سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

امام باقر (عليه السلام) رايت دانشها

ارسال شده توسط: مدیربازدید شده: 948 مرتبه
دسته: کتابخانه امام محمد باقر علیه السلامتاریخ: 1388.10.29
 
رايت دانش‏ها

به مناسبت ولادت امام محمد باقر عليه‏السلام


عباس كوثرى


از تبار نور


ديگر بار چشمه سار كوثر محمّد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در جويباران فضيلت و عفاف به يكديگر رسيدند تا مرجان‏هاى معرفت و مرواريدهاى درخشان امامت را به چشمان منتظر و دل‏هاى آرزومند هديه كنند. امام حسين عليه‏السلام جشنى شكوهمند و معنوى را تدارك ديده تا شاهد پيوند زيبا و مقدّس فاطمه دختر برادرش امام مجتبى عليه‏السلام و زيباترين روح پرستنده؛ يعنى، فرزندش علىّ باشد.


خدايا، اين نام‏ها چقدر براى اهل بيت عصمت زيبا و خاطره آفرين است! فاطمه همنام مامشان زهرا عليهماالسلام كه همواره خاطره‏هاى مهر و عفاف و عصمت را در يادها زنده مى‏كند و نام على همان كه سجّاد آل محمّد عليهم‏السلام فرمود از شدّت علاقه‏اى كه پدرم به امام على عليه‏السلام داشت همواره براى فرزندانش نام على را بر مى‏گزيد.

حريف مجلس ما خود هميشه دل مى‏برد

على الخصوص كه پيرايه‏اى بر او بستند


و اين خود فرهنگى زيبا و عشقى متعالى بود كه همچنان خاندان فاطمه عليهاالسلام با آن زندگى مى‏كردند و با نسيم و عطر دل انگيز اين نام، خود را شادابى و معنويّت مى‏بخشيدند كه حديث فاطميّات نيز جلوه‏اى از همين فرهنگ و عظمت را فرا راه ديدگان قرار مى‏دهد. پنج نفر از راويان حديث به نام فاطمه است كه هر يك از عمّه‏هاى خويش آن را روايت مى‏كنند. فاطمه دختر امام موسى ابن جعفر عليهماالسلام از فاطمه دختر امام صادق عليه‏السلام از فاطمه دختر امام باقر عليه‏السلام از فاطمه دختر امام سجّاد عليه‏السلام از فاطمه دختر امام حسين عليه‏السلام و او از امّ كلثوم دختر فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام و او از مادرش فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام كه فرمود: «آيا فراموش نموديد سخن پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله را در روز غدير خم كه فرمود:,هر كس من مولاى اويم على مولاى اوست.»


اين چنين است كه مى‏بينيم نسل كوثر خود را هميشه با اين نام در امتدادى نورانى تجلّى مى‏داده است و اين براساس همان فلسفه‏اى بود كه سبط اكبر، امام مجتبى، و امام حسين عليهماالسلام بنا نهاده بودند و جلوه و بنياد اصيل آن را در همين نام‏گذارى اين زوج مشاهده مى‏كنيم. فاطمه دختر امام مجتبى و علىّ فرزند امام حسين عليهم‏السلام . فاطمه فرزند امام مجتبى عليه‏السلام خود دريايى از كرامت و عفاف است به گونه‏اى كه امام صادق عليه‏السلام درباره‏اش مى‏فرمايد:


«كانت صدّيقةً لم تُدْرَك فى آل الحسن اِمْرَاَةٌ مثلُها؛ او بسيار راستگو بود كه در خاندان امام مجتبى هيچ زنى به همتايى او نمى‏رسيد.» او در سايه سار نخل بالنده‏ى امامت به مقامى رسيده كه امام باقر عليه‏السلام مى‏فرمايد:


«روزى مادرم در زير ديوارى نشسته بود كه ناگاه صدايى از ديوار برخاست و از جا كنده شد. در حال فرود آمدن بود كه مادرم با دست خود به ديوار اشاره نمود و فرمود: «لا وَ حقِّ المصطفى ما اَذِن اللّه لك فى السّقوط فَبَقِىَ مُعَلّقا فى الجوّ؛ سوگند به حق مصطفى تو نبايد فرود آيى كه حق تعالى تو را به افتادن رخصت نمى‏دهد پس آن ديوار در فضا معلّق باقى ماند، تا مادرم از آن جا بگذشت.»


اين چنين است كه فضيلت مادرىِ پنجمين امام معصوم را دارا مى‏گردد و به سال 57 (پنجاه و هفت) هجرى قمرى دامنش گل وجودى باقر العلوم عليه‏السلام را متجلّى مى‏سازد و در هاله‏اى از نور و عظمت قرار مى‏گيرد.


نوه‏ى امام على ابن ابى‏طالب عليه‏السلام ، دختر امام حسن، عروس عمويش امام حسين، همسر امام زين العابدين، و مادر امام محمد باقر عليه‏السلام عظمت و نورى كه فقط بيانگر آن اين كلام الهى است كه فرمود: «فتبارك اللّه احسن الخالقين»


درخشش اين معنويّت همچنان رو به فزونى داشت تا در همراهى امام حسين و شركت در نهضت خونين ابى‏عبداللّه عليه‏السلام در كنار امام زين العابدين عليه‏السلام به اوج خويش رسيد و نورانيّت او «بَدر» تمام و كمالِ تامّ و تمام يافت. داغ شهادت سيّد الشهدا و خاندان وحى از آن جمله برادرش قاسم ابن الحسن او را مرتبتى بزرگ بخشيد و با محافظت از جان فرزندش امام باقر عليه‏السلام كه بيش از چهار سال نداشت حقّ بزرگ خويش را بر امّت اسلامى و ديگر ائمه‏ى معصومين عليهم‏السلام جلوه‏اى ديگر بخشيد.


«باقِر آل محمّد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله »


نشانه‏هاى صدق بشارت پيامبر گرامى اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ظهور يافته و لحظه‏هاى ديدار جابر با امام باقر عليه‏السلام نزديك شده او مشتاق است تا شاهد اعجاز عينى و خارجى سوره‏ى كوثر باشد زيرا پيامبر گرامى اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله از پيش به جابر ابن عبداللّه انصارى بشارت داده بود كه تو زنده ميمانى و فرزندى از من را ملاقات خواهى نمود كه همنام من است و سيمايش همانند سيماى من و به صورتى عميق و شگفت علم را مى‏شكافد و از او خواسته بود كه سلامش را به او برساند. لحظه‏ى موعود فرا مى‏رسد. در يكى از كوچه‏هاى مدينه به او برخورد مى‏كند. در او به دقّت مى‏نگرد و مى‏گويد: «اين همان سيماى رسول گرامى اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله است.» بر سرش بوسه مى‏زند و مى‏گويد: «پدر و مادرم فدايت، جدّت رسول گرامى اسلام به تو سلام رسانده است.»


حضرت پاسخ مى‏دهد كه بر رسول گرامى اسلام سلام باد. پس از آن بود كه جابر به ديدار حضرت مى‏شتافت و شايد رمز و راز بعضى از اختلافاتى كه در روايات مرتبط با آن ديده مى‏شود، به خاطر همين ديدارهاى مختلف است.


سليمان ابن ابراهيم قنْدوزى از دانشمندان اهل سنّت در كتاب خود «ينابيع المودّه» فصلى را در بيان نام‏هاى ائمه‏ى دوازده‏گانه گشوده و در آن رواياتى را نقل مى‏كند كه پيامبر گرامى اسلام اوصياى خويش را از امام على عليه‏السلام تا حضرت مهدى عليهم‏السلام نام برده و از امام پنجم با لقب باقر ياد مى‏كند و مى‏فرمايد: «فاذا انقضت مدّة الحسين فالامام ابنه على و يلّقّب بزين العابدين فبعده ابنه يلقّب بالباقر.»


زندگى آن حضرت بحق درخشش لقب باقر العلوم بود كه رسول خاتم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله با ديد الهى و غيبى خويش از پيش اعلام داشته بود. او چشمه‏سار حكمت و دانشى بود كه خداوند متعال آن را در خاندان رسالت به وديعت نهاده بود چنان كه آن حضرت به سلمة ابن كهيل و حكم ابن عُتيبَه از فقهاى اهل سنّت فرمود: «شَرِّقا وَ غَرِّبا فَلا تَجِدان عِلما صحيحا الاّ شيئا خَرَجَ من عندنا؛ به شرق و غرب برويد ولى دانشى صحيح نخواهيد يافت، مگر آنچه از سوى ما صادر شده باشد.» و مى‏فرمود: «اگر حديثى را براى شما بيان كردم، از شاهد و مدرك قرآنى آن از من بپرسيد. سپس حضرت فرمود: «خداوند از قيل و قال (پرگوئى) و نابودى مال و سؤال نمودن زياد نهى نموده است، حاضران گفتند: اى فرزند رسول خدا! مدرك قرآنى اين مطلب چيست، حضرت فرمود: آن جا كه خداوند مى‏فرمايد: در بسيارى از سخنان در گوشى (و جلسات محرمانه) آن‏ها خير و سودى نيست.» و نيز فرمود: «اموال خود را كه خداوند و سيله‏ى قوام زندگى شما قرار داده به دست سفيهان نسپاريد و در آن آيه كه مى‏فرمايد: از چيزهايى نپرسيد كه اگر براى شما آشكار گردد، شما را ناراحت مى‏كند.»


محمد ابن مسلم مى‏گويد: «در هر يك از مسائل علمى كه برايم مشكلى پيش مى‏آمد، از امام محمد باقر عليه‏السلام سؤال مى‏كردم تا آن كه سى‏هزار حديث از آن حضرت و شانزده هزار حديث از امام صادق عليه‏السلام سؤال نمودم.»


حبابه‏ى والبيّه (از زنان پرهيزكار و داناى به مسائل حلال و حرام منظره‏ى شكوهمندى و جلوه‏ى عظيم علمى امام را اين چنين بيان مى‏دارد: «مردى را ديدم به هنگام عصر نزديك غروب در مكان ملتزم يا ما بين درِ خانه‏ى كعبه و حِجر دست به دعا برداشته و چون مردم بسويش شتافتند و مشكلات علمى خويش را با او در ميان گذاشتند، با آن زمان اندك از جاى برنخاست تا اين كه در هزار مسأله به آنان پاسخ گفت. سپس بسوى منزلگاه خويش حركت نمود. در اين زمان كسى با صداى بلند ندا كرد كه بدانيد اينست نور روشن و درخشان و نسيم خوشبو و حقّى كه قدرش در ميان مردم ناشناخته مانده است.


عدّه‏اى گفتند: اين فرد كيست، در پاسخ بدانان گفته شد: «محمّد ابن على الباقر عَلَم العلم و النّاطق عن الفهم؛ او محمد ابن على شكافنده‏ى دانش، نشانه و پرچم علم و گوينده‏ى سخن از روى آگاهى و فهم است.»


ممكن است اين سؤال مطرح شود كه در آن زمان كم چگونه حضرت به هزار سؤال پاسخ دادند؟ لا اقلّ اگر براى هر جواب نيم دقيقه زمان را در نظر بگيريم، زمانى طولانى خواهد شد كه آن وقت تناسب با آن نخواهد داشت.


در پاسخ مى‏توان گفت: اگر فرض كنيم، جواب سؤالات صحيح بودن و باطل بودن يا بله و خير باشد از جهت تناسب زمان مشكلى نخواهد داشت.


ثانيا ممكن است تعبير به هزار سؤال نشانه‏ى كثرت و زيادى سؤال‏ها بوده باشد نه اين كه دقيقا هزار سؤال باشد علاوه بر اين ممكن است، افراد زيادى سؤالات مشترك داشته‏اند و زمانى‏كه سؤال يك فرد پاسخ داده مى‏شد، ديگران نيز جواب خود را دريافت مى‏داشته‏اند و بدين جهت تعبير به پاسخگويى به هزار سؤال شده است.


امام باقر عليه‏السلام از نگاه دانشمندان اهل سنّت


ابن حجر هَيْثَمى از متعصّبان اهل سنّت درباره امام باقر عليه‏السلام مى‏نويسد:


«ابو جعفر محمّدٌ الباقر سُمِّى بذالك مِنْ بَقَرَ الاَْرضَ اى شَقَّها وَ آثارَ مُخْبَئاتِها وَ مَكامِنها فلذالك هُوَ اَظْهَرَ مِنْ مُخْبَئاتِ كُنُوزِ المعارِف و حقائق الاحكام ما لايخفى الاّ على مُنْطَمِسِ الْبَصيرة اَو فاسِدِ الطّويّة وَ مِنْ ثمّ قيل فيه هو باقِرُ العلم وَ جامعه و شاهِرُ علمِه وَ رافِعُهُ؛ لقب باقر براى ابو جعفر محمّد باقر برگرفته از شكافتن زمين و بيرون آوردن گنج‏هاى پنهان آن است، بدين جهت كه او از گنج‏هاى پنهان معارف و حقايق احكام آن قدر آشكار ساخت كه جز بر افراد بى‏بصيرت و دل‏هاى ناپاك پوشيده نيست و از اين جاست كه وى را شكافنده و جامع دانش و نشر دهنده و بر افرازنده‏ى علم خويش ناميده‏اند.


وى سپس به شخصيّت امام در بعد عرفان اشاره مى‏كند و مى‏گويد:


«و لَهُ من الرّسوخ فى مقامات العارفين ما يكلُّ عنه اَلْسِنَةُ الواصفين و له كلماتٌ كثيرةٌ فى السلوك و المعارف لا تَحتَمِلُها هذه الْعِجالة؛ و براى او از استوارى و ثبات در مراحل سلوك عرفانى منزلتى است كه وصف كنندگان از بيان آن عاجزند و در زمينه‏ى اين سلوك و معارف داراى كلمات فراوانى است كه فرصت، مجال طرح آن را نمى‏دهد.»


عبدالله عطاء مكّى از دانشمندان عصر امام مى‏گويد: «هيچ گاه دانشمندان را از نظر علمى بدان سان كه نزد امام محمد باقر عليه‏السلام بودند كوچك و حقير نيافتم. ديدم حكم ابن عُتَيبَه را با همه‏ى زيادى علم و منزلتى كه در نزد مردم داشت، در مقابل آن حضرت همانند كودكى بود كه در مقابل معلّم خويش نشسته باشد.»


«جاحظ» ديگر دانشمند برجسته‏ى اهل سنّت آفاق زيبا و بلنداى كلام حكيمانه‏ى امام باقر عليه‏السلام را اين گونه ترسيم مى‏كند: «قد جَمَع محمّد ابن على ابن الحسين عليهم‏السلام صلاح حال الدّنيا بِحذافيرها فى كلمتين فقال: ,صلاح جميع المعايش وَ التّعاشر مِلاُْ مكيال: ثلثان فِطْنَة و ثُلُثُه تغافلٌ،؛ محمّد ابن علىّ ابن الحسين مصلحت تمامى زندگى دنيا را در دو كلمه جمع نموده و فرموده است: ,صلاح همه‏ى زندگى‏ها و روابط و معاشرت «با ديگران» در پر نمودن پيمانه‏اى است كه دو سوّم آن هوش و فراست و زيركى و يك سوّم آن تغافل (و خود را به غفلت زدن در بعضى از امور) است.»،


قتاده فقيه بصره به امام باقر عليه‏السلام گفت: «بخدا سوگند من در نزد فقيهان و ابن عبّاس نشسته‏ام امّا اضطراربى كه در نزد شما دارم، در نزد هيچ يك از آنان نداشته‏ام.


فقال له ابو جعفر عليه‏السلام اَتَدْرى اين اَنت، انت بين يدى بيوتٍ اذن اللّه ان ترفع و يذكر فيها اسمه...؛


فرمود: آيا مى‏دانى كه در كدامين مكان قرار گرفته‏اى؟ تو اكنون در مقابل خانه‏هايى هستى كه خداوند به رفعت و بلند مرتبه‏اى آن رخصت داده است و نام خدا در آن برده مى‏شود و صبح و شام خداى را در آن خانه‏ها تسبيح مى‏كنند و آنان مردانى هستند كه تجارت و خريد و فروش آنان را از ياد خدا و اقامه‏ى نماز و پرداخت زكات باز نمى‏دارد.


تو در اين گونه مكانى و ما داراى اين خانه‏ها.»


نظير همين سؤال را عكرمة ديگر دانشمند اهل سنّت از امام عليه‏السلام نمود و پاسخى نظير پاسخ قتاده دريافت داشت.


فخر رازى از علماى اهل سنّت در تفسير خود در بيان نظرهاى مختلف راجع به معناى كوثر مى‏نويسد:


«سومين نظر در معناى كوثر اين است كه منظور از آن، فرزندان پيامبر اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله است و اين به آن جهت است كه اين سوره در ردّ كسانى نازل شده است كه از آن حضرت به خاطر نداشتن فرزند عيبجويى مى‏كردند كه در اين صورت معناى آن اين است كه خداوند تو را فرزندان و نسلى عطا مى‏كند كه در طول تاريخ برقرار خواهند ماند. سپس مى‏گويد: ,ببين كه چقدر انسان‏ها از اهل بيت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به شهادت رسيده‏اند اما جهان همچنان شاهد رونق فزاينده‏ى آنان است. آن گاه بنگر كه چه تعداد از بزرگان انديشمند مانند امام باقر، امام صادق، امام كاظم، امام رضا عليهم‏السلام و محمّد نفس زكيّه در ميان آن‏ها جلوه‏گر شده است.»،


چرا او؟


مطلبى كه لازم است بدان بپردازيم، اين است كه چگونه امام پنجم عليه‏السلام به باقر لقب يافت با اين كه همه‏ى معصومين شكافنده‏ى دانش و علم بوده‏اند؟


براى بررسى و تحليل آن لازم است كه به موقعيّت و زمان ويژه‏ى امام باقر عليه‏السلام توجّه نمائيم.


بعد از رحلت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله حوادث تلخ و ناگوارى براى جهان اسلام و اهل بيت عليهم‏السلام پيش آمد كه موجب شد امام على عليه‏السلام به مدّت بيست و پنج سال خانه نشين گردد و مردم نتوانند از دانش آن امام بهره‏ى لازم را ببرند. در دوره‏ى پنج ساله‏ى حكومت آن حضرت ناكثان (عهدشكنان)، قاسطين (معاويه و اصحاب او) و مارقين (خوارج نهروان) نيز با جنگ‏هاى خود فرصت تعليم گسترده را از آن امام سلب نمودند.


امام مجتبى عليه‏السلام نيز پس از دوره‏ى حكومت كوتاه خود، همين مشكلات و تنگناها را داشته و خفقان حاكم اموى و تبليغات مسموم آنان راه‏هاى روى آورى مردم بسوى آن حضرت را سد نموده بود. اين خفقان در دوران امام حسين عليه‏السلام به اوج خويش رسيد. به طورى كه هر گونه امكان تبليغ و بيان فروعات احكام را از ابى عبداللّه عليه‏السلام سلب نمودند.


اگر روايات فقهى را مورد مطالعه و دقّت قرار دهيم مشاهده مى‏كنيم كه روايات امام حسين عليه‏السلام در اين زمينه اندك است، تازه همان روايات نيز از طريق فرزندان معصومش عليهم‏السلام به ما رسيده است.


اين خفقان در كربلا به اوج خود رسيد و پس از شهادت آن حضرت تا پايان عمر امام زين العابدين عليه‏السلام نيز سايه سنگين و شوم استبداد بر امّت اسلامى گسترده بود امّا در زمان امام باقر عليه‏السلام وضعيّت به گونه‏اى ديگر شده بود. از يك سو فرقه‏هاى مختلف و مكتب‏هاى گوناگون سؤالات زيادى را در ذهن‏ها پديدار ساخته بود كه جواب و تحقيق درباره‏ى آن را دنبال مى‏كردند كه مناظرات امام عليه‏السلام گواه آن است و از سويى ديگر مظلوميّت اهل بيت عليهم‏السلام براى جامعه‏ى اسلامى به صورت روشن‏ترى پديدار شده بود و موجب توجّه و جذب دل‏هاى مستعدّ بسوى آن بزرگواران شده بود و اين در حالى بود كه ضعف حكومت اموى و قيام‏هاى مختلفى كه در مملكت اسلامى عليه آنان انجام مى‏گرفت فرصت پرداختن و ايجاد حسّاسيّت نسبت به اهل بيت را از آنان گرفته بود.


در اين زمان بود كه امام باقر عليه‏السلام در صحنه‏ى علمى ظهور يافت و علوم دينى و الهى را فرا راه حقّ جويان قرارداد و با تبيين درست و اصيل ديدگاه دين، جلوه‏ى زيبايى از دانش و آگاهى و معرفت را ترسيم نمود و انسان‏هاى دور افتاده از ساحل را به آب‏هاى زلال حقيقت رهنمون شد. او بار ديگر اعجاز علمى نسل كوثر را متجلّى ساخت و گل‏واژه‏هاى علم و آگاهى را از بوستان قرآن و سنّت به دل‏هاى حق‏جو هديه نموده تا همچنان به عنوان باقرالعلوم آل محمّد بر تارك قرون و اعصار هرچه شكوهمندتر بدرخشد.




پى‏نوشت‏ها:
























9








. بحارالانوار، ج 45، ص 175.


. الغدير، ج 1، ص 197.


. اصول كافى، باب مولد ابى جعفر عليه‏السلام ، ج 1، ص 390.


. همان.


. مؤمنون/ 14.


. ينابيع المودّه، ج 3، باب 76 ـ فى بيان الأئمة الاثنا عشر ـ ص 284.


. بحارالانوار، ج 46، ص 335.


. همان.


. نساء/ 114.


. همان/ 5.


. مائده/ 101.


. اختيار معرفة الرجال (كشّى)، صص 163 و 167.


. سفينة البحار، حرف حاء.


. بحارالانوار، ج 46، ص 259؛ مناقب، ج 3، ص 317.


. الصّواعق المحرقة، ص 201.


. حلية الاولياء، ج 3، ص 186؛ ارشاد مفيد، ص 280، به نقل از بحارالانوار، ج 46، ص 286 و تذكرة الخواصّ، ص 337 و البداية والنّهاية «ابن كثير»، ج 9، ص 311، به نقل از سيره‏ى پيشوايان، ص 308.


. البيان و التّبيين، ج 1، ص 84، نقل از بحارالانوار، ج 46، ص 289.


. بحارالانوار، ج 46، ص 357.


. همان، ص 258.


. تفسير فخر رازى، ج 32، ص 124.

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.