سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

دلاورمردیهای امیرالمومنین(ع) در غزوه خندق/تلاش دشمن برای ایجاد دودستگی در بین مردم ایران

ارسال شده توسط: عرببازدید شده: 461 مرتبه
دسته: خطبه های نماز جمعهتاریخ: 1394.05.19
 
خطبه های نماز جمعه شهرستان زرند به امامت حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی امام جمعه محترم مورخه 16/05/94



http://yascms.ir/emam/gozaresh/bb525.JPG


خطبه اول

اَلحَمدُ اللِه رَبِ اِلعالَمینَ الصَلاة وَالَسلامُ عَلی عَبِداللِه وَ رَسُولِهِ وَحَبیبِه وَصَفیهَ وَحافِظِ سِرِه وَمُبَلغِ رِسالاتِه ِسِیدِنا وَمَولانَا اَبِی القاسِمِ المُصطَفَی مُحَمَدصلی الله علیه وآله وسلّم وَعَلی آله الطَیِبینَ الطاهِرین المَعصُومینَ اَلهُداةِ المَهدیین وَالَلعنَ الدائم عَلَی اَعدائِهِم اَجمَعینَ ِاِلی قِیامِ یَومِ الدین.

قال الله الحکیم فی کتابه : « لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُواْ» (1)

اُوصیکُم عِبادَالله وَنَفسی بِتَقَوَیَ الله.

السلام علیک یاصاحب الزمان(عج)؛ یا بقیه الله یا ابا صالح ادرکنا واغثنا؛

خشنودی مولایمان صاحب الزمان(عج) ،سلامتی رهبر عزیز وبزرگوارمان،شادی روح امام راحل عظیم الشأن، شادی ارواح طیبه شهدا وشهدای شهرستان وشهدای والامقامی که بستگانشان امروز در نماز جمعه حضور دارند یاحضور پیدا می کنند وشادی ارواح مطهر شهدای گمنام شهرستان و شهدایی که به زودی به زیارتشان نائل می شویم و سلامتی همه خدمتگزاران به نظام اسلامی وسلامتی خودتان وخانواده وفرزندانتان اجماعاً صلوات.

امیدوارم خداوند متعال، این حضور مؤمنانه ،این نماز واین خطبه ،این نشستن واین سکوت را از همه ماقبول بگرداند وذخیره ای ارزشمند برای دنیا وآخرت برای اول لحظه ورود ما به محضر پروردگار عالم قرار گیرد، باز هم صلوات بر محمد وآل محمد.

از حضور مؤمنانه همه شما برادران و خواهران مکرمه ، مسئولین عزیز و هیئت امنای مسجد جامع و ستاد نماز جمعه صمیمانه تقدیر و تشکر می کنم. از فرمایشات حجه الاسلام والمسلمین جناب آقای حسینی نیز استفاده کردیم ، امیدواریم روزی برسد که در شهرستان ما یک بیمار آلوده به مواد مخدر وجود نداشته باشد. ما نیز از هیچ کوششی که در جهت پاک زدایی ، سم زدایی و سلامت شهر و شهرستان باشد ، دریغ نمی کنیم. سلامتی همه شهروندان عزیز، خصوصاً سلامتی جوانان عزیز برای ما بسیار مهم است. ان شاءالله امیدوارم خدای متعال توفیق دهد کسانی را که گرفتار این بیماری مهلک هستند، هرچه زودتر نجات پیدا کنند. نکته بعدی که قبل از خطبه ها باید یادآور شوم این است که مسئول سیستم صوتی مسجد همیشه باید در مسجد حضور داشته باشد و اشکالات صدا را برطرف کند تا سخنران با آرامش خاطر کارش را انجام بدهد . این جمعیت زیاد نمازگزار حق دارند که یک سیستم صوتی خوب در مسجد و در نماز جمعه باشد.ان شاءالله عزیزانمان در ستاد نماز جمعه به این مطلب توجه ویژه داشته باشند.

در هفته ای که گذشت سالروز دو غزه بسیار مهم رسول خدا(ص) را داشتیم که در خطبه هفته گذشته درخصوص فداکاری حضرت امیرالمؤمنین در جنگ احد مطالبی را خدمتتان عرض کردم و وعده دادیم تا در این هفته از غزه خندق و دلاورمردی ، تواضع و مردانگی امیرالمؤمنین در این جنگ، مطالبی را خدمتتان عرض کنم.

در آیه ای که در مطلع سخن خدمتتان عرض کردم خدای تبارک و تعالی هشدار می دهد و در عمل هم همین است.می فرماید : « لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُواْ »(1) يهود و مشرکان را دشمن ترين مردم نسبت به کسانی که ايمان آورده اند، می يابی.از آغاز تاریخ اسلام، این قوم لجوج صهیونیسم بودند که بیشترین دشمنی را با مسلمانان داشته اند و امروز هم کینه شان نسبت به مسلمانان بیشتر از قبل شده است.

همین چند روزقبل در تلویزیون مشاهده کردید یک خانواده مسلمان فلسطینی را زنده زنده در آتش سوزاندند. یک کودک 18 ماهه فلسطینی چه گناهی دارد؟ کاری که رفقای آنها یعنی آل سعود هم در یمن انجام می دهد.همه آنها برای جنگ با اسلام، دست به دست هم داده اند.قرآن این مطلب را هزار وچهارصد سال قبل بیان کرده است که بیشترین دشمنی نسبت به مسلمانان متعلق به کفار و مشرکین و همین طور برای صهیونیستهاست.

ماجرای جنگ خندق:

جنگ خندق - که آن را جنگ احزاب نیز نامیده اند - در ماه شوّال، سال پنجم هجری، پنجاه و پنج ماه پس از هجرت رسول خدا صلی الله علیه و آله ( مصادف با دهم فروردین )رخ داد.(2) جنگ احزاب، چنانکه از نامش پیداست، نبردى بود که در آن تمام قبائل و گروههاى مختلف دشمنان اسلام براى کوبیدن‏«اسلام ‏»متحد شده بودند. بعضى از مورخان نفرات سپاه‏«کفر»را در این جنگ بیش از ده هزار نفر با تجهیزات بسیار نوشته‏اند، در حالى که تعداد مسلمانان از سه هزار نفر با تجهیزات اندك تجاوز نمى‏کرد.(3) سران قریش که فرماندهى این سپاه را به عهده داشتند،با توجه به نفرات و تجهیزات جنگى فراوان خود،نقشه جنگ را چنان طراحى کرده بودند که به خیال خود با این یورش،مسلمانان را بکلى نابود سازند و براى همیشه از دست محمد صلى الله علیه و آله و سلم و پیروان او آسوده شوند!قبایل یهودی بنی نضیر و بنی قریظه که از صحنه گردانان اصلی این جنگ بودندو منطقه پر از برکت و با درآمد خیبر را در اختیار داشتند، قول دادند تا درآمد یک سال خرمای خیبر را در اختیار ابوسفیان ولشکرش قرار دهند، بنی نضیر نام یکی از قبایل یهودیان ساکن در مدینه بود که در قلعه هایی که در اطراف شهر ساخته بودند زندگی می کردند و بعد از ورود اسلام به مدینه به مخالفت با پیامبر اسلام پرداختند وپیامبر آنها را به بیرون مدینه تبعید کرده بود. (4) زمانى که گزارش تحرک قریش به اطلاع پیامبر اسلام رسید،حضرت(ص) مانند جنگ احد به احترام دیگر مسلمانان، شوراى نظامى تشکیل داد. چون آنها در جنگ احد با نظر پیامبرخدا(ص) مخالفت کرده بودند و شکست خورده بودند،این بار در نبرد خندق ،صحبت های پیامبر را پذیرفتند. نظرات مختلفی مطرح شد از جمله عده ای پیشنهاد دادند که مسلمانان در پشت بام خانه های خودشان ، سنگر درست کنند و هنگام ورود دشمن، سنگ بر سر آنها بریزند . بالاخره پیامبر پیشنهاد سلمان فارسی را پسندید که می گفت ما در ایران در چنین مواقعی راه نفوذ دشمن را با کندن خندق می بندیم. شهر مدینه در حصاری نعل گونه یا «U» شکل از کوه و سنگلاخ (حرّه) و خانه قرار گرفته است. تنها راه نفوذ به شهر در قسمت شمالی است که قسمت بالای نعل را تشکیل داده است و طبق فرمان پیامبر(ص)، در آن قسمت ها مسلمانان گروه گروه به كندن خندق پرداختند.

فداکاری مسلمانان در جنگ خندق:

مسلمانان در این دفاع مقدس، فداکاری زیادی نمودند، آن طور که نوشته اند: حدود پنج و نیم کیلومتر فاصله را، که عرض آن حدود ده متر و عمق آن پنج متربود، در حالی که بعضی روزه دار هم بودند، و گاهی هم در اثر کمبود مواد خوراکی ازگرسنگی سخت رنج می بردند و به حدی در مضیقه بودند که هر سه نفر تنها با یک خرما تغذیه می کردند. (5) مسلمانان با سعی و تلاش فراوان کار کندن خندق ها را به مدت شش روز، به انجام رساندند. (6) و آن گاه که سپاه دشمن به فرماندهی «ابوسفیان » با خندق و راه مسدود برای ورود به «مدینه » مواجه شدند، فریاد برداشتند: « والله، ان هذه لمکیدة ما کانت العرب تکیدها». (7)به خدا سوگند، این نقشه ای است، که هرگز عرب نمی توانست آن را طرح ریزی کند. هاجمان با وجود خندق به بن بست رسیده بودند تا آنجا که مجبور شدند نزدیک یک ماه پشت خندق بمانند و نتوانند کاری از پیش ببرند.مسلمانان روزها و شب های سختی را سپری می کردند. مدینه در محاصره دشمن بود و سایه ده هزار سپاهی به سر مدینه سنگینی می کرد. ترس این که هر لحظه ممکن است دشمن با گذشتن از خندق به شهر یورش برد، فکرها را آشفته می کرد. پیمان شکنی بنی قریظه (طائفه بزرگی از یهودیان مدینه) و کارشکنی منافقان به این آشفتگی می افزود.

فداکاری صفیه در جنگ خندق:

رسول اللّه (ص) در زمانی که مسلمانان مشغول نبرد در جنگ خندق (احزاب )بودند، حسان بن ثابت را که شاعر [ایشان] بود، با زنان و کودکان گذاشت. رسول اللّه (ص) عادت داشت به هنگام جنگ، یکی از صحابه خویش را با زنان و کودکان بگذارد، تا مواظب آنان باشد. در جنگ خندق، حسان به همراه صفیه و زنان دیگر و فرزندانشان در دژ معروف به «حصن حسان» بودند. مردی یهودی در اطراف دژ می گشت و بنی قریظه (یهودیان قلعه خیبر) مشغول جنگ با رسول اللّه (ص) بودند و میان ساکنان دژ و رسول اللّه (ص) فاصله افتاده بود و کسی در دژ نبود تا از زنان و بچه ها حمایت کند (8) .صفیه به طرف مرد یهودی رفت و ضربتی به او زد و سرش را قطع کرد. سپس سر را برداشت و به سوی یهودیانی که بر قلعه مُشرف بودند، پرت کرد. این حکایتی کم نظیر از داستانهای قهرمانی و شجاعت و ازجان گذشتگی زن عربی است. صفیه اولین زنی است که فردی از مشرکان و دشمنان خدا را به هلاکت رساند و در جنگ خندق حضور داشت و تیر خورد ...

تا این که پس از یک ماه اضطراب و انتظار، بالاخره روز رزم فرا رسید. سپاه کفر دست به عملیات متهوّرانه ای زد که از میان آنان پنج پهلوان اسب سوار از خندق گذشتند.این پنج نفر عبارت بودند از:1. عمر بن عَبْدود 2. عكرمه بن ابی جهل 3. هُبَیره بن وهب 4. نوفل بن عبدالله 5. ضرار بن خطّاب. نخست در دهانه خندق با دفاع گروهی از مسلمانان به فرماندهی علی علیه السلام رو به رو شدند و اندک زد و خوردی هم رخ داد که عمرو بن عبدود خواستار جنگ تن به تن شد.

نبرد حضرت علی (ع) با عمر بن عبدود:

شجاعت عمرو بن عبدود مشهور بود. به او «فارس یلیل» هم می گفتند. با بزرگنمایی منافقان قصّه ها از شجاعت وی میان مسلمانان شایع شده بود. می گفتند که با هزار سوار جنگی برابر است و هیچ کس را یارای مقابله با او نیست. پیشتر در جنگ بدر از مسلمان زخم خورده بود و در جنگ اُحُد نتوانسته بود شرکت کند اینک به جبران گذشته ها در حالی که تا دندان مسلح بود، در برابر سپاه اسلام؛ سوار بر اسب قد برافراشته بود و صدای هَلْ مِنْ مُبارِزش گوش فلک را کر می کرد.او مرتّب نعره می کشید؛ اسب خود را به جولان درمی آورد و گرد و خاک به پا می کرد و نفس کش می خواست. شرایط بسیار سخت و حسّاسی بود. نفس ها در سینه ها حبس شده بود. صفوفِ مسلمانان در جای خود میخکوب شده بودند. گویی به سرشان پرنده ای نشسته بود و آنها تکان نمی خوردند که مبادا پرنده پرواز کند! عمرو بن عبدود همچنان فریاد می کشید و مبارز می خواست. گاهی می گفت: آن قدر فریاد کشیدم و مبارز خواستم که صدایم گرفت. آیا میان شما مردی نیست؟! و گاهی دیگر عقاید مسلمانان را به سخره می گرفت و می گفت: شما که معتقدید کشتگانِ شما به بهشت می روند و کشتگان ما به دوزخ می افتند، آیا کسی از شما دوست ندارد به بهشت برود و یا مرا به جهنّم بفرستد؟ پس چرا به نبرد من کسی نمی آید؟! پیامبر اسلام با صدای بلند گفت: آیا کسی نیست که به جنگ او برود؟ هیچ کس از جایش تکان نخورد. چندین بار این سخن را تکرار کرد، امّا کسی پاسخ نداد تا این که علی علیه السلام برخاست و گفت: یا رسول اللّه ! من به جنگ او می روم. پیامبر صلی الله علیه و آله به او گفت که بنشیند و انتظار داشت که کسی غیر از علی علیه السلام این کار را بکند. چند بار این کار تکرار شد که هر بار فقط علی علیه السلام بود که اعلام آمادگی می کرد. از آن طرف نعره های مبارز طلبانه عمرو بن عبدود هر لحظه شدیدتر می شد تا این که به استهزاء و دشنام گویی تبدیل شد. رسول خدا صلی الله علیه و آله سخنش را برای بار سوم تکرار کرد، این بار هم تنها علی علیه السلام از جا برخاست و گفت: یا رسول اللّه ! به من اذن دِه تا با او بجنگم! پیامبر، علی علیه السلام را پیش خود خواند. عمامه خود را به سر او بست و شمشیرش ذوالفقار را بر دوش او آویخت و گفت: برو به امان خدا!تا علی علیه السلام به سوی عمرو رفت، پیامبر دست به دعا برداشت و عرض کرد: خدایا او را یاری کن تا به عمرو بن عبدود چیره شود! هنگامی که علی علیه السلام در برابر عمرو ایستاد، پیامبر اسلام گفت: «بَرَزَ الاِْسْلامُ کلُّهُ إلی الشِّرْک کلِّهِ / اینک همه اسلام در برابر همه کفر ایستاده است.(9)و به درستی که همین طور بود، چرا که هر دو سپاه از دو طرف صف کشیده بودند و منتظر بودند تا ببینند که کدام یک از دو پهلوان حریفش را از پا درخواهد آورد. پس از یک ماه رویارویی خسته کننده، این نخستین جنگ جدّی و تن به تن بود که می رفت تکلیف هر دو طرف را روشن کند. طبیعی بود که با پیروزی هر کدام از آن دو، همرزمانش جانی دوباره می یافتند؛ جرأت و جسارت شان صد چندان می شد؛ و با شکست و کشته شدن هرکدام از آن دو، همرزمانش خود را می باختند؛ خواسته و ناخواسته خود را خوار و شکست خورده می یافتند.علی علیه السلام با عزمی راسخ و صدایی قاطع رجزی خواند که در ضمن آن از ایمان و اطمینانِ خود سخن می گفت و عمرو را به مرگ تهدید می کرد. از آن طرف پهلوان عرب که اینک قهرمان میدان هم بود با غرور و تکبّری بیش از حدّ، بالای اسبش گردن افراخته بود و در مقابل خود جوان بیست و چند ساله ای می دید که با پای پیاده به رزمش شتافته بود.با تحقیر و تمسخر پرسید: ای جوان تو کیستی؟! مگر از زندگی خود سیر شده ای که به جنگ من آمده ای؟! جوانی چون تو را هنوز زود است که کشته شود. برگرد تا مردی به رزم من بیاید که در شأن من باشد!و پاسخ شنید که: من علی پسر ابوطالبم؛ آمده ام که زنان نوحه گر را سر جنازه ات بنشانم و چنان ضربتی به تو زنم که آوازه اش در روزگاران باقی بماند، امّا پیش از آن سخنی با تو دارم. شنیده ام که تو گفته ای: سوگند می خورم که هرکس از من سه خواسته داشته باشد، یکی را در هر حال می پذیرم. عمرو گفت: چنین است. علی علیه السلام گفت: نخستین خواسته من از تو این است که دست از شرک و کفر برداری و به یگانگی خدا و نبوّت محمّد صلی الله علیه و آله شهادت دهی.عمرو گفت: ای پسر برادر! از این پیشنهاد درگذر! علی علیه السلام گفت: اگر آن را می پذیرفتی برای خودت بهتر بود. سپس گفت: خواسته دوّم من این است: حالا که اسلام را نمی پذیری دست کم با آن نستیزی؛ جانِ خود را برداری و از این معرکه بیرون بری!عمرو گفت: هرگز این کار را نخواهم کرد تا زنان عرب بگویند از جنگ ترسید و فرار کرد. علی علیه السلام گفت: آخرین خواسته من این است که از اسب خود فرود آیی تا به صورت برابر و هر دو پیاده با هم بجنگیم!
علی علیه السلام که با این پیشنهاد آخر، دست به اعصاب او برده؛ و رگ غیرت او را زده بود، چنان وی را به خشم آورد که هر چهار دست و پای اسبش را زد و با خشمی که هرگز نمی توانست مهارش کند مانند دیوانه ها دست به شمشیر برد و آن را به سر علی علیه السلام فرود آورد که حضرتش با تسلّط کامل پیشتر سپرش را بالای سرش گرفته بود و شمشیر عمرو تنها توانست زخم کوچکی به سر حضرت رسانده باشد.علی بر سینه عمر نشست ،عمرو به او آب دهان انداخت، امام چون عصبانی شده بود نخواست که عمرو را در عصبانیت بکشد. پس از روی او بلند شد و چرخی به اطراف زد و باز بر روی عبدود نشست و به او گفت حالا که خشمگین نیستم سرت را برای رضای خدا می برم و او را کشت. (10) چنان گرد و خاکی به پا شده بود که دیگر چیزی دیده نمی شد. هر دو صف منتظر بودند تا ببینند عاقبت این جنگ تن به تن به کجا ختم می شود. تا این که صدای رسای علی علیه السلام به تکبیر بلند شد و همه دانستند که علی علیه السلام عمرو را کشته است. در این هنگام بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله و همه مسلمانان با هم چنان یکصدا تکبیر گفتند که از صدای آنها، مشرکان در آن سوی خندق به خود لرزیدند.و آن چهار پهلوانی که همراه عمرو از خندق گذشته و به این سوی آمده بودند تا کشته شدنِ عمرو را دیدند به سوی خندق دویدند و گریختند که در این میان یکی از آنها که نوفل بن عبداللّه نامیده می شد، با اسبش به خندق افتاد و مسلمانان دیدند که اسبش نمی تواند از خندق بیرون جهد، او را سنگباران کردند. نوفل بن عبداللّه که خود را در وضع دشواری می دید از مسلمانان التماس کرد که اگر می خواهید مرا بکشید به صورتی بهتر از این بکشید، یکی از شما فرود آید تا با وی بجنگم! علی علیه السلام پایین رفت و با یک ضربت او را نیز کشت و سه جنگجوی دیگر به آن سوی خندق گریختند. پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: آنها دیگر جرأت جنگ با ما را نخواهند داشت.پیامبر اسلام از شجاعت و رشادتی که علی در جنگ خندق از خود نشان داد و برای نشان دادن اهمیت کاری که او در این جهاد بزرگ انجام داد، پیوسته می گفت: «لَضَرْبَةُ عَلِی فی یوْمِ الْخَنْدَق اَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَّقَلَینِ / همانا که یک ضرب علی در جنگ خندق از عبادت جنّ و انس برتر بود.»(11)در دوره نبی مکرّم اسلام و در جنگ خندق براساس برخی روایات، علی (ع) عمرو بن عبدود را فریب داد. در روایت آمده است که علی (ع) به عمرو گفت: «‌ای عمرو تو که از شجاعان عرب هستی، چرا از دیگران برای مبارزه با من کمک گرفته‌ای؟ عمرو به پشت سرش نگاه کرد، علی (ع) به سرعت، بر ساق پاهای او زد ...» (12) .امیرالمؤمنین(ع) نیاز به خدعه ندارد او مردی است که براساس درستی وصداقت پا پیش گذاشته است و نیاز به خدعه ندارد. حتی اگر حضرت (ع) این حرف را زده باشد، آن چهار نفر دیگر می توانستند عمر بن عبدود را از این خدعه آگاه کنند.

امروز همه ما بر سر سفره فداکاری و جانفشانی مولایمان امیرالمومنین(ع) نشسته ایم.که اگر او نبود نامی هم از اسلام نبود پس جا دارد تا در خطبه های نماز جمعه از مرام و شجاعت مولایمان نیز امیرالمؤمنین یادی کنیم .

تجليل خواهر عمروا بن عبدود از حضرت علي(ع) :

علي (ع) او را کشت، اما بر خلاف رسم آن روز که زره مقتول در جنگ تن به تن را در مي‌آوردند و زره و شمشير او را به عنوان يادگار غلبه مي‌بردند،‌ اين کار را نکرد. عمر از ايشان پرسيد: چرا اين کار را نکرديد؟ حضرت فرمودند: شرم داشتم کسي را که با او نسبتي دارم (چون به هر حال قريشي بود) برهنه کنم، لذا خواهر عمروابن عبدود، هنگامی بالاى کشته عمرو آمد و زره قیمتى او را بر تنش دید پرسید: قاتل او کیست؟ گفتند: على بن ابیطالب. عمره گفت : «ما قتله الا کفو کریم» او را هماوردى بزرگوار به قتل رسانده است.سپس اشعار زیر را گفت:« لو کان قاتل عمرو غیر قاتله» اگر قاتل عمرو کسى جز على بود ؛ « لکنت ابکى علیه آخر الأبد» من براى همیشه بر او مى‏گریستم؛ « لکن قاتله من لا یعاب به‏ » ولى قاتلش‏کسى است که از قتل او عیبى بر عمرو نیست، « من کان یدعى ابوه بیضة البلد» کسى که پدرش یگانه شخصیت شهر(مکه)بود.(13)این بخشی از ماجرای خندق که به مناسبت سالروزاین نبرد بود .

توجه به ورزش پهلوانی وزورخانه ای:

این هفته فرهنگ پهلوانی و ورزش های زورخانه ای است نامیده شده است.توصیه می کنم به این ورزش را توجه بیشتر کنید، هنگام ورود به زورخانه ها نام علی(ع) برده می شود و برای این در ورودی زورخانه کوچک است که پهلوان هنگام ورود به زمین مقدس زورخانه به اجبار تعظیم کند و سر فرود آورد و تواضع کنند،متاسفانه در شهر ما به ورزش پهلوانی بی توجهی شده است که همت بیشتر مسئولین و جوانان را می طلبد.

شیوع بیماری در شمال استان به علت کم شدن شادی:

نکته دیگری را که باید خدمت شما عزیزان عرض کنم این است که چند روز پیش آقای دکتر حق دوست اعلام کردند که چند بیماری ناشناخته در استان شیوع پیدا کرده است وهمچنین درصد بیماری هایی چون سرطان گوارش و کم کاری تیروئید نیز در شهرهایی چون زرند، رفسنجان و شهربابک از متوسط استان و کشور بیشتر شده است که یکی از علل شیوع آن کم شدن شادی، نشاط و شادابی در این شهرهاست. پیشنهاد می کنم که بحث ورزش های همگانی در شهرستان سه نوبت و هر نوبت نیم ساعت انجام شود تا با افزایش ضربان قلب ، از تنی سالم تر برخوردار باشند. متاسفانه در شهرستان با صدوچند هزار جمعیت شهری و روستایی فقط یک زورخانه داریم که توجه بیشتر مسئولین و دست اندرکاران را می طلبد ، علاقمندان امیرالمؤمنین(ع) نیز می توانند در این زمینه سرمایه گذاری کنند.

خطبه دوم

اَلحَمدُ اللِه رَبِ اِلعالَمینَ الصَلاة وَالَسلامُ عَلی عَبِداللِه وَ رَسُولِهِ وَحَبیبِه وَصَفیهَ وَحافِظِ سِرِه وَمُبَلغِ رِسالاتِه ِسِیدِنا وَمَولانَا اَبِی القاسِمِ المُصطَفَی مُحَمَدصلی الله علیه وآله وسلّم وَعَلی آله طَیِبینَ الطاهِرین المَعصُومینَ اَلهُداةِ المَهدیین وَالَعنَ الدائم عَلَی اَعدائِهِم اَجمَعینَ ِاِلی قِیامِ یَومِ الدین.

اُوصیکُم عِبادَالله وَنَفسی بِتَقَوَیَ الله

در آغاز خطبه دوم خود وهمه شما برادران و خواهران مکرمه را دعوت می کنم به رعایت تقوی الهی، در توصیه به تقوی توجه شما را جلب می کنم به اهمیت دادن به دین ، دین مداری و توجه به نماز جمعه و همچنین صحت جسم ،ورزش همگانی و ورزش پهلوانی جز نیازهای ماست که باید مورد توجه قرار بگیرد. در نظام جمهوری اسلامی چند چیز مولفه قدرت محسوب می شود و باعث اقتدار است. آگاهی و بصیرت ، وحدت و همدلی ، تبعیت از مقام معظم رهبری و تبعیت از ولایت؛ ایستادگی ، خودباوری و توجه به اقتصاد مقاومتی ، توجه به مدیریت جهادی و روحیه استکبار ستیزی .

نقاط قوت وضعف متن توافقنامه هسته ای:

بعد از 22 ماه در بحث مذاکرات هسته ای ، بالاخره متن جمع بندی به نام برجام در مرعا و منظر ملت ایران ومسئولین قرار گرفت که حاوی هم نقاط قوت و هم نقاط ضعف است. منتهی 90 روز فرصت داریم تا مجلس شورای اسلامی و دستگاههای که مربوط به بحث امنیت است ، آن را بررسی کنند و نظر نهایی خودشان را اعلام می کنند. ا زجمله نقاط قوت این برجام این است که دشمنی که می خواست همه پیچ و مهره های هسته ای ایران را باز کند، ایران را در باشگاه هسته ای جهانی پذیرفته است . منتهی چند نکته باید توجه داشته باشیم. دشمنان اصلی ما از این آیه « لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُواْ» (1) پیداست. دشمنی استکبارجهانی و یهود با نظام جمهوری اسلامی آشکار است و دشمنی آنها با ایران اسلامی تمام شدنی نیست ودنبال فرصت هستند ،ما نباید از این دشمن سرسخت ، غافل شویم و فکر کنیم حالا که این مذاکرات پیش آمده، اوباما و حزب دمکرات دست از سر ملت ایران برداشته اند، آنها گرگ هستند. به قول پروین :« نشاید وقت بیداری غنودن * شبان بودن، ز گرگ آگه نبودن * و در آخر می گوید: ندانستی که کار گرگ، گرگی است ». به هر حال گرگ، گرگ است و نمی شود ، آسوده باشیم. بنابراین مسئولین و مردم توجه داشته باشیم امریکا و استکبار جهانی گرگ هستند و در صدد نابودی نظام جمهوری اسلامی هستند وبه فرموده مقام عظمی ولایت، جنگ با استکبار تمام شدنی نیست.

تلاش دشمن برای ایجاد دودستگی در بین مردم ایران:

نکته بعدی اینکه دشمن به دنبال اختلاف در بین ملت ایران است تا با ایجاد دو دستگی کشور ما را از درون ضربه پذیر کند ، در بحث هسته ای هم همین است، دشمن تلاش دارد تا عده ای به عنوان موافق و عده هم به عنوان مخالف مذاکرات شوندو یک عده به خیابان ها بیایندو جشن بگیرند وعده ای دلواپس باشند.نه ذوق زدگی و نه دلواپسی ! اگر نظام تائید کرد همه توافق را می پذیریم و اگر تائید نشد باز هم می پذیریم. وحدت و همدلی راز اقتدار نظام جمهوری اسلامی است. نکته بعدی که باید توجه کنید این است که اگر توافق انجام شود، ممکن است راه کالاهای خارجی به کشورمان باز شود. ضربه ای را که نتوانستند در زمان تحریم به اقتصاد کشور ما برنند، از این راه می خواهند وارد کنند. ما باید بسیار هوشیار باشیم و به بحث صنایع پایین دستی توجه بیشتری داشته باشیم ، تولید راز پیشرفت کشور ماست. به فرموده مقام معظم رهبری ،درمان مشکلات اقتصادی ما در گرو اقتصاد مقاومتی است. کشوری که تولید نداشته باشد، از نظر اقتصاد وابسته می شود و وابستگی اقتصادی، وابستگی سیاسی را به دنبال دارد. بنابراین میدان دادن به مردم و حضور مردم در بحث تولید و مصرف تولید داخل بسیارمهم است.اگر مردم از تولید داخل استفاده کنند ، کارگر ایرانی بیکار نمی شود و چرخ اقتصاد می گردد. استفاده از اجناس مشابه خارجی ، معنایش این است که با دست خودمان ،کارگر خودمان را بیکار کرده ایم و بیکاری جوانان آنها را به دامن اعتیاد می فرستد و آمار طلاق را در جامعه افزایش خواهد داد. بیکاری هزار تا آفت را در پی دارد؛ همه ما باید سعی کنیم تا جایی که امکان دارد از تولیدات داخلی استفاده کنیم. کاری که ژاپنی ها انجام دادند و در همه کشورها استفاده از تولیدات داخل مورد توجه ویژه قرار دارد؛

مراسم استقبال از کاروان شهدای غواص:

یکشنبه استقبال از کاروان شهدا را داریم ، فضای شهر ما با حضور این عزیزان که منشاء قدرت در نظام جمهوری اسلامی هستند، عطراگین خواهد شد. شب دوشنبه هم مراسم وداع با شهید عبدالله زاده و سه شنبه هم تشییع جنازه این شهید غواص را خواهیم داشت.

17 مرداد سالروز شهادت محمود صارمی خبرنگار ایرانی در افغانستان و شهادت مظلومانه دیپلمات های ایرانی را در این کشور داریم که روز خبرنگار نامیده شده است که به همه خبرنگاران عزیزمان تبریک عرض می کنیم.

شهادت رئیس مذهب شیعه امام صادق(ع) را هم تسلیت عرض می کنم. ان شاءالله همه مؤمنین سه شب را به یاد این امام همام اقامه عزا کنند.

تشکیل جهاد دانشگاهی را هم تبریک عرض می کنم.

سالروز فتح اندلس:

سالروز فتح اندلس به دست مسلمانان را در پیش داریم ، سالها پیش مسلمانان در جنوب اروپا و در اسپانیا تا جنوب فرانسه کشورهای اسلامی به وجود آورند، این کشور مهد تمدن شد و علم در اروپا از همان تمدن اندلسی قرون اولیه اسلام شکوفا شد. اروپایی‌ها زمانی که خواستند اندلس را از مسلمانان پس بگیرند اقدام بلند مدت کردند و این اقدام تلاش برای فاسد کردن جوانان بود. یکی از اقداماتی که انجام دادند این بود که تاکستان‌هایی را وقف کردند تا شراب آنها را به طور مجانی در اختیار جوانان قرار دهند و آنها را به سمت زنان و دختران خود سوق دادند تا مسلمانان را به شهوت آلوده کنند بنابراین منشأ شکست مسلمانان در اندلس فساد و فحشا بود.پس دشمنان امروز برای نابودی نظام اسلامی، تلاش برای سیاست اندلسی کردن ایران دارند که به معنی واگرایی از دین و ترویج فساد و فحشاست. متاسفانه مشروبی که یک روز قبل در ترکیه ساخته شده است، به راحتی روز بعد در بازار ایران پخش می شود.باید بسیار هوشیار باشیم که باید همه ما و مسئولین به این مورد توجه ویژه داشته باشیم.

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار


پی نوشت:

1- سوره المائدة ، آیه 82

2- ر.ک: ابن هشام، ج۳، ص۲۲۴؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص564

3- ابن هشام، ج۳، ص۲۳۰؛ ابن سعد، ج۲، ص66

4- تاریخ تحلیلی صدر اسلام، محمد نصیری، تدوین نهاد نمایندگی مقام رهبری در دانشگاهها، انتشارات دفتر نشر معارف، چاپ چهل و هفتم، ۱۳۸۷، صفحه ۱۱۶

5- تاریخ پیامبر اسلام، ص 382

6- طبقات ابن سعد، ج 2، ص67

7- السیرة النبویة، ج 3، ص 239، الاستیعاب، ج 2 ، ص 58

8- سمط النجوم العوالی فی انباء الاوائل و التوالی، عصامی خالکی، 1/360 و سیر اعلام النبلاء، 1/193

9- بحار، ج 20، ص 215

10- محمد بن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۳، ص ۳۱۹، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ۱۳۷۹ هـ ق. و نیز: مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج ۴۱، ص ۵۰، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ هـ ق.

11- مستدرك حاكم، ج 3، ص 32؛ احقاق الحق، ج 6، ص 54 و 55.

12- مجلسی، بحارالانوار، ج 20، ص 227؛ قمی، تفسیر القمی، ج 2، ص 185

13- شیخ مفید، الارشاد 1 / 107 - 109؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه 1 / 20؛ غروی یوسفی، موسوعة التاریخ 2 / 496؛ سیدجعفر مرتضی عاملی، الصحیح من السیرة 9 / 385.



http://yascms.ir/emam/gozaresh/z125.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/z126.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/z127.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/z128.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/z129.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/z130.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/z131.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/z132.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/z133.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/z134.jpg

چاپ این نسخه درجه: 1.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 1 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.