدمتتان عرض کردم،این افراد در جامعه بسیار تاثیرگذار بودند،مردم این افراد را می شناختند و اکرام می کردند، وقتی این افراد بی تفاوت می شدند ویا حتی نسبت به امیرالمومنین انتقاد می کردند، مردم هم به اینها نگاه می کردند و از این افراد که بزرگان دین بودند، پیروی می کردند و راه این افراد را در پی می گرفتند. این افراد قاعدین بودند کسانی که نشستند و امام را یاری نکردند واین افراد بیشترین ضربه را به امام و یاران اهل بیت زدند،اگر این افراد برای یاری امامان به صحنه می آمدند،مردم نیز آنها را همراهی می کردند و دشمن در رسیدن به اهدافش ناکام می ماند.امروز هم دشمنان ما ،در مقابل جمهوری اسلامی ایران همین راه را در پیش گرفته اند تا به خیال خام خود، نظام جمهوری اسلامی را به زمین بزنند. منتهی زمان صدر اسلام با زمان معاصر یک تفاوت عمده دارد و آن این است که مردم این زمان هوشیار هستند، خوشبختانه توده مردم جمهوری اسلامی ایران هوشیار و وفادار هستند و تحت تاثیر القائات دوستان کم بصیرت و بی بصیرت قرار نمی گیرند وبه فرمایشات ولِّی نیز توجه دارند، منتهی از نظر ریزش واینکه دشمن در یاران درجه یک نفوذ می کند،فرقی بین زمان حال و گذشته وجود ندارد.

این دوستداران بی بصیرت، افراد شاخصی بودند، یکی از این افراد عبدالله بن جعفر، فرزند جعفر طیار، برادر امیرالمومنین است. جعفر بن ابیطالب بسیار مورد علاقه و محبت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود ، او از کسانی است که در همان اوایل دعوت اسلام مسلمان شده است.( جعفر بعد از امیرالمومنین (ع)، دومین مرد و سومین نفری بود که مسلمان شد ).(2)

سرپرست مسلمانان به حبشه

در صدر اسلام بر اثر افزايش شكنجه­هاي قريش و توصيه پيامبر(ص) به مسلمانان براي مهاجرت از مكه به حبشه سرپرستي مسلمانان را بر عهده گرفت و در سال پنجم بعثت در دومين مهاجرت مسلمانان به حبشه به همراه همسرش "اسماء ‌بنت عميس" به حبشه (اتیوپی امروز )رفت.(3) جعفر بن ابي طالب به دستور پيامبر اكرم(ص) به عنوان امير و سرپرست مسلمانان مهاجر به حبشه، هجرت کرد.(4) پيامبر(ص) نامه‌اي خطاب به نجاشي، پادشاه آن سرزمين فرستاد و در آن ضمن دعوت وي به اسلام از او خواست تا به اوضاع مسلمانان مهاجر و پناهنده به وي، رسيدگي كند.(5) وقتي كفار قريش، "عمرو بن عاص" و "عبدالله بن مسعود بن ابي ربيعه مخزومي" و به روايتي "عماره بن وليد" را با هدايايي نزد نجاشي فرستادند، تا شايد بتوانند مسلمانان مهاجر را به مكه بازگردانند.(6) سخنگو و سرپرست مسلمانان پناهنده به جبشه جعفر بن ابي طالب بود. او در جلسات مناظره به خوبي مواضع و ديدگاه اسلام را بيان كرد، تا جايي كه نجاشي را متقاعد كرد و فرستادگان قريش را نااميد به مكه بازگرداند.(7) گفته شده است كه نجاشي پس از سخنان جعفر در مورد اسلام، مسلمان شد.(8) وقتی هم اوضاع آرام شد و به مکه برگشت و سپس به مدینه هجرت کردند، جنگ موته شروع شده بود. فرماندهی لشکر را پیامبر خدا به جعفر سپردو در این نبرد جنگ موته،جعفر بن ابی طالب به شهادت رسید . (9) در اين نبرد هر دو دست ايشان قطع گرديد و تمام تلاش خود را كرد كه پرچم اسلام روي زمين نيفتد، از اين رو پيامبر(ص) فرمود: «كه خداوند به جعفر به جاي دستانش دو بال از ياقوت داده است و او با فرشتگان در بهشت به هر كجا كه بخواهد، پرواز مي‌كند.»(10) به همين سبب پيامبر(ص) ايشان را "جعفر طيار يا ذوالجناحين" ناميده است.(11)

شخصیت عبدالله ابن جعفر:

عبدالله بن جعفر ،فرزند چنین مرد برجسته ای است و مادر او اسما بنت عمیس است. (12) عبدالله به واسطۀ موقعیت خانوادگی و جایگاه والای پدر بزرگوارش نزد رسول اکرم(ص) مورد احترام و تکریم بود.(13) پس از شهادت پدرش جعفر، پیامبر برای دلجویی به خانۀ آن ها می رفت و آنان را مورد لطف و محبت خاص خویش قرار می داد، و می فرمود: من سرپرست آن ها در دنیا و آخرت هستم(14) و نیز می فرمودند: عبدالله در خلقت و خصلت شبیه من است.(15) عبدالله بن جعفر مورد توجه و عنایت عموی خود علی بن ابی طالب(ع) نیز بود. امام علی(ع) به دلیل علاقه ای که به برادرش جعفر داشت، فرزندان او را نیز مانند فرزندان خویش می دانست.(16) عبدالله بن جعفر فردی بزرگوار و بسیار بخشنده و سخاوتمند بود به گونه ای که به او لقب «بحر الجود» و «قطب السخاء» داده اند.(17) او با حضرت زينب(سلام الله علیها) دختر حضرت علي علیه السلام ازدواج كرد .(18)عبدالله بن جعفر در زمان خلافت امام علی(ع) در هنگام صلح و جنگ مورد اعتماد و طرف مشاورۀ امیرالمؤمنین(ع) بود. او در برخی از میدان های جنگ همراه امام علی(ع) بود، به گونه ای که در جنگ جمل و در جنگ صفین یکی از فرماندهان لشکر امام(ع) بود، و در آن جنگها رشادت های فراوانی از خود نشان داد.(19)

مراوده عبدالله ابن جعفر باحزب اموی:

یکی از عیوب عبدالله بن جعفر این بود که با حزب اموی (معاویه) مراوده و رفت و آمد داشت. معاویه نیز به منظور تضعیف اهل بیت وبرای اینکه خاندان جعفر را در مقابل خاندان امیرالمومنین قرار بدهد ، پیوسته او را تکریم می کرد. یک روز عبدالله بن جعفر به شام رفت، معاویه بسیار از او استقبال کرد و او را به منزل خصوصی خودش برد. همسر معاویه (فاخته) ناراحت شد و غیظ کرد که چرا او را تا این حد محبت می کنی؟ معاویه خطاب به عبدالله ابن جعفر می گفت : یابن جعفر من تو را بسیار دوست دارم ، ای کاش تو برادر من و فرزند هند بودی ، فقط در نزد من از علی نگو که حالم دگرگون و وحال بدی به من دست می دهد. ابن جعفر نیز به معاویه می گفت: این بخشش های تو دوستی و محبت می آورد واگر نباشد،بغض و کینه به دنبال دارد. معاويه براي او ساليانه يك ميليون درهم مقرري تعيين كرد و هنگامي كه يزيد به خلافت رسيد ميزان مقرري او را دو برابر كرد. (20) گاهي عطاياي معاويه به عبدالله، به حدي مي رسيد كه اعتراض امويان را در پي داشت. بني اميه به معاويه مي گفتند: براي ما كه از نزديكان تو هستيم صد هزار درهم اختصاص داده اي در حالي كه براي عبدالله چنين عطا مي كني. (21) گرچه عبدالله به دليل سخاوت و بخشش هاي بي نظير خود اين اموال را غالبا در اختيار نيازمندان و فقرا قرار مي داد و خود از آن بهره نمي برد، اما بي ترديد بذل و بخشش هاي معاويه با اهداف خاصي صورت مي گرفت.

اهداف معاویه برای بزرگ جلوه دادن عبدالله ابن جعفر:

بر اين اساس درباره رابطه ميان عبدالله و معاويه شايد بتوان گفت كه يكي از اهداف معاويه بزرگ جلوه دادن عبدالله بن جعفر با هدف تحقير و كاستن از شان و جايگاه فرزندان علي بوده است، چنانكه معاويه در برخي مناظره ها و گفت و گوها به اين مطلب اشاره كرده و به عبدالله مي گويد: اي عبدالله چقدر حسن وحسين را بزرگ مي شماري، در حالي كه آنان بهتر از تو نيستند، پدرشان نيز از پدر تو بهتر نيست و اگر فاطمه دختر پيامبر نبود مي گفتم: مادرت اسماء دختر عميس نيز از او كمتر نيست. عبدالله در پاسخ گفت: به خدا درباره اين دو و پدر و مادرشان بهتر از من است.... . (22)منظورم این است که دشمن از همین ضعف مالی نیز استفاده می کند،تا روی فکر یاران امام اثر بگذارد. بهر حال حزب اموی دشمن اسلام بود و قصد نابودی اهل بیت را داشت و نباید عبدالله بن جعفر با آنها رفت و آمد می کرد،این ارتباط تا جایی یپش رفت که معاویه دختر عبدالله بن جعفر را برای پسرش یزید، خواستگاری کرد و گفت : هر اندازه مهريه کنی ، مي پذيرم و هر قدر قرض داشته باشی، مي پردازم. معاويه خوب مي‏دانست كه اگر اين ازدواج سر بگيرد، نظر مردم به كلي نسبت به او عوض مي‏شود و پايه‏هاي حكومت بني‏اميه نيز محكم‏تر مي‏شود. عبدالله بن جعفر بدهي‏هاي زيادي داشت و محتاج بود. ولی عبدالله با بیان این که مرا امیری است که بی اذن او کاری نکنم، اختیار دخترش را به حسین بن علی (ع) واگذار کرد .امام حسین (ع)، با وجود این که مروان بن حکم، به دستور معاویه، با عده ای از مردم برای جلب رضایت حسین بن علی (ع) بر در خانه او جمع شده بودند، با گرفتن وکالت از ام کلثوم، وی را به ازدواج قاسم بن محمدبن جعفر درآورد وبه عبدالله فرمود: از شمشیر حزب اموی، خون ما می چکد، چگونه می خواهی به آنها دختر بدهی؟! يكي از زمين‏هاي زراعتي خود را در مدينه به عنوان مهريه ‏ي او قرار دادم. اين مزرعه همان مزرعه‏ اي است كه معاويه مي‏خواست به ده هزار دينار از من بخرد و من نفروختم. بي شك اين مزرعه، نياز زينب و همسرش و همين‏طور مشكلات خانواده‏اش را بر طرف خواهد كرد.»(23)

نامه عبدالله ابن جعفر به امام حسین(ع):

هنگامی که حسین بن علی (ع) به قصد عراق حرکت کرد، عبدالله بن جعفر در نامه ای خطاب به آن حضرت چنین می گوید: «فاني أسألك بالله لما انصرفت حين تنظر في كتابي هذا فاني مشفق عليك من هذا الوجه الذي توجهت له ان يكون فيه هلاكك و استئصال اهل بيتك و ان هلكت اليوم طفي نور الارض فانك علم المهتدين و رجاء المؤمنين و لا تعجل بالسير فاني علي اثر كتابي. والسلام» : «شما را به خدا قسم مي‏دهم که چون اين نامه را بخوانيد، از اين راهي که پيش گرفته‏ايد برگرديد و در سير نشتابيد و اگر خدا نکند به وجود مبارکتان صدمه‏اي وارد گردد ، اهل بیت و یاران تو مستاصل گردند، انوار مسلمانی فرونشیند و امیدهایی که مسلمانان به تو بسته اند منقطع گردد.در رفتن تعجیل مکن تا من برسم »(24) اين نامه خود دليل اين حقيقت است که وي به مقام والاي امامت و شأن و جايگاه با عظمت آن اعتقاد داشته است؛ زيرا عبارت هايي نظير «نور زمين»، «روح هدايت» و «امير مومنان» گوياي اين اعتقاد است.از طرفي ديگر اين نامه حاكي از عمق دلبستگي و وفاداري او به امام حسين(ع) مي باشد؛ زيرا او هم از شهادت امام و ياران و خاندانش دل نگران و مضطرب است: «ترس آن دارم كه خود و خاندانت در آن به هلاكت رسيد» ولی به عمق دشمنی پی نبرده است و باور ندارد که آنها قصد نابودی اسلام را دارند. برای همین قصد دارد بین امام و حزب اموی صلح ایجاد کند ، با اینکه خودش فرزند شهید و برادرزاده امیرالمومنین است ولی آن طور که باید دشمن شناس نیست.

عدم توجه عبدالله به بد عهدی دشمنان امام حسین(ع):

پس از آن نامه عبدالله بن جعفر برای امان گرفتن و برگرداندن امام حسین(ع) به سوی مکه به نزد عمرو بن سعيد رفت و به او گفت که: نامه‏اى به حسين بنويس و او را امان بده با وعده نيكى و رعايت. در نامه خويش تعهد كن و از او بخواه كه بازگردد شايد اطمينان يابد و بازآيد. عمرو بن سعيد گفت: هر چه مى‏خواهى بنويس و پيش من آر تا مهر بزنم. عبدالله بن جعفر نامه را نوشت و پيش عمرو بن سعيد برد و به او گفت: مُهر بزن و نامه را همراه برادرت يحيى بن سعيد بفرست كه كاملا مطمئن شود و بداند كه قضيه جديست.(25) عبدالله به این نکته نیز توجه نمی کند که ظالم عهد هم ببند به عهد خودش پایبند نیست.اما زمانی که نامه به دست امام حسین(ع) رسید امام راضی به بازگشت نشد.

پاسخ امام حسین(ع) به نامه عبدالله این جعفر:

امام حسين(ع) در پاسخ نامه عبدالله چنین نوشت: « ... فَإنَّ کِتابَکَ وَرَدَ عَلَیَّ فَقَرَأْتُهُ فَهِمْتُ ما ذَکَرْتَ، وَ اُعْلمُک اَنّی رَأیْتُ جَدّی رَسولَ اللهِ(ص) فی مَنامی فَخَبَّرنی بِأَمْرٍ وَ أنا ماضٍ لهُ، لی کان أوْ عَلَیَّ، وَالله یا ابنَ عَمّی لَوْ کُنْتُ فی جُحْرِ هاسَّهٍ مِنْ مَوامّ الأَرضِ لاسْتَخرَجُونی و یَقتُلُونی؛ والله یا ابْنَ عَمّی لَیَعْتَدُنَّ عَلَیَّ کما اِعْتَدَتِ الیَهوُدُ عَلیَ السَّبْتِ؛ والسلام.» « ... نامه ات به من رسيد و آن را خواندم و منظورت را دريافتم. به آگاهي تو مي‏رسانم كه من جدّم، رسول خدا (ص) را به خواب ديدم. او از كاري به من خبر داد و من به دنبال آن مي‏روم، خواه به سودم باشد يا به زيانم. به خدا سوگند! اي پسرعمو، چنانچه من در لانه هر جنبنده‏اي از جنبندگان روي زمين باشم، اينها (بني اميه) مرا بيرون كشيده به قتل خواهند رساند. به خدا اي پسرعمو آنان بر من تعدي و ظلم روا خواهند داشت همانگونه كه قوم يهود در روز شنبه ستم و تجاوز را پيشه خود كردند. والسلام»(26) . عبدالله که از تصميم قطعي حضرت آگاه شد و دانست که از قصد خود منصرف نخواهد شد و پسر خود عون و محمد را خواسته و به آنها سفارش زياد نمود که در رکاب آن حضرت خدمت‏گذار بوده و از فداکاري و جان‏نثاري در راه او خودداري ننمائيد بنابراين عبدالله بن جعفر بحالت مايوسي به مکه برگشت.(27)

دلایل همراهی نکردن عبدالله ابن جعفر با امام حسین(ع):

اینکه چه شد، عبدالله بن جعفر با اینکه امام را می شناخت و او را نور خدا می دانست ، خود شخصا در قيام عاشورا حضور نداشت و امام را همراهي نكرد؟! یکی از دلایل آن می تواند مراوده زیاد با حزب اموی باشد . البته كهولت سن او نمي توانست به عنوان مانع جدي برای همراهی نکردن با امام در کربلا، به شمار آيد، زيرا او در اين هنگام حدود 71 ساله بوده مي توانست با امام هجرت كند، همانگونه که در سپاه امام افراد كهنسالي نظير حبيب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، انس بن حارث و...حضور داشته اند.آنچه مشخص است این است که عبدالله دشمن شناس خوبی نبود.

مردم ایران بالاتر از مردم زمان پیامبر(ص):


حال با این دیدگاهی که خدمتتان عرض کردم ،می توانیم تاریخ ابتدای انقلاب تا به امروز را نگاه کنید، دشمن ما، استکبار جهانی است ،از ابتدای انقلاب تا کنون چه تاثیراتی بر روی افراد موثر در انقلاب گذاشته است و از ابتدای انقلاب چه ریزش هایی ما داشته ایم. نهضت آزادی، جبهه ملی،که ابتدای انقلاب آمدند و به جاسوسی کشیده شدند و در مقابل لایحه قصاص و امام ایستادگی کردند.حتی بزرگانی چون آیت الله شریعتمدار چگونه مقابل امام ایستاد. از دیگر ریزش ها یاور نزدیک امام بود که امام فرمودند: من در ایشان خلاصه می شوم، دیدیم مرحوم منتظری به کجا رسید ،دشمن اینگونه نفوذ می کند.و افراد را از ولِّی جدا می کند. یکی از بزرگانی که اصرار فراوانی داشت که مقام معظم رهبری باید امام و ولِّی باشند، امام(ره) به ایشان فرمود: شما ده سال دیگر هم این صحبت ها را می کنید؟ آن فرد، عمامه اش را زمین زد وگفت خدا مرا نیامرزد ونباشم، اگر از ایشان حمایت نکنم . اما ده سال بعد در مقابل مقام معظم رهبری قد علم کرد. این شیوه دشمن است،که ولِّی را تنها بگذارد و بازوان رهبر و ولِّی را قطع کند. منتهی تفاوتی که عرض کردم بین مردم آن زمان و این زمان. که مردم این زمان بصیر و دشمن شناس هستند،امام(ره) فرمودند: مردم ایران از مردم زمان پیامبر و امیرالمومنین ، از نظر فکری،عقلی وتشخیص بالاترند.

خطبه دوم

اَلحَمدُ اللِه رَبِ اِلعالَمینَ الصَلاة وَالَسلامُ عَلی عَبِداللِه وَ رَسُولِهِ وَحَبیبِه وَصَفیهَ وَحافِظِ سِرِه وَمُبَلغِ رِسالاتِه ِ سِیدِنا وَمَولانَا اَبِی القاسِمِ المُصطَفَی مُحَمَدصلی الله علیه وآله وسلّم وَعَلی آله الطَیِبینَ الطاهِرین المَعصُومینَ اَلهُداةِ المَهدیین وَالَلعنَ الدائم عَلَی اَعدائِهِم اَجمَعینَ ِاِلی قِیامِ یَومِ الدین.

اُوصیکُم عِبادَالله وَنَفسی بِتَقَوَیَ الله.

در آغاز خطبه دوم خود و همه شما برادران خواهران مکرمه را دعوت می کنم به تقوی الهی،سیاسی و عملی ؛ دوست و دشمن را بشناسیم ،ولِّی را بشناسیم و تا آخرین لحظه عمر دست از ولِّی و امام حق برنداریم،و از تاریخ و سرگذشت گذشتگان درس عبرت بگیریم.

شهادت پاسدار رشیداسلام محمد رضا ضیاء الدینی:

اولین نکته یکی از پاسداران رشید اسلام در مصاف با استکبار جهانی ،معاندین و دشمنان نظام در سراوان به شهادت رسیدند.

شهید ضیاءالدینی که خدای متعال درجات ایشان را افزون بفرماید، فردا تشییع جنازه این شهید بزرگوار ، از ساعت 8 صبح از سپاه شروع می شود. ان شاءالله همه شما مومنین و متدینین برای تجلیل از دلاور مردان نظام جمهوری اسلامی که در مقابل فتنه و دشمن و اشرار ایستادگی و جانفشانی می کنند تا برای ما امنیت بیاورند، در این تشییع جنازه شرکت کنید.

سالروز شهادت امام جواد(ع):

امروز سالروز شهادت امام نهم امام جواد (ع) نیز است. امام جواد بعد از حضرت زهرا جوانترین امامی بودند که از اهل بیت و در سن 25 سالگی به شهادت رسیدند ایشان در سن هفت سالگی وبعد از شهادت امام رضا (ع) به امامت رسیدند. درس بزرگی که امام جواد (ع) به ما می دهند که دشمن را در هر لباسی که است ، بشناسید. دوران زندگی امام جواد(ع) یک دوران خاص است. معاویه علنی با امیرالمومنین اظهار دشمنی می کرد.یاران حضرت علی مانند حجربن عدی و دیگران به شهادت رسیدند. معاویه همواره سعی می کرد تا نام علی را محو کنند ولی مأمون زیرکانه و عالمانه عمل کرد . او وقتی دید که بنی امیه و بنی عباس با دشمنی آشکار و شکنجه امامان و یارانش وحتی شهادت آنها به نتیجه نرسیدند و نتوانستند نور امامان را خاموش کنند. بنابراین از راه دیگر وارد شد تا امام رضا(ع) را شریک حکومت خود کند تا برای حکومت خود کسب وجه کند و مردم به او کار نداشته باشند و با قبول ولیعهدی از شأن و منزلت امام نیز کاسته می شود و بگوید امام به دنبال مقام دنیای است. در چنین دورانی امام رضا و امام جواد زندگی می کردند. مامون خودش را شیعه علی می دانست و فریبکاری و ریاکاری می کرد تا با فریب مردم پایه های حکومت خود را محکم کندو پادشاهی خودش را اقتدار ببخشد.(28)

تلاش عباسیان برای خدشه دار کردن شخصیت علمی امام جواد(ع):

نکته دوم دوران امام جواد(ع) دوران مباحثات و بحث آزاد و مناظرات علمی بود.خردسالی آن حضرت هنگام عهده داری این منصب الهی (امامت)، پدیده ای بی سابقه بود و پیامدها و واکنش هایی در پی داشت. برخی از مخالفان و معاندان، به ویژه عباسیان و در رأس آنها مأمون عبّاسی تلاشهای زیادی کردند با دستاویز قرار دادن این مسئله از آن در جهت اهداف شوم خود بهره ببرند؛ آنان با ترتیب مناظرات مختلف سعی می کردند شخصیّت علمی آن حضرت را خدشه دار سازند. امّا پیروزی امام جواد(ع) در مناظرات با پاسخ های قاطع و روشنگر، هرگونه شک و تردید را در مورد پیشوایی او و نیز اصل امامت از بین برد، و همه نقشه های معاندان و مخالفان و خلیفه مکّار عبّاسی را نقش بر آب نمود.

مناظره امام جواد(ع) با یحیی ابن اکثم:

نمونه ای از مناظرات حضرت را خدمت شما عرض می کنم :در مجلسی که بنی عباس با اجازه مأمون برای آزمایش مقام علمی امام جواد علیه السلام برگزار کرده بودند، یحیی بن اکثم بزرگترین قاضی آن روزگار برای مناظره حضور داشت. امام جواد علیه السلام نیز در حالی که نُه سال بیشتر نداشت وارد مجلس شد و در جایگاه مخصوصی که به سفارش مأمون برایش درست کرده بودند نشست. گروه‌های مختلف مردم نیز در مجلس حضور داشتند. یحیی بن اکثم پرسید:« آیا امیر المؤمنین (مأمون) اجازه می‌دهد که از ابو جعفر (امام جواد علیه السلام) سوالی بکنم؟» مامون گفت از خود امام جواد علیه السلام اجازه بگیرد. یحیی از امام پرسید:« به من اجازه سئوال می‌دهید؟» امام جواد علیه السلام فرمود:« بپرس.» یحیی پرسید:« حکم شخص مُحرمی که حیوانی را صید کرده و کشته چیست؟» امام جواد علیه السلام فرمود:« این صید را در منطقه حَرَم کشته است یا در خارج از حرم؟ حکم کشتن صید را می‌دانسته یا نمی‌دانسته؟ عمداً کشته یا غیر عمد؟ شخص محرم، آزاد بوده یا بنده؟ کودک بوده یا بزرگسال؟ بار اولش بوده یا سابقه داشته؟ حیوان کشته شده، پرنده بوده یا خیر؟ کوچک بوده یا بزرگ؟ آیا شخص محرم به کارش اصرار دارد یا پشیمان است؟ صیدش را در شب کشته یا در روز؟ آیا شخص، در احرام عمره بوده یا در احرام حج؟»یحیی بن اکثم که از این همه تقسیم‌بندی جا خورده بود، عجز و درماندگی در صورتش پیدا شد و زبانش به لکنت افتاد. همه‌ی حضار متوجه درماندگی‌اش شدند و مجلس به پایان رسید. وقتی فقط عده‌ی کمی از خواص ماندند، مامون از امام جواد علیه السلام پاسخ قسمت‌های مختلف پرسش‌های او را خواست. و امام بسیار جامع و کامل پاسخ گفت. (29)در پایان مأمون گفت:« اگر موافقید، شما هم از یحیی سئوالی بکنید.» امام جواد علیه السلام به یحیی فرمود:« بپرسم؟»یحیی گفت:« فدایت شوم، هر طور میل شماست. اگر توانستم جواب می‌دهم و گرنه از شما استفاده می‌کنم. امام جواد علیه السلام پرسید:« مردی در ابتدای روز به زنی حرام بود، پیش از ظهر حلال شد، ظهر حرام شد و عصر حلال شد، هنگام غروب حرام شد، پس از عشا حلال شد، نیمه شب حرام شد و هنگام طلوع فجر حلال شد. حکم این زن چیست؟ و چرا پیوسته حلال و حرام می‌شد؟» یحیی گفت:« سوگند به خدا جوابش را نمی‌دانم. اگر مایل هستید، پاسخ بفرمایید تا بهره ببریم.»امام جواد علیه السلام فرمود:« این زن یک کنیز بود. مردی بیگانه او را در ابتدای روز خرید و زن بر او حلال شد. هنگام ظهر او را آزاد کرد و حرام شد. وقت عصر با او ازدواج کرد و حلال شد. وقت غروب او را مظاهره کرد و حرام شد. (مظاهره نوعی طلاق است که شرط رجوع به همسر، دادن کفاره است.) وقت عشا کفاره‌ی ظهار داد و حلال شد. نصف شب او را طلاق داد و حرام شد. وقت طلوع فجر رجوع کرد و حلال شد. در این هنگام مامون به حاضران از بنی عباس رو کرد و گفت:« آیا در میان شما کسی هست که این مسئله را این طور بتواند جواب دهد یا مسئله‌ی قبلی را با آن جزییات بداند؟» گفتند:« نه! به خدا قسم شما جواد (علیه السلام) را از ما بهتر می‌شناختید.» . مامون گفت:« اهل بیت رسول صلی الله علیه و آله وسلم در میان مردم فضل و کمال زیادی دارند و کم‌سالی آنان مانع کمالاتشان نیست.» سپس برخی دیگر از فضایل امام جواد علیه السلام را بیان کرد.(30)

فتوای قضائی امام و شکست فقهای درباری

امام جواد (ع) غیر از مناظرات، گاه از راههای دیگر نیز بی مایگی فقها و قضات درباری عباسیان را روشن نموده برتری خود بر آنان را در پرتو علم امامت ثابت می کرد و از این رهگذر اعتقاد به اصل امامت را در افکار عمومی تثبیت می نمود. از آن جمله فتوایی بود که امام در مورد چگونگی قطع دست دزد صادر کرد که تفصیل آن بدین قرار است : در زمان حکومت معتصم، روزی دزدی اقرار به دزدی کرد و خواستار اجرای حد الهی شد. معتصم علما از جمله امام جواد علیه السلام را جمع کرد و پرسید:« از کدام قسمت دست باید برید؟» یکی از حاضران گفت:« از مچ.» معتصم پرسید:« چرا؟» گفت:« برای این که دست یعنی« انگشت‌ها و کف دست و مچ.» چون خداوند در قرآن درباره حکم تیمم می‌فرماید: « فامسحوا بوجوهکم و ایدیکم »؛ (صورت‌ها و دست‌هایتان را مسح کنید.)» پس از این استدلال، افراد دیگری نیز با او هم عقیده شدند. ولی عده‌ای گفتند:« دست دزد باید از آرنج قطع شود؛ زیرا خداوند درباره حکم وضو می‌فرماید:« و ایدیکم الی المرفق »؛ (دست هایتان را تا آرنج بشویید.) پس دست یعنی تا آرنج.» معتصم رو کرد به امام جواد علیه السلام و پرسید:« تو چه می‌گویی، ابو جعفر؟» امام فرمود:«دیگران نظرشان را گفتند.» معتصم گفت:«به نظرات دیگران کاری ندارم. نظر تو چیست؟» امام جواد علیه السلام فرمود:« مرا معاف کن.» معتصم گفت:« تو را به خدا قسم می‌دهم نظرت را در این باره برای ما بگو.» امام جواد علیه السلام فرمود:« حال که به خدا قسم یاد کردی، می‌گویم. این افراد درباره حکم قطع دزد اشتباه کردند و سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله را نفهمیدند. دست دزد را باید از آخرین مفصل انگشت‌ها قطع کرد؛ و کف دست را نباید قطع کرد.»معتصم پرسید:« چرا؟» امام جواد علیه السلام پاسخ داد:« رسول الله فرموده است سجده بر هفت عضو انجام می‌گیرد: صورت، دو دست، دو زانو، دو پا. و اگر قرار باشد دست دزد از مچ قطع بشود، کف دست برای سجده باقی نمی‌ماند؛ در حالی که خداوند می‌فرماید:« ان المساجد لله »؛ (یعنی اعضای هفت‌گانه‌ی سجده از آنِ خداست » و آنچه برای خداست قطع نمی‌شود.» معتصم از فرمایش امام جواد علیه السلام شگفت‌زده شد و دستور داد دست دزد را از قسمت انگشت‌ها قطع کنند.(31) فقهای درباری از اینکه چرا نظر آنها در محضر خليفه رد شده است ،بسیار ناراحت شدند و سه روز پس از اين جريان نزد معتصم رفت و گفت : يا اميرالمؤمنين ، آمده ایم تو را نصيحتی کنیم و اين نصحيت را به شکرانه محبتی که نسبت به ما داری،مي گويیم . معتصم گفت : بگو . گفتند : وقتی مجلسی از فقها و علما تشکيل مي دهی تا يک مسأله يا مسائلی را در آنجا مطرح کنی ، همه بزرگان کشوری و لشکری حاضر هستند ، حتی خادمان و دربانان و پاسبانان شاهد آن مجلس و گفتگوهايی که در حضور تو مي شود هستند ، و چون مي بينند که رأی علمای بزرگ تو در برابر رأی محمد بن علی الجواد ارزشی ندارد ، کم کم مردم به آن حضرت توجه مي کنند و خلافت از خاندان تو به خانواده آل علی منتقل مي گردد ، و پايه های قدرت و شوکت تو متزلزل مي گردد . اين بدگويی و اندرز غرض آلود در وجود معتصم کار کرد و از آن روز در صدد برآمد اين مشعل نورانی و اين سرچشمه دانش و فضيلت را خاموش سازد وسرانجام از طریق ام الفضل، دختر مأمون، (همسر امام جواد (ع)) ،امام را مسموم و به شهادت رساندند.(32) پیکر مطهر ایشان را در کاظمین عراق و در کنار قبر جدش به خاک سپرده شد و امروز زيارتگاه شيعيان و دوستداران است .خداوند توفیق زیارت این امامان همام را نصیب و روزی همه ما بگرداند. چنانچه در روایات آمده است : زیارت این دو امام مثل زیارت رسول الله(صلى الله علیه وآله) است و هر کس او را زیارت کند مثل آن است که رسول الله(صلى الله علیه وآله) و امیرمؤمنان(علیه السلام) را زیارت کرده است. (33)

مناسبتهای هفته:

مناسبت های هفته را به اختصار خدمت شما عرض می کنم.

برگزاری ویاعدم برگزاری کنسرت ها:

بحث این چند روز جامعه ، برگزاری و یا لغو کنسرت هاست.اینها بحث های حاشیه ای است، چه کنسرت باشد چه نباشد نان و آب برای مردم نمی شود.یک دعوای زرگری است که مشکل اصلی فراموش شود. مشکل اصلی ایجاد کار و اشتغال برای جوانان است. هرچه به انتخابات نزدیک می شویم از این مسائل بیشتر دیده می شود. پرداختن به این مسائل هیچ مشکلی را از جامعه حل نمی کند. البته موسیقی حلال اشکال ندارد ولی موسیقی که با ابتذال همراه باشد و گردانندگان آنها ناباب باشد جز ضرر چیزی ندارد.

سالروز ازدواج حضرت علی(ع) با حضرت زهرا(س):

سالروز ازدواج امیرالمومنین و حضرت علی را در پیش داریم.به جوانانی که قصد ازدواج در این ایام را دارند، پیشاپیش تبریک عرض می کنم. اسلام خواهان ازدواج به موقع و آسان است. نقل شده روزی پیغمبر اکرم ص با اصحابش نشسته بودند یک خانم آمد پشت پرده و گفت یا رسول الله من شوهر می خواهم مرا شوهر بده . پیغمبر اکرم ص به اصحاب رو کردند و گفتند : چه کسی زن می خواهد؟ یک کسی بلند شد و گفت من . پیغمبر فرمودند : برای مهریه چه داری ؟ گفت هیچ . غیر از این پیراهن که پوشیدم هیچ ندارم . حضرت فرمودند: قرآن یاد داری . گفت : بله یک سوره ی قرآن بلدم سوره ی واقعه را بلدم . به خانم گفتند حاضری با این مهریه ازدواج کنی ؟ گفت : بله و عقد جاری شد. این شیوه رسول خداست، ازدواج باید آسان باشد و هرچه تکلف بیشتر باشد، مشکلات ازدواج هم بیشتر خواهد شد. طبق آمار ، هر ساعت 16 طلاق در کشور ثبت می شود. هر روز 381 نفر زندگی شان از هم پاشیده می شود.چون ما سخت می گیریم و مراعات نمی کنیم.ازدواج باید آسان و ساده و بهنگام باشد.تا ازدواجش ماندگار تر باشد.

خداوندا هر آنچه که گفتیم و نگفتیم محض رضای خودت قرار بده


پی نوشت:

1- سوره مبارکه نساء، آیه59.

2- اصفهاني، ابوالفرج، الاغاني، تهران، چاپ نسكي، 1307، ص 8 و ابن اثير، اسدالغابه في معرفه الاصحابه، قاهره، چاپ محمد ابراهيم و احمدي ثور، 1355، ج 1، ص 341.

3- ابن سعد، ابن عبدالبر، الستيعاب في معرفه الاصحاب، قاهره، چاپ علي محمد بيجاري، 1380، ج 1، ص 256.

4- ابن هشام، ج 1، ص 346، ابن سعد، ج 4، ص 34

5- ابن سعد، پیشین ج 4، ص 34.

6- طبري، پیشین، ج 2، ص 652.

7- ابن هشام، پیشین، ج 1، ص 188-204.

8- طبري، پیشین، ج 2، ص 653-652.

9- الواقدي، محمد بن عمر؛ كتاب المغازى، تحقيق مارسدن جونس، بيروت، مؤسسة الأعلمى، چاپ سوم، 1409، ج2 ص562، ج 2، ص 756 و ابن هشام، پیشین، ج 4، ص 15 و ابن سعد، پیشین،ج 3، ص 530 و 761.

10- واقدي، پیشین، ج 2، ص 762 و ابن هشام، پیشین، ج 4، ص 20 و بلاذري، پیشین، ص 43.

11- ابن هشام، پیشین، ج 2، ص 151 و طبري، پیشین، ج 5، ص 424.

12- ابن عبدالبر، پيشين، ج3، ص 880 و ابن اثير، اسد الغابه،پيشين، ص 94

13- یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب؛ تاریخ یعقوبی، ترجمۀ محمد آیتی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1343، ج 1، ص 415.

14- ابن اثیر، عزالدین محمد؛ الکامل، بیروت، دارالصادر - دارالبیروت، 1385، ج 2، ص 115.

15- عسقلانی، احمد بن علی؛ الإصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دارالکتبه العلمیه، 1415، ج 2، ص 218.

16- شیخ مفید، محمد بن محمد؛ الإختصاص، تهران، مؤسسۀ نشر اسلامی، بی تا، ص 179.

17- الإستیعاب، پیشین، ج 3، ص 176.

18- ابن حزم، جمهرة انساب العرب،بيروت، دار المرتضي، 1409، ص 38

19- مسعودی، علی بن حسین؛ مروج الذهب، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، بی تا، ج 1، ص 718. / منقری، نصر بن مزاحم؛ وقعه صفین، قم، کتابخانۀ آیه الله مرعشی، 1403، ص 373.
20- بلاذري، انساب الاشراف، ج2، ص300/ حجر عقلاني، الاصابه، ج4، ص39.

21- بالذري، همان، ج2، ص309.

22- طبرسي، الاحتجاج، ج2، ص3/علامه اميني، الغدير، ج1،ص199/مجلسي، بحارالانوار، ج33، ص265.

23- ر.ک: مصعب بن عبدالله الزبیری، نسب قریش (دارالمعارف للطباعة و النشر) ص 82.

24- طبري، تاريخ الامم و الملوك، ج4، ص291: «فلا تعجل بالسير فاني في اثر الكتاب»

25- تاریخ طبری، پیشین، ج 4، ص 291.

26- طبري، همان، ج4، ص 292/ ابن اعثم الفتوح، ج5، ص62.

27- شيخ مفيد، پيشين، ج‏2 ، ص71

28- مقاتل الطالبیین ،ص 563 / شیعه در اسلام ص 212 / تحلیلی از زندگانی امام رضا(ع) ،ص 98

29- علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 50،ص 76 77، چاپ سوم، تهران، مکتبة الاسلامیة، 1395ق؛ شیخ مفید، الارشاد، ص 321 319، قم، مکتبة بصیرتی؛ احمد طبرسی، الاحتجاج، ص 245،نجف، المطبعة المرتضویة، 350 ق./ بحارالانوار، ج 50،ص 77 ؛ الارشاد شیخ مفید، ص 322 ؛ طبرسی، الاحتجاج، ص 462.

30- بحار الانوار، ج 50، ص 74 تا 78، ح 3. /شیخ مفید، الارشاد، ص 322

31- بحار الانوار، ج 50، ص 5، ح 7.

32- ر.ک: پیشوایان علیهم السلام، ص229 و سیره پیشوایان، ص 563-564.

33- کامل الزیارات، باب 99، صفحه 299، حدیث 5 و 6و 9



http://yascms.ir/emam/gozaresh/n612.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/n613.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/n614.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/n615.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/n616.jpg

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.