سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

ساماندهی مساجد در سال جدید

ارسال شده توسط: عرببازدید شده: 397 مرتبه
دسته: سایت خبری صدای زرندتاریخ: 1395.01.27
 
کد خبر : 44436
تعداد نظرات : 0 نظر
تاریخ انتشار خبر : ۲۶ فروردین, ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۴


به گزارش صدای زرند، جلسه بحث نهج البلاغه دوشنبه ۲۳ فروردین ماه در محل سقاخانه زرند با حضور حجت الاسلام والمسلمین علی ابراهیمی امام جمعه زرند برگزار شد.

متن سخنان حجت الاسلام ابراهیمی در این جلسه در ادامه آورده شده است.

اَلحَمدُ اللِه رَبِ اِلعالَمینَ الصَلاه وَالَسلامُ عَلی عَبِداللِه وَ رَسُولِهِ وَحَبیبِه وَصَفیهَ وَحافِظِ سِرِه وَمُبَلغِ رِسالاتِه ِسِیدِنا وَمَولانَا اَبِی القاسِمِ المُصطَفَی مُحَمَدصلی الله علیه وآله وسلّم وَعَلی آله الطَیِبینَ الطاهِرین المَعصُومینَ اَلهُداهِ المَهدیین وَالَلعنَ الدائم عَلَی اَعدائِهِم اَجمَعینَ ِاِلی قِیامِ یَومِ الدین.

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)، یابقیه الله یا اباصالح (عج) ادرکنا و اغثنا.

خشنودی مولایمان صاحب الزمان (عج)، سلامتی رهبر عزیز و بزرگوارمان، شادی روح امام راحل عظیم الشأن، شادی ارواح طیبه شهدا، شهدای والامقام شهرستان، شهدای والامقامی که بستگانشان امروز در این مسجد حضور دارند، شادی ارواح مطهر دو شهید گمنام شهرستان و سلامتی همه خدمتگزاران به نظام اسلامی، سلامتی خودتان وخانواده و فرزندانتان اجماعاً صلوات.

عرض تسلیت دارم به مناسبت ایام حزن و اندوه شهادت امام هادی (ع)، ان شاءالله خدای متعال، زیارت این امام همام را در سامرا نصیب همه ما بفرماید.

از جمله برنامه های اوقاف و سازمان تبلیغات و بنده در سال جدید، ساماندهی مساجد هم از جهت هیئت امنا و هم از نظر اقامه نماز جماعت است. به خواست خدا به دنبال این هستیم که در تمام مساجد شهر و روستاها نماز جماعت برگزار شود.

یک شورایی از روحانیون تشکیل شده است که خودشان بر انتخاب ائمه جماعات نظارت و مسئولیت آن هم به عهده امام جمعه است، شورا پشتیبان روحانیون شهر است تا در مسائلی که پیش می آید از روحانیون حمایت کند و اگر اختلافی هم پیش آمد عزیزان می توانند به این شورا که در اداره تبلیغات تشکیل شده است مراجعه کنند.

ان شاءالله تمام مساجد شهر و روستا و بقاع متبرکه از نعمت نماز جماعت برخوردار شوند. تعیین هیئت امنا مساجد بر عهده اوقاف است و مسائل فرهنگی و دینی و انتخاب امام جماعت هم زیر نظر اداره تبلیغات است. این شورا تلفیقی از این دو مجموعه است.

بنده نه در عزل و نه در نصب امام جماعت این بقعه مبارکه هیچ دخالتی ندارم. این وظیفه بر عهده شورایی است که تشکیل شده است. در میان اهل سنت دولت حقوق امام جماعت و خدمه و… را می دهد ولی فتوای حضرت امام (ره) این است که نباید مساجد با حقوق دولتی اداره شود. البته اینکه دولت در خدمت روحانیت باشد، خوب است ولی روحانی و مسجد نباید دولتی باشد و با اینکه نظام امروز، نظام جمهوری اسلامی است ولی حوزه علمیه تا امروز دولتی نبوده است و مستقل اداره می شود. یعنی خداوند متعال طوری برنامه ریزی کرده است که حوزه های علمیه با خمسی که مردم می پردازید اداره می شوند. اگر حوزه های علمیه دولتی شد، دیگر نمی توان انتقاد کرد، اگر امام جماعت زیر نظر فرماندار یا استاندار باشد نمی توانند اظهار نظر کنند چون به راحتی آنها را عزل می کنند.

یک روحانی باید مستقل باشد و وابسته به جایی نباشد تا اینکه بتواند آزادانه اظهار نظر کند.

حاج آقای قاسمی هم از روحانیون خوب و باتجربه شهرستان هستند، و در دفتر امام جمعه هم پاسخگوی مسائل شرعی هستند، از امروز نماز را در اینجا اقامه خواهند کرد.

سقاخانه یکی از بهترین مکان ها از جهت برگزاری نماز جماعت است. اگر می توانید هر چند ماهی یک بار، یک سخنران برجسته از روحانیون کشوری دعوت کنید و اینجا را به یک پایگاه دینی تبدیل کنید تا مسائل دینی و اجتماعی مردم در این بقعه برای مردم تذکر داده شود. هنوز هم منبر به عنوان یک رسانه از جایگاه و تاثیرگذاری خوبی برخوردار است. این هم مدنظر هیئت امنا باشد که این بقعه از اهمیت زیادی برخوردار است و باید جایگاه خودش را در شهرستان پیدا کند و تبدیل به یک مرکز تبلیغ دین خدا در شهرستان زرند شود.

امشب شام غریبان امام هادی علیه السلام است چند کلامی از زندگی این امام هُمام خدمتتان عرض می کنم. زندگانی ۴۲ ساله امام هادی با حاکمیت چند طاغوت خونخوار مصادف شده بود که یکی از این ها متوکل است. خلفای عباسی هر چند از نظر نسب، قرابت و خویشاوندی با ائمه اطهار علیهم السلام داشتند و در حضرت «عبد المطلب» که پدر عباس و ابوطالب بود، مشترک بودند، ولی با این حال، بدتر از بنی امیه عمل کردند. و ظلم و ستم های فراوانی به اولاد علی (علیه السلام) روا داشتند و از هیچ گونه تحقیر و ستم در مورد خاندان عصمت فروگذار نکردند. خصوصاً مأمون که ادعای تشیع و ادعای محبت و دوستی با امیرالمومنین (ع) نیز می کرد. و حتی خلافت امیرالمومنین (ع) را نیز اثبات می کرد. اما در جواب این سوال که از او پرسیده شد که چرا با اینکه می دانی خلافت از آن فرزندان علی (ع) است این گونه با آنها رفتار می کنی؟ گفت: الملک عقیم (مثلی است در عرب) یعنی ملک فرزند نمی شناسد تا چه رسد به چیز دیگر (۱).

زندگانی امام هادی (ع) مصادف با حکومت متوکل عباسی است که فرد خونخواری است. او کربلا را به خاطر دشمنی و کینه خراب کرد و نمی توانست تحمل کند که مردم به زیارت سیدالشهدا بروند. متوکل از هر راهی تلاش داشت امام هادی (علیه السلام) را تحقیر کند و شخصیت و عظمت او را درهم شکند. از جمله، روزی فردی را به سراغ شعبده باز و جادوگر بی نظیری فرستاد که اهل هندوستان و از دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) به شمار می آمد. متوکل به او هزار دینار طلا داد که حضرت هادی (علیه السلام) را تحقیر و شرمنده کند. او نیز قبول کرد و در مجلس مهمانی خلیفه در کنار حضرت هادی (علیه السلام) نشست. و در قرص نانی عمل سحر انجام داد؛ به گونه ای که وقتی حضرت هادی (علیه السلام) دست مبارک خود را به طرف آن نان دراز کرد؛ نان به هوا پرید. و حاضران خندیدند و حضرت را به خیال خامشان تحقیر کردند.

در کنار شعبده باز هندی بالشی قرار داشت که روی آن تصویر شیر بود. امامِ کائنات و صاحب ولایت تکوینی، دست مبارکش را بر آن تصویر نهاد و فرمود: این فاسق را بگیر! (با عنایت الهی و کرامت امام هادی علیه السلام) آن تصویر به شیر درنده تبدیل شد و در جا ساحر هندی را پاره کرد و بلعید! و شرکت کنندگان در مجلس مبهوت و متحیر ماندند. متوکل از آن امام بزرگوار درخواست کرد که دستور دهد آن شیر، ساحر هندی را برگرداند.

حضرت فرمود: «او را دیگر نخواهی دید. آیا تو دشمنان خدا را بر دوستان او مسلط می کنی!» این جمله را فرمود و مجلس متوکل را ترک گفت (۲).

سامرا یک منطقه نظامی بوده است که خلفای عباسی لشکری از ترک ها را در این منطقه مستقر کرده بود.

این ترک ها بسیار برای مردم مزاحمت ایجاد می کردند و منطقه خوش و آب هوای سامرا کاملا دست این ترک ها بود و مردم سامرا هم تازه مسلمان بودند و هیچ آشنایی با اسلام نداشتند. امام در چنین منطقه ای زندانی بودند و به سختی زندگی می کردند. امام هادی (ع) دارای کرامات زیادی بودند، کرامات امام گاه بینی ستمگرانی چون متوکل را به خاک می مالید و گاه مظلومی را نجات می داد، و گاه زمینه هدایت فرد یا افرادی را فراهم می نمود، نمونه ای از آن را خدمت شما عرض می کنم.

در روایت آمده که گروهی از مردم اصفهان در زمانی که در آن شهر از ولایت و امامت خبری نبود، نزد شخصی به نام «عبدالرحمن» که عاشق امامت و ولایت بود آمده، از او پرسیدند که چرا شما شیعه شدید؟ در جواب آنها گفت: من در جمع گروهی از مردم این شهر به کنار خانه متوکل رفته بودیم. هدف ما تظلّم و درخواست کمک از خلیفه عباسی بود. جمع زیادی در آنجا ایستاده بودند، ناگاه فرمان متوکل صادر شد که «ابن رضا» را دستگیر کنید.

من از رفقا و از بعضی حاضرین پرسیدم که «ابن رضا» کیست؟ جواب دادند: او امام شیعه هاست و به احتمال زیاد متوکل او را به قتل می رساند. من با خودم گفتم: از اینجا نمی روم تا چهره او را ببینم و از نتیجه کار او آگاه شوم. ناگهان دیدم او را سوار بر اسب نموده، آوردند و مردم برای دیدن او صف کشیده بودند.

عبدالرحمان می گوید: من از دیدن آن حضرت دگرگونی در خود احساس کردم و قلبم پر از عشق و محبت گردید؛ لذا مرتب دعا می کردم که از ناحیه متوکل به او آسیبی نرسد. مأموران همچنان آن حضرت را درمیان صفوف جمعیت می آوردند، ولی او با تمام متانت و وقار بر مرکبش قرار گرفته بود و به جایی نگاه نمی کرد و به کسی توجّه نمی نمود تا اینکه مقابل من رسید، صورت خود را به سوی من گردانید و فرمود: «اسْتَجَابَ اللَّهُ دُعَاءَکَ وَ طَوَّلَ عُمُرَکَ وَ کَثَّرَ مَالَکَ وَ وُلْدَک‏» خداوند دعایت را مستجاب کرده است و به تو عمر طولانی و مال زیاد و فرزندان متعدد مرحمت می فرماید.

من از شنیدن این سخنان به خود لرزیدم و همراهان و حاضران از من سؤال می کردند: شما کیستی؟ و چه کار داری؟ و او با تو چه گفت؟…

جواب دادم: خیر است. و راز گفته شده را به آنها نگفتم. تا زمانی که به اصفهان برگشتم و خداوند گشایشی در روزی من ایجاد کرد و علاوه بر مال زیاد، عمرم نیز از هفتاد گذشت و دارای دو فرزند شدم…؛ لذا به امامت او معتقد گشتم و از شیعیان او گردیدم (۳). عبدالرحمان با این کرامت، هدایت یافت. از القاب امام علی النقی (ع) هادی است؛ یعنی کسی که مردم را هدایت می‌کند همه امامان، درصدد هدایت افراد بودند، ولی این لقب و صفت در حضرت تبلور خاصی داشت.

فرق بین ایمان و اسلام

شخصی به نام ابودعامه نقل کرده است که در آن بیماری که امام هادی علیه السلام بدان سبب به شهادت رسید؛ به عیادتش رفتم. تصمیم به بازگشت که گرفتم حضرت به من فرمود: ابودعامه! (برای این عیادت) حقّ تو بر من واجب شد، دوست نداری حدیثی برایت نقل کنم تا خوشحال شوی؟ عرض کردم: سخت نیازمندم ای پسر رسول خدا.

حضرت فرمود: پدرم محمّد بن علی از علی بن ابی طالب (علیه السلام) نقل کرده است که فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به من فرمود: بنویس! عرض کردم: چه بنویسم؟ فرمود: بنویس! عرض کردم: چه بنویسم؟ فرمود: بنویس: «بسم الله الرّحمن الرّحیم. الایمانُ ما وُقّرَ فی القلوبِ و صَدّقتهُ الاعمالُ و الاسلامُ ما جَری علی اللّسانِ و حَلَّت بِهِ المُناکَحَهُ» ایمان آنست که در دل ها مستقر شده باشد و رفتار نیز آن را تصدیق کند (و با آن مطابق باشد) و اسلام همان گفتن شهادتین است که با آن ازدواج و… حلال می شود.

عرض کردم: ای پسر رسول خدا! به خدا سوگند! نمی دانم از این حدیث کدام نیکوتر است، متن آن یا سندش؟! حضرت فرمود: این نوشته ای است به خطّ علی بن ابی طالب علیه (السلام) و املای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که فرزندان از پدران به ارث برده اند (۴).

مثلاً اگر از پزشکی که سیگار می کشد سوال کنی ،آیا سیگار ضرر دارد؟ می گوید: بله و اگر بپرسی چرا ضرر دارد، او هزار دلیل از مضرات سیگار برای تو می آورد. پس او علم دارد ولی ایمان به گفتارش ندارد. ایمان باید در دل جاگرفته باشد و دل آن را قبول کرده باشد واعمال ورفتار ایمان را تصدیق کند.

و السلام علیکم و رحمه الله برکاته

پی نوشت:
۱- سیری در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، نویسنده : متفکر شهید استاد مرتضی مطهری
۲- بحار الانوار، ج ۵۰، ص ۱۴۴، ح ۲۸؛ کشف الغمّه، ج ۲، ص ۳۹۲؛ تجلیات ولایت، ص ۴۸۰
۳- داستان صاحبدلان ، محمد محمدی اشتهاردی
۴-بحارالانوار، ج۵۰، ص۲۰٫


برای دیدن لینک این خبر در سایت خبری صدای زرند کلیک کنید

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.