مطالب

از اینکه خداوند توفیق فرمودتا درجمع شما فرزندان عزیزم باشم سپاسگذارم.خوش آمد عرض می کنم خدمت جناب حجت الله والمسلمین الله وردی ،ان شاءالله که حضور شما برای این دو مدرسه مایه خیر وبرکت باشد واز مسئولین محترم مدرسه علمیه حجت الله والمسلمین خجسته وآقای عرب زاده تقدیر وتشکر می کنم .برای سلامتی خودتان وهمه خدمتگزاران به نظام جمهوری اسلامی بازهم صلوات بفرستید.

همت والا:
عزیزان همت خودتان را همت والا قرار دهید اگر همت والا باشد راههای پیشرفت برای ما هموار می شود ودر حقیقت به اندازه همت به چیزی می رسیم.اگر همت کسی باشد که مثلاً لیسانس بگیرد شاید دیپلم هم نتواند بگیرد واگر همتش این باشد که مرجع تقلید شود به مرتبه اجتهاد هم می رسد واگر این باشد که یک روحانی امامت جماعت شود این همت خیلی کم است وانسان به جایی نمی رسد .مثلاً آن کسی که می خواست مثل امام صادق(علیه السلام) باشد، شخصیت بزرگی شد.پدری از پسرش پرسید: هدفت چیست وتا کجا می خواهی برسی ،پسر گفت: می خواهم مانند شما بشوم .گفت اگر می خواهی مانند من بشوی به هیچ جایی نمی رسی،من می خواستم به مقام امام صادق(علیه السلام) برسم ،به اینجا رسیدم.

مثال دیگری خدمتتان عرض می کنم یک روز شما نیت می کنید به مشهد بروید ،روز دیگر نیت می کنید به کرمان بروی،وقتی می خواهید بروید کرمان به نیمه راه نرسیده احساس خستگی می کنید ولی هنگامی قصد رفتن به مشهد را دارید احساس خستگی نمی کنید. چون همت شما والاست.در درس وبحث هم شما باید همت والا داشته باشید .

همت والای عجوزه بنی اسرائیلی:
یک روز پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) با اصحاب خودشان در بیابان می رفتند وتشنه شدند واز دور خیمه یک دامداری را دیدند به نزد او رفتند ومقداری غذا وشیر خوردند هنگام خداحافظی پیامبر به آنها فرمود هروقت گرفتار شدید به مدینه بیائید. هرکاری داشته باشید من برایتان انجام می دهم.سالها گذشت واین خانواده اتفاقا فقیر شدندیادشان آمد که رسول خدا چنین قولی داده بود. به محضر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)رسیده وجریان را تعریف کردندحضرت(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: بله یادم است، چه خواسته ای داری؟گفت: اگر 300 تا گوسفند به من بدهید تا مشکل ماحل بشود.حضرت(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند : چقدر این آدم ،کم همت بود. حتی به اندازه عجوزه بنی اسرائیلی هم همت نداشت.اصحاب سوال کردندقصه آن عجوزه بنی اسرائیلی چیست وچه همتی داشت؟ حضرت(صلی الله علیه وآله وسلم) توضیح دادند: خداوند وحی فرستاد به حضرت موسی (علیه السلام) که جنازه یوسف(علیه السلام) را از مصر به فلسطین بیاور.چون جناب یوسف(علیه السلام) وصیت کرده بودند که وقتی از دنیا رفتم من را در فلسطین ،مسجد الاقصی دفن کنید، حضرت موسی(علیه السلام) حرکت کرد و به مصر آمد.از هرکس درباره جنازه یوسف(علیه السلام) می پرسیدکسی چیزی نمی دانست. راهنمایی کردندکه پیرزنی هست که او می داند جنازه کجاست.آمد و این پیرزن را پیدا کرد وحضرت موسی (علیه السلام) گفت :من موسی پیغمبرم .از طرف خدا مامورم که جنازه یوسف(علیه السلام) را به فلسطین ببرم. شما می دانید که محل جنازه کجاست؟ پیرزن گفت : یا موسی شما پیغمبر خدایی من خواسته هایی دارم اگر برآورده کنی من جای بدن او را به شما نشان می دهم .وحی آمد موسی هرخواسته ای دارد اجابت کن .آقا فرمودند بگو هرخواسته ای را که داری.گفت خواسته اولم این است که دعا کنی من جوان بشوم .حضرت (علیه السلام) دعا کرد وجوان شد، خواسته بعدی ام این است که باید من را عقد خودت درآوری وبه همسری خودت برگزینی .حضرت قبول کردند وفرمودند حال محل جنازه را بگو .پیرزن گفت خواسته دیگری هم دارم .پیرزن گفت :این خواسته های دنیایی من بود، ان دنیا من میخواهم در بهشت کنار شما باشم، چون خدا فرموده بود خواسته اش را برآورده کن حضرت هم دعا کرد و از خدا خواست: خدایا این زن را دربهشت در کنار من قرار بده. پیرزن گفت :حضرت یوسف (علیه السلام) وقتی از دنیا رفت ازبس مردم او را دوست داشتند، عده ای گفتند طبق وصیت عمل کنیم وعده ای گفتند نه.او در زمان حیات مایه برکت بود برای ما، بعد فوتش جنازه اش هم در مصر مایه برکت است برای ما بعد جنازه را گذاشتند در یک تابوتی محکمی درست کردند تا جنازه از بین نرود و برای اینکه همه از برکت حضرت یوسف (علیه السلام) فیض ببرند، در بستر رودخانه ای که آب شیرین مصر را تامین می کرد، جنازه را دفن کردند.پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرماید: این مرد به اندازه آن پیرزن هم همت نداشت. به جای خواستن بهشت وعاقبت بخیری فقط چند رأس دام را خواست.

شما هم اگر می خواهید که در زندگی تان موفق شوید باید همت والا داشته باشید به بالاترین درجات علمی دست پیدا کنید تاخدا هم کمکتان کند .

دوبال پیشرفت وپرواز:
دوبال پیشرفت یکی ایمان ودیگری علم است .باید کار کنید و وقت بگذارید ومباحثه وپیش مطالعه داشته باشید که خیلی موثر است ومیراث حوزه های علمیه به همین دو یعنی پیش مطالعه ومباحثه است واین راز پیشرفت یک طلبه است .البته علاوه بر تلاش ،ایمان هم شرط است که اگر انسان ایمان داشته باشد ودستورات خدا را انجام دهد وان شاءالله به جایی می رسد که بتواند پیام رسان دین خدا باشد.

وظیفه طلاب دینی:
پیامبرخدا(ص) فرمودند: که من مبعوث شدم "داعیاً وَمُبَلِغاً" به سوی خدا دعوت می کنم.وظیفه ما طلبه ها این است که دین خدا راتبلیغ کنیم ولی اگر خودمان مسائل دینی را اشراف کامل نداشته باشیم ،نمی توانیم مبلغ خوبی باشیم.

جایگاه پدرومادر:
شما باید درکنار درس وبحث ،حرمت پدر ومادر راهم خیلی حفظ کنید یکی از رزمندگانی که شهید شد کف پای مادرش را بوسید .شما طلبه هستید واگر خدای ناکرده باپدر ومادرتان بدرفتاری کنید ،می گویند این چه علمی است که یاد گرفته اید .یک فرد مسیحی بود که به دست امام معصوم (ع)مسلمان شده بود ،گفت که پدر ومادر من مسیحی هستند چه باید بکنم؟ فرمود :تا می توانی به آنها خوبی وخدمت کن .او هم شروع به خدمت به پدر ومادرش کرد ومادرش گفت: از آن موقعی که مسلمان شده ای بیشتر به من خدمت ومحبت می کنی ،پس معلوم است دین تو دین خوبی است. پس شما نیز باید حرمت پدر ومادر وخصوصاً استادتان را داشته باشید .مقام معظم رهبری می فرمایند: من هرچه دارم از برکت خدمت به پدرومادرم است وفرمودند: که پدر من چشم هایشان مشکل پیدا کرد ومن هم به قم آمده بودو و دلم می خواست تادر قم درس بخوانم وپدر می گفت به مشهد بیا ،ایشان فرزندان دیگری هم داشتند ولی بامن راحت تربودند ومن با یک استاد اخلاق مشورت کردم وگفتم که چه بکنیم وایشان فرمودند: خدا اگر بخواهد مشهد را برای شما مانند قُم قرار می دهد یعنی همانطور که می خواهید درقم پیشرفت کنید درمشهد می توانید پیشرفت کنید وبه پدرت خدمت کنید.ان شاءالله که خدای متعال توفیق دهندکه همه ما مبلغ دین خدا باشیم وسرباز حضرت ولی عصر(عج )وخدمتگزار دین خدا وخدمتگزار امام وشهدا ومقام معظم رهبری باشیم .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته