سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

نقش موثر زنان در حادثه کربلا/ برنامه ریزی دشمن برای تغییر نظام اسلامی

ارسال شده توسط: عرببازدید شده: 384 مرتبه
دسته: خطبه های نماز جمعهتاریخ: 1394.08.25
 
خطبه های نمازجمعه شهرستان زرند به امامت حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی امام جمعه محترم مورخه 94/08/22



http://yascms.ir/emam/gozaresh/bb525.JPG


خطبه اول

اَلحَمدُ اللِه رَبِ اِلعالَمینَ الصَلاة وَالَسلامُ عَلی عَبِداللِه وَ رَسُولِهِ وَحَبیبِه وَصَفیهَ وَحافِظِ سِرِه وَمُبَلغِ رِسالاتِه ِ سِیدِنا وَمَولانَا اَبِی القاسِمِ المُصطَفَی مُحَمَدصلی الله علیه وآله وسلّم وَعَلی آله الطَیِبینَ الطاهِرین المَعصُومینَ اَلهُداةِ المَهدیین وَالَلعنَ الدائم عَلَی اَعدائِهِم اَجمَعینَ ِاِلی قِیامِ یَومِ الدین.

قال الله الحکیم فی کتابه : « ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذینَ أساؤُا السُّوای‏ أنْ كَذَّبُوا بِآیاتِ اللهِ وَ كانُوا بِها یسْتَهْزِؤُنَ » (1)

اُوصیکُم عِبادَالله وَنَفسی بِتَقَوَیَ الله .

السلام علیک یاصاحب الزمان(عج) ، یا بقیه الله یا ابا صالح ادرکنا واغثنا؛
خشنودی مولایمان صاحب الزمان(عج) ،سلامتی رهبر عزیز وبزرگوارمان، شادی روح امام راحل عظیم الشأن، شادی ارواح طیبه شهدا ، شهدای والا مقام شهرستان ، دو شهید مهمان امروز نماز جمعه ، شهدای والامقامی که بستگانشان امروز در نماز جمعه حضور دارند یا حضور پیدا می کنند ،شادی ارواح مطهر دو شهید گمنام شهرستان و سلامتی همه خدمتگزاران به نظام اسلامی ، سلامتی خودتان وخانواده و فرزندانتان اجماعاً صلوات.

امیدوارم خداوند متعال در این لحظات استجابت دعا، این حضور باشکوه مؤمنانه ، این نمازجمعه ، این خطبه، این نشستن و سکوت را از همه ماقبول بگرداند و ذخیره ای ارزشمند برای دنیا وآخرت برای اول لحظه ورود ما به محضر پروردگار عالم قرار دهد ، باز هم صلوات بر محمد وآل محمد.

با توجه به اینکه در آستانه پنجم ماه صفر ، شهادت سه ساله ابی عبدالله الحسین حضرت رقیه(س) هستیم ، خطبه اول را اختصاص می دهم به نقش زنان در کربلا و در انقلاب ؛ قطعا زنان نقش موثری در نظام جمهوری اسلامی نیز داشته و دارند.

نقش زنان در پیشرفت یا انحطاط یک جامعه:

اصولاً زنان در طول تاریخ نقشی ممتاز و برجسته در پیشبرد اهداف الهی و نهضت توحیدی ودر مبارزه با ظلم و ستم داشته اند. از طرفی باز همین قشر بانوان در جهت نابودی یک تمدن ،در جهت انحطاط و سقوط معنوی یک جامعه نیز نقش داشتند، وقتی در قرآن مجید مطالعه می کنیم به دو گروه از بانوان و نقش آفرینی آنها بر می خوریم.یک گروه را قرآن به عنوان اسوه ، الگو و آموزگارِ بشریت نام می برد، مانند آسیه همسر فرعون و حضرت مریم که زن و مرد مسلمان باید به این بزرگواران تأسی کنند. از طرفی در قرآن به نقش بانوانی که در انحطاط جامعه و در خدمت سران کفر قرار گرفته اند و باعث سقوط معنوی جامعه شدند نیز اشاره شده است ، مانند همسران حضرت نوح و لوط نبی.

در انقلاب اسلامی ما نیز دو گروه زنان نقش آفرینی کردند.یک گروه بانوانی که اگر سهم بیشتری نداشتند، قطعاً سهم آنها کمتر هم نبود. زنانی که با تربیت فرزندان سالم و شهدای والا مقام نقش برجسته ای را در زمان انقلاب ایفا کردندو امروز نیز با حضور خود در تمام مراکزی که اسلام نیاز دارد و باشرکت در راهپیمایی ها به ایفای نقش می پردازند. البته یک گروه دیگر از بانوان نیز هستند که در سقوط معنوی جامعه ما بسیار مرثر هستند مانند زنانی که کشف حجاب می کنندو عفت خود را آلوده می کنند و به دامن دشمن پناه می برند و دشمن نیز آنها را به عنوان یک الگوی زن ایرانی به جهانیان معرفی می کند ،زنانی که نشان پستی و انحطاط و غرق در شهوات بودن وسقوط یک زن هستند.
بعد از ذکر این مقدمه به نقش آفرینی زنان در کربلا اشاره می کنم. البته فرصت کافی در اختیار نیست تا حق مطلب را بتوان ادا کرد، ان شاءالله خودتان مطالعه و تحقیق کنید.در کنارهای سایت های معتبر اینترنتی کتابهایی نیز در این مورد نوشته شده است که می توانید مطالعه کنید. نقش آفرینی بانوان در کربلا را در سه فصل می توان مورد نظر قرار داد.

فصل اول قبل از حادثه کربلا:

دیلم (یا دُلهم)، زنی که همسرش را رستگار کرد:

زهیر بن قین از هواداران عثمان بود و همزمان با امام حسین علیه السلام مراسم حج را به جا آورده بود و در راه بازگشت از مکه به سمت کوفه با امام حسین علیه السلام هم مسیر شده بود. او از ملاقات با امام حسین دوری می کرد ، هرگاه امام در محلی توقف می‌کرد، او حرکت می کرد و در جای دیگری توقف می‌کرد، ولی در منزل‌گاه زَرود ناچار شد با کاروان امام توقف کند که فرستاده امام حسین علیه السلام بر خیمه او وارد شد و سلام کرد و گفت:« ای زهیر بن قین! مرا ابا عبدالله بن الحسین به سوی تو فرستاده. به دیدارش برو» .

در اینجا نقش ممتاز همسرش در هدایت زهیر مشخص می شود،همسری با بصیرت و با وفا که به زهیر گفت: « سبحان الله! فرزند پیامبر کسی را به دنبالت فرستاده و تو را فرا خوانده و تو از رفتن خودداری می کنی؟! چه می‌شود اگر نزد او بروی و سخن او را بشنوی!» زهیر از جا برخاست و به سوی خیمه ی امام رفت. طولی نکشید که با چهره‌ای درخشان و شادمان باز گشت. فرمان داد خیمه را برچینند و بار و بنه را برداشته، در جوار اردوی امام علیه السلام خیمه بزنند. بعد به همسرش گفت:« من تصمیم گرفته‌ام همراه حسین علیه السلام باشم و جانم را فدای او کنم.»

ﻫﻤﻴﻦ ﺗﺬﻛﺮ ﺑﺠﺎﻱ ﺩﻟﻬﻢ ﺑﺎﻧﻮﻱ ﻫﻮﺷﻴﺎﺭ ﺯﻫﻴﺮ، اﻭ ﺭا اﺯ ﺫﻟﺖ و ﺳﺮﺩﺭﮔﻤﻲ اﺑﺪﻱ ﺑﻪ ﻓیض ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺭ رﻛﺎﺏ ﺳﺎﻻﺭ ﺷﻬﻴﺪاﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﺳﺎﻧﺪ.(2)

ام وهب زني که نقش مهمي در کربلا داشتند:

این زن مسیحی، هنگامی که در ثعلبیه (نزدیک کربلا) به طور موقت سکنی گزیده بود، به کاروان امام حسین علیه السلام برخورد و به ایشان از کمی آب شکایت کرد. امام علیه السلام نیزه خود را بر زمین زد و ناگهان آب فراوان از زمین بیرون زد. آن زن که تا آن زمان مسیحی بود و شناختی از امام نداشت، مجذوب بزرگواری و کرامت امام شد و پس از آن که با پسر و عروسش به خدمت امام رسیدند، هر سه مسلمان شدند و به کاروان امام حسین علیه السلام پیوستند. مادر وهب و پسرش در واقعه عاشورا به شهادت رسیدند. هنگامی که سر وهب را برای مادرش آوردند، سر را بوسید و گفت: «سپاس خداوندی را که با شهادت تو در رکاب امام حسین علیه السلام مرا رو سفید کرد. سپس ستون خیمه را برداشت و به دشمن حمله کرد و دو تن از آنان را کشت. (3) نقش مادارانی چون ام وهب در صحرای کربلا و تربیت فرزندانی شجاع که در راه امام زمان خویش جانفشانی کنند، یک نقش ممتاز است.

زینب کبری علیهاالسلام ، برجسته ترین زن عاشورا :

زینب کبری علیهاالسلام : زینب کبرا علیهاالسلام ، خواهر امام حسین علیه السلام به حکم تکلیف الهی و اطاعت از فرمان امام و نیز عشق به برادر، با فرزندان خود همراه امام به کربلا آمد. او در روز عاشورا، ناظر شهادت فرزند، برادران و دیگر بستگان خویش بود و پس از آن با اسارت خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله ، سرپرستی کاروان اسیران اهل بیت را برعهده گرفت. در کوفه و شام و در مجلس ابن زیاد و یزید، با سخنانش، فساد بنی امیه و جنایت هایشان را برملا و نام عاشورا و قیام کربلا را برای همیشه در اذهان مردم تثبیت کرد.

ام کلثوم از دختران امام علی علیه السلام:

بر اساس داده های تاریخی، یکی دیگر از دختران امام علی علیه السلام ، به نام «ام کلثوم»، در کربلا حضور داشته است.( ایشان دختر حضرت زهرا نیست ، زیرا ام الکلثوم دختر حضرت زهرا در مدینه و در زمان امامت امام حسن از دنیا رفت ). ام الکلثوم در رساندن پیام امام حسین علیه السلام و به ثمر نشاندن خون شهیدان کربلا نقش مهمی ایفا کرد و در کوفه خطبه خواند.

فاطمه، دختر امام حسین علیه السلام

مادرش، ام اسحاق، دختر طلحه بن عبیداللّه بود. فاطمه با حسن مثنّی، فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام ازدواج کرد. حسن در واقعه کربلا مجروح شد. فاطمه هم گام با عمه اش، زینب علیهاالسلام و دیگر بانوان اهل بیت علیهم السلام در رساندن پیام امام و افشای جنایت های بنی امیه حضور فعال داشت و در کوفه، پس از عمه اش زینب علیهاالسلام سخنرانی کرد. ایشان شاعر بود و تا آخر عمر شعرهای زیادی را در مورد حادثه جانسوز کربلا سروده است.

نقش ارزنده حضرت زینب در شام:

چند کلامی به نقش حضرت زینب علیهاالسلام در شام خدمتتان عرض می کنم.شهر شام با کوفه بسیار فرق داشت، کوفیان از کودکی با علی (ع) و خاندان پیامبر بزرگ شده بودند و ایشان را کامل می شناختند ولی شامی ها مسیحی بودند و از زمانی که شام به دست سپاه اسلام فتح شد، چهره منافق خالد بن ولید و معاویه را که از سرسخت‌ترین دشمنان اسلام بودند، دیدند و هیچ یک از خاندان پیامبر(ص) را ندیده بوند و از آنها خبر نداشتند، آنها امیرالمومنین علی (ع) را نمی شناختند وچهل سال با کینه و دشمنی مولا بزرگ شده بودند. در چنین شهری و در حضور حدود پانصد نفر حضرت زینب علیهاالسلام با خطبه های غرّای خود نقش آفرینی کردند. پیروزی نهضت عظیم حسینی (ع) مرهون زحمات و تلاش های بی وقفه زینب کبری (س) بوده و ویژگی های خاص این بانوی بزرگوار در اسارت، موجب شد که این نهضت جاوید و ماندگار مانده و به سرمنزل مقصود برسد. امروز نیز هرچه ما داریم از برکت حضرت زینب علیهاالسلام و زحمات بی دریغ ایشان است.

ورود اهل بیت(ع) به شام به روایت سهل بن سعد ساعدی :

«در راه بیت المقدس به شام رسیدم. در آنجا شهری دیدم پر از درخت با جویبارهای فراوان؛ در و دیوارش با پرده های دیبا آذین بسته شده بود و مردم گرم شادی و سرور بودند و زنان نوازنده را دیدم که دف و طبل به دست، می نوازند. با خود گفتم گویا اهل شام عیدی دارند که ما نمیدانیم. (در همین فکرها بودم که) به گروهی از مردم دمشق برخوردم که مشغول صحبت بودند، پس به آنان گفتم: «آیا شما عیدی دارید که ما نمیدانیم؟» گفتند: «پیرمرد؛ به نظر غریب می نمایی.» گفتم: «آری؛ من سهل ساعدی هستم که رسول خدا(ص) را دیده و احادیث او را می دانم.» گفتند: «ای سهل آیا در شگفت نیستی که چرا از آسمان خون نمی­بارد و زمین اهلش را فرو نمی برد؟» گفتم: «مگر چه شده است؟» گفتند: «ای سهل، سر حسین(ع) را از عراق به هدیه می آورند.» گفتم: «عجبا سر حسین(ع) را می آورند و این مردم چنین شادمانی می کنند؟ از کدام دروازه وارد می شوند؟» گفتند: «از دروازه ساعات.»
(4) هنوز گفتگوهایمان به پایان نرسیده بود که دیدم بیرق ها یکی پس از دیگری از راه می رسند. پس مردی را دیدم که سری بر نیزه داشت که سیمایش بسیار شبیه سیمای رسول خدا(ص) بود. ( آن سر اباعبدالله الحسین (ع) بود که با گوشه چشمانش به شرق نگاه می کرد، گویا به ایران نگاه می کند که روزی پرچم سیدالشهدا (ع) را بر دوش می گیرند و راه حضرت را ادامه می دهند. )

گردانیدن اسیران در شهر

با این که از دروازه ساعات (محل ورود اسیران) تا کاخ یزید فاصله زیادی نبود، ولی کاروان را هنگام طلوع آفتاب وارد کردند، اما هنگام رسیدن به کاخ یزید، خورشید دیگر در حال غروب کردن بود.

یزید بالای کاخش می رود تا وضع کاروان و شادی مردمان را تماشا کند. در این هنگام، کلاغی بانگ برداشت و یزید شعری به این مضمون خواند:
لَمَّا بَدَت تِلکَ الحُمُولُ وَ أشْرَقَت تِلکَ الشُّموسُ عَلَی رَبی جَیْرُون
نَعَبَ الغُرَابُ أقُولُ لَهَا صَحْ اَوْ لا تَصَح فَلَقَد قَضِیتُ مِنَ الغَرِیمِ دُیُونِی؛

«وقتی که نور سرها بر برج قصر جیرون بتافت، کلاغ بانگ برداشت. من هم به آن می گویم: تو بانگ بر آری یا بر نیاری، من کار خودم را کردم و طلبم را از شکست خوردگان گرفتم». (5) و اين يكى از دلائل روشن و اسناد مهم بر عدم ايمان يزيد و بنى اميه به اسلام و مقدسات اسلام بود.

ورود اهل بیت(ع) به دربار یزید

نقل شده که امام سجاد(ع) اولین نفر از اسرا بود که بر یزید بن معاویه وارد شد، عمال یزید در حالی که دستانش را به گردنش بسته بودند، ایشان را وارد قصر کردند. سپس سایر اسرا و زنان اهل بیت(ع) را در حالی که با ریسمان به هم بسته بودند، وارد مجلس کردند.(6)

خدمتگزاران یزید سر امام حسین(ع) را در تشتی از طلا قرار دادند،(7) و رو به روى يزيد نهادند يزيد با دیدن سر گفت:«یفلّقن هاماً من رجال اعزه علینا و هم کانوا اعقّ و اظلما
سرهایی را شکافتیم از کسانی که عزیز بودند و آن ها آزار دهنده تر و ستمکارتر بودند.»(8)

یزید چوبدستی­اش را به دست گرفت و در حالی که با آن بر لب و دندان امام(ع) می­زد، این اشعار ابن زبعری را به زبان جاری ساخت:

«لعبت هاشم بالملك فلا خبر جاء ولا وحى نزل
لَيت أشياخى ببدر شهدوا جزع الخزرج من وَقع الأَسَل
لَأَهَلّوا واستَهَلّوا فَرَحا ولقالوا يا يزيد لا تُشَل
فجزيناهم ببدر مثلاً وأقمنا مثل بدر فاعتدل
لَست من خِندف إن لَم أنتقم من بنى أحمد ما كان فعل(9)
هاشم پادشاهی را به بازی گرفت وگرنه نه خبری از خدا رسید و نه وحی ای فرود آمد. کاش بزرگان قومم که در بدر کشته شدند، زنده بودند و می دیدند که طایفه خزرج چگونه از شمشیرها و نیزه های ما به فریاد آمدند، و شادی می کردند و دیگران را در شادی شان شرکت می دادند و می گفتند: یزید دستت شکسته مباد. ما انتقام خویش در جنگ بدر را از آنان گرفتیم و (سواران و بزرگانشان را کشتیم) و این با کشتگان ما در بدر برابر شد. من از نسل خندف(عتبه) نیستم، اگر از فرزندان احمد انتقام نگیرم.»(10)

وقتی نگاه حضرت زينب سلام الله عليها بر آن سر مقدس افتاد بي‌طاقت شد و با صداي حزيني كه دلها را مجروح مي‌كرد ندبه آغاز نمود و مي‌گفت: يا حسينا و اي حبيب رسول خدا واي فرزند مكه و مني، اي فرزند دلبند فاطمه زهراء و سيدة نساء، اي فرزند دختر مصطفي. اهل مجلس به گريه درآمدند و يزيد خبيث پليد ساكت بود. يزيد (پليد) بي‌حيا هيچ از اين كلمات متأثر نشد و چوب خيزراني طلبيد و به دست گرفت و بر دندانهاي مبارك آن حضرت مي‌كوفت و اشعاري مي گفت، یکی از اصحاب رسول خدا(ص) به نام ابوبرزه اسلمی به او اعتراض کرد و گفت: «چوبدستی ات را بردار به خدا قسم من بارها دیده ام که رسول خدا(ص) لبش را بر لبان این سر نهاده بود و آن را می­بوسید.» یزید عصبانی شد و دستور داد تا او را از مجلس بیرون انداختند.(11)

خطبه حضرت زینب در کاخ یزید:


در اين هنگام حضرت زينب دختر اميرالمؤمنين عليهماالسلام برخاست و خطبه خواند، گویا کلمات علی(ع) بود که با رشادت از دهان او شنیده می شد . خلاصة آن چنين است : «حمد و ستايش مختص يزدان پاك است كه پروردگار عالميان است و درود و صلوات از براي خواجه لولاك رسول او محمد و آل او صلوات الله عليهم اجمعين است. هر آينه خداوند راست فرموده هنگامي كه فرمود: « ثُمَّ كانَ عاقِبَه الّذيَ اَساؤُ السُّوي اَنْ كَذَّبْوا بِاياتِ اللهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهزِؤُنَ »(12) حضرت زينب سلام الله عليها از اين آيه مباركه اشاره فرمود كه يزيد و اتباع او (لعنهم الله) كه سر از فرمان خداي برتافتند و آيات خدا را انكار كردند بازگشت ايشان به آتش دوزخ خواهد بود. آنگاه روي با يزيد (پليد) آورد و فرمود: اي يزيد! ( در آن زمان کسی جرأت نمی کرد نام را یزید را به زبان آورد و همه یزید را با نام « یا امیرالمومنین» خطاب می کردند که حضرت زینب با آوردن نامش، قدر و اجر یزید را پایین آورد). حضرت فرمود: ای یزید ! يا گمان مي بري اين كه اطراف زمين و ‌آفاق آسمان را بر ما تنگ گرفتي و راه چاره را بر ما بستي كه ما را به مانند كنيزان به اسيري برند، ما نزد خدا خوار و تو سربلند گشته و داراي مقام و منزلت شده اي، آرام باش، آهسته تر. آيا فراموش كرده اي قول خداوند متعال را «گمان نكنند آنان كه كافر گشته اند اين كه ما آنها را مهلت مي دهيم به نفع و خير آنان است، بلكه ايشان را مهلت مي دهيم تا گناه بيشتر كنند و آنان را عذابي باشد دردناك».

و اگر مصايب روزگار مرا بر آن داشت كه با تو مخاطبه و تكلم كنم ولي بدان قدر تو را كم مي كنم و سرزنش تو را عظيم و توبيخ تو را بسيار مي شمارم، اي يزيد! هر كيد و مكر كه داري بكن، هر كوشش كه خواهي بنماي، هر جهد كه داري به كار گير، به خدا سوگند هرگز نتواني نام و ياد ما را محو كني، وحي ما را نتواني از بين ببري، به نهايت ما نتواني رسيد، هرگز ننگ اين ستم را از خود نتواني زدود، راي توست و روزهاي قدرت تو اندك و جمعيت تو رو به پراكندگي است،‌در روزي كه منادي حق ندا كند كه لعنت خدا بر ستمكاران باد.سپاس خداي را كه اول ما را به سعادت و مغفرت ثبت كرد و آخر ما را به شهادت و رحمت فائز گرداند، از خدا مي خواهيم كه ثواب آنها را كامل كند و بر ثوابشان بيفزايد، و براي ما نيكو خلف و جانشين باشد، كه اوست خداوند رحيم و پروردگار ودود، و ما را كافي در هر امري و نيكو وكيل است.»(13)

جواب امام سجاد علیه السلام به شماتت دشمنان

نقل شده که ابراهیم پسر طلحه (از بلواگران جنگ جمل) در آن هنگام در شام بود. از امام سجاد(ع) پرسید:علی بن الحسین علیهما السلام! حالا چه کسی پیروز است؟ (گویا فرزند طلحه شکست پدرش در جنگ با علی ابن ابی طالب علیهما السلام را در برابر چشمانش مجسم کرد و از روی انتقام جویی چنین گفت.)امام سجاد علیه السلام فرمود: «اگر می خواهی بدانی ظفرمند کیست؟ هنگام نماز، اذان و اقامه بگو.»
(14)پاسخ کوتاه، اما کوبنده امام سجاد علیه السلام به پسر طلحة بن عبیدالله، پیامی ژرف به همراه داشت. به او فهماند که جنگ ما در گذشته و حال برای عزت و قدرت دنیایی نبود که اکنون ما شکست خورده باشیم و تو و یزید فاتح باشید. قیام ما برای زنده ماندن پیام وحی و رسالت بود و تا زمانی که از ماذنه ها، ندای اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله به گوش رسد و مسلمانان برای نماز خویش در اذان و اقامه، این شعارها را تکرار کنند، ما پیروزیم.

خطبه دوم

اَلحَمدُ اللِه رَبِ اِلعالَمینَ الصَلاة وَالَسلامُ عَلی عَبِداللِه وَ رَسُولِهِ وَحَبیبِه وَصَفیهَ وَحافِظِ سِرِه وَمُبَلغِ رِسالاتِه ِ سِیدِنا وَمَولانَا اَبِی القاسِمِ المُصطَفَی مُحَمَدصلی الله علیه وآله وسلّم وَعَلی آله الطَیِبینَ الطاهِرین المَعصُومینَ اَلهُداةِ المَهدیین وَالَلعنَ الدائم عَلَی اَعدائِهِم اَجمَعینَ ِاِلی قِیامِ یَومِ الدین.

اُوصیکُم عِبادَاللَه وَنَفسی بِتَقوَیَ الله .

ویژگی همراهان وشیعیان واقعی رسول خدا(ص):

در توصیه به تقوی این آیه شریفه قرآن را خدمت شما عرض می کنم :خداوند تبارک و تعالی می فرماید :« مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّدًا »(15) این ایه درس بزرگی برای مسلمانان است : مسلمانان و همراهان واقعی رسول خدا دارای دو ویژگی هستند: « أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ » نسبت به کفار سختگير هستند، خاکریز شان نسبت به دشمن نرم نیست که دشمن بتواند نفوذ کند .در مقابل استکبار بسان سد فولادینی می باشند و از طرف دیگر « رُحَماءُ بَيْنَهُمْ » نسبت به خودشان مهربان و همدل هستند. امسال را مقام معظم رهبری سال همدلی و همزبانی بین دولت و مردم نامگذاری کردند، قطعا یکی از تحولات و برکات جمهوری اسلامی این است که مردم همدل و همزبان با دولت هستند و در پیشبرد امور به دولتمردان کمک می کنند و باید یکی از تحولات همدلی و هم زبانی دولت با مردم باشد و دولتمردان به خواست مردم توجه و عنایت داشته باشند. آنها بادی بدانند و ببیند مردم به چه چیزی احتیاج دارند و چه نیاز هایی دارند. اگر این دو تحقق پیدا کرد ما به هدف سال و این نامگذاری توسط مقام معظم رهبری رسیده ایم یعنی به همدلی و هم زبانی رسیده ایم .دولتمردان هم به نیاز های مردم توجه کنند و هم در مقابل نفوذ دشمن چنان سد محکمی باشند که کسی نتواند نفوذ کند.چند وقت پیش من یک مطلبی را در سایت صبح زرند خواندم که یکی از مورخین در کتاب خود نوشته بود: در قرار داد الجزایر وقتی که قرار شد ما گروگان ها را آزاد کنیم، امریکا هایی متعهد شدند که چند موردرا انجام دهند از جمله اینکه کلیه دارایی های بلوکه شده ایران را که طاغوت از ایران خارج کرده بود، همه دارایی های به یغما برده شده را به ایران برگردانند.که امریکایی هیچگاه به آن عمل نکردند. این مورخ می گوید : در تمام قراداد های بین المللی ایران فقط ضررکرده است ، صحبت درستی است، در قضیه برجام، وقتی امریکا یی ها از جنگ غیرمستقیم و تحریم های گوناگون علیه ایران اسلامی ، نتیجه ای نگرفتند و نتوانستند نور خدا را خاموش کنند،کودتا کردند و نفاق را به جان این ملت انداختند بزرگان دین و کشور را از رییس جمهور و نخست وزیر و ائمه جمعه و نخبگان دینی علمی مذهبی را به شهادت رساندند تا این ملت از پا در بیاورند ولی خوشبختانه نتوانستند،پس به این نتیجه رسیدند باید راه دیگری را برای رسیدن به اهداف خود انتخاب کنند. وزیر سابق امور خارجه امریکا می گوید : سیاست چماق و هویج بوش دیگر جواب نمی دهد ماباید با ایران رو در رو مذاکره کنیم .بنابراین نامه های متعددی را برای مذاکره با ایران فرستادند. درود بر رهبر انقلاب، این مرد صالح ، آنچه را که دیگران نمی بینند ایشان در خشت خام می خوانند. مقام معظم رهبری با بصیرتی مثال زدنی در جلسه ای که سران فرهنگی کشور های اسلامی آمده بودند ،چهره خبیث آنها را افشا کردند واعلام کردند که استکبار برای ده سال آینده کشور های اسلامی برنامه ریزی کردند تا بتواند که آبروی رفته خود را به دست آورند ودوباره بر کشور های اسلامی تسلط یابند .آنها بخصوص به دنبال نفوذ در جمهوری اسلامی ایران هستند و بعد از نفوذ در فکر تغییر افکار، که تغییر افکارتغییر رفتار را به دنبال خواهد داشت و وقتی که بعد از ده سال در ایران اسلامی تغییر رفتار حاصل شد،آنها می توانند ساختار را عوض کنند.

برنامه ریزی دشمن برای تغییر نظام اسلامی:

امام راحل(ره) یک جمله ای بسیار عجیبی دارند که می فرمایند: ممکن است که دشمن برنامه ریزی کند تا شخصی بر مسند حکومت بنشیند که صد در صد ظاهر اسلامی داشته باشد ولی باطنش همان خواست دشمن باشد .چون آنها نمی توانند ظاهر شیعه و اسلام را از ما بگیرند .می خواهند کسی بیاید روی کار که هر چه مستکبرین گفتند انجام دهد و ساختار را تغییر دهند . شما می بینید که تبلیغات که مثلا در سطح یک شهر انجام می دهند چه اثر بزرگی دارد ، حرف نیز اثر می گذارد . اگر دائم یک حرف را بگویند افکار تغییر می کند و وقتی فکر و اندیشه عوض شد رفتارخواه و نا خواه نیز عوض می شود در این مدت ده سال می خواهند از طریق نفوذ جمهوری اسلامی را سرنگون کنند . ولی درود بر مردان سپاه که عاملان نفوذ فرهنگی را شناسایی کردند ،شما ببینید افراد نفوذی تا کجا پیش رفته بودند اهداف و برنامه های این افراد نیز شناسایی شد.ما نیز روز به روز شاهد خواهیم بود که این عناصر توسط چشم بینای نظام شناسایی شده و اهدافشان اشکار شده و توطیه های انها خنثی می شود .هدف من این از سخنان این است که دشمن هیچ وقت ارام نمی نشیند ،انها از اسلام ضربه و سیلی خوردند دنبال منافع خودشان هستند و اگر مقدار اشکی در گوشه چشم نشان می دهند، در واقع این همان اشک تمساح است و می خواهند ما را غارت کنند. برای انها مهم است که جمهوری اسلامی شکست بخورد تا نور خدا در جهان مادی خاموش شود ولی آنچه که از روند تاریخی و از آیات و روایات و از اهداف جمهوری اسلامی می بینیم و می خوانیم همان جمله حضرت زینب سلام الله به یزید ملعون است که فرمودند: هر مکری که می خواهی انجام بدهی انجام بده ، تو نمی توانی نور خدا را خاموش کنی . به گفته قرآن آینده جهان در دستان بندگان صالح و شیعه امیر المومنین(ع) است : « وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ » (16) خون شهدا به هدر نمی رود و جهان در اختیار انسان های صالح قرار می گیرد ولی شرطش این است که ما بیدار باشم و حواسمان جمع باشد دشمن شناس و پیرو ولایت باشیم و حرف ولی فقیه را با تمام وجود بشنویم وعمل کنیم .حالا فرقی ندارد طرفدار کدام جناح باشیم ، این مساله زیاد مهم نیست ، مهم این است که حرف ولی را بشناسیم حرف اور ا گوش دهیم، قدم در جای قدم او بگذاریم و دوم اینکه که کشور را بسازیم و محکم کنیم با اقتصاد مقاومتی چنان کشور را محکم کنیم که دشمن از کشور ما نا امید شود و دندان طمع به جمهوری اسلامی را بکند و دور بیاندازد و این همت همگان را می طلبد.

مناسبت های هفته :

در این هفته ورود کاروان اهل بیت به شام را داریم که خدمت شما تسلیت عرض می کنم.

شهادت زید ابن علی و به یک روایت که قوی شهادت امام حسن علیه السلام نیز در این هفته قرار دارد، ولادت با سعادت امام محمد بن علی الباقر و همین طور ولادت امام موسی بن جعفر را داریم .

ارتحال مرجع دینی ایت الله مرعشی نجفی و همین طور رحلت مفسر قرن علامه طباطبایی در پیش رو داریم که به عنوان روز کتاب و کتاب خوانی نام گذاری شده است.

اهمیت به کتاب ومطالعه در خانواده:

همانطور که ما برای خانواده خودمان گوشت و برنج می خریم و در سبد غذایی خانواده غذا و میوه وجود دارد در سبد خانواده ما کتاب نیز باید باشد. باعث تعجب است که ما به غذای جسم اهمیت می دهیم ولی به غذای روح اهمیت نمی دهیم ،ما باید مطالعه داشته باشیم و اهل کتاب باشیم .شما و فرزندان شما هستند که باید دنیا را اداره کنند با جهل و نادانی نمی شود جهان را اداره کرد .

یک استاد داشتیم که خداوند او را رحمت کند می فرمود : صیهونیست ها در دستشویی هم کتاب می خوانند چند لحظه ای که برا ی قضای حاجت می نشینند،در آن شرایط هم مطالعه می کنند. ما از این اوقات باطله می توانیم استفاده کنیم و دائم در حال تماشای تلویزیون ویا استفاده از رسانه مجازی نباشیم و زمانی را برای مطالعه قائل شویم، این نیاز ما هست. کتابی را که می خریم نه برای قشنگی و دکور است بلکه باید روزانه ده دقیقه مطالعه داشته باشیم.

مقام معظم رهبری در هرکاری که بگوییم سر آمد افراد هستند در مطالعه و تندخوانیِ کتاب نیزحرف اول را می زنند.ایشان می فرمایند که در همین ده دقیقه هایی که کسی به آن اهمیت نمی دهد، من کتاب های بیست جلدی را خواندم . از این اوقات فراغت و اوقات باطل برای پیشبرد و تقویت ذهنمان استفاده کنیم .

آیت الله مرعشی نجفی واقعاً آدمی بود که این میراث را حفظ کرد ایشان روزه استیجاری می گرفتند درنجف و به کشاورزان کمک می کردند حتی کارگری می کردند و پول جمع می کرد و کتاب های خطی را می خریدند و جمع اوری می کردند و امروزه کتابخانه ایشان یکی از بزرگترین کتابخانه های جهان است که کتاب های بزرگی از علمای بزرگ شیعه را در خود ذخیره کرده است .خداوند این مرد بزرگوار را رحمت کند.


پی نوشت:

1- سوره روم، آیه 10

2- قصه کربلا، ص 178/ حیاه الامام الحسین، ج 3، ص 66 / ابصار العین، ص 95 / اللهوف، ص 30 / مراصد الاطلاع، ج 1، ص 220 / اثبات الهداه، ج 2، 588.

3- لهوف،سید بن طاوس، ص۶۳ / مناقب،ابن شهر آشوب، ج۳، ص۲۵۰ / مقتل خوارزمی،خوارزمی ج۲، ص۱۵-۱۶.

4- برخی از منابع ورود اسراء به شام را از دروازه توماء دانسته اند. ابن اعثم، پیشین، ص 129 - 130

5- مقتل الحسين مقرّم، ص 347 - 348 و ملهوف (لهوف)، ص 210 (با مقدارى تفاوت).

6- شیخ مفید، همان، ص 119 - 120 و الخوارزمی، پیشین، ص 62 و الطبرسی، اعلام الوری، همان، ص 474 و سید بن طاوس، پیشین، ص 178.

7- ابن اعثم، پیشین، ص 128 و الخوارزمی، پیشین، ص 57.

8- البلاذری، پیشین، ص 213 و الطبری، پیشین، ص 463 و ابن­اعثم، همان، ص 128 و برای مطالعه بیشتر رجوع شود به: شیخ مفید، پیشین، ص 119 و الخوارزمی، همان، ص 57.

9- این اشعار، اشعار ابن­زبعری است که در روز احد و به هنگام شهادت حمزه آن را سروده است اما یزید ابیاتی را بدان اضافه کرده بود. ابن­اعثم، پیشین، ص 129 و الخوارزمی، پیشین، ص 59 و ابن­جوزی، پیشین، ص 235

10- الطبرسی، الاحتجاج، پیشین، ص 307 و با اختلاف در ابن­اعثم، پیشین، ص 129 و الخوارزمی، همان، ص 58 و ابن شهرآشوب، پیشین، ص 114.

11- الطبری، پیشین، ص 465 و ابن­اعثم، همان، ص 129 و الخوارزمی، همان، ص 57 و برای مطالعه بیشتر رجوع شود به: سید بن طاوس، پیشین، ص 179 - 180 و ابن­اثیر، پیشین، ص 85 و ابن­جوزی، پیشین، ص 235.

12- سورة روم، آية 10

13- ابومخنف، مقتل الحسين (اولين مقتل سالار شهيدان)، مترجم سيد علي محمد موسوي جزايري، قم، انتشارات امام حسن، چ اول، 80، ص 393.

14- امالی شیخ طوسی، ج 2، ص 290.

15- سوره الفتح،آیه 29

16- سوره الانبیاء آیه ۱۰۵




http://yascms.ir/emam/gozaresh/x139.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/x140.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/x141.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/x142.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/x143.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/x144.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/x145.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/x146.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/x147.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/x148.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/149.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/x150.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/x151.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/x152.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/x153.jpg

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.