مطالب

روایات پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)در باب کم همتی و بلند همتی

ارسال شده توسط: مدير	بازدید شده: 1074 مرتبه
دسته: سخنراني در خصوص يا به نقل از پيامبر اسلام(ص) و اهل بيت(ع)	تاریخ: 1392.11.13
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین علی ابراهیمی امام جمعه محترم بافت در يادواره شهداي كيسكان مورخ 92/10/1 روایات پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)در باب کم همتی و بلند همتی بسم الله الرحمن الرحیم روز اربعین سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام)است.این مصیبت و عزا را به ساحت مقدس مولایمان صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)و همه شما دوستداران و علاقه مندان ایشان تسلیت عرض می نمایم.انشاءالله رحمت خداوند متعال بر همگان نازل شود. ابتدا حدیث گهرباری از پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و بعد راجع به اربعین و روایاتی که در این باره است صحبت خواهم کرد. روایت اول:خواهش بزرگ مرد عرب از پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مرد عربی محضر پیغمبر خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم)آمد و گفت:«جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَ عَلِّمْنِي عَمَلًا يُحِبُّنِي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ يُحِبُّنِي الْمَخْلُوقُونَ وَ يُثْرِي اللَّهُ مَالِي وَ يُصِحُّ بَدَنِي وَ يُطِيلُ عُمُرِي وَ يَحْشُرُنِي مَعَكَ»یا رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم)عملی به من یاد بده که، خداوند مرا دوست داشته باشد، مردم هم مرا دوست داشته باشند، در این دنیا مال من زیاد شود، بدنم صحیح و سالم باشد، عمر من طولانی شود و در روز قیامت هم خداوند مرا در جوار پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)و اهل بیت(علیهم السلام)قرار دهد.یعنی این مرد عرب همت بلندی داشت.همت بلند چیز خوبی است.از بزرگان باید چیزهای بزرگ خواست.«أَعْلَامُ الدِّينِ، عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَ عَلِّمْنِي عَمَلًا يُحِبُّنِي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ يُحِبُّنِي الْمَخْلُوقُونَ وَ يُثْرِي اللَّهُ مَالِي وَ يُصِحُّ بَدَنِي وَ يُطِيلُ عُمُرِي وَ يَحْشُرُنِي مَعَكَ»(بحارالأنوار،ج82،ص164) مرحوم میرزای قمی که قبر ایشان در قم است یکی از علماء بزرگ قم بودند.بسیاری از مردم به ایشان اعتقاد دارند وقتی به شیخان قم بروید می توانید ایشان را زیارت کنید.ایشان به خواب یکی از علماء آمد و فرمود:حاجات کوچک را از ما بخواهید.وقتی به حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها)می روید حاجات بزرگ یعنی شفاعت، سعادت و عاقبت به خیری را بخواهید.حاجات دیگر مانند خانه، ثروت و زندگی را از ما بخواهید زیرا در عالم برزخ دست ما باز است.انسان باید همت بلند داشته باشد و چیزهای بزرگ از خداوند طلب کند. روایت دوم:داستان کم همتی مرد عرب یک روز پیغمبرخدا(صلی الله علیه و آله و سلم)به مسافرت رفتند، غذای ایشان تمام شد و به کلبه یک مرد عرب رفتند.به مرد عرب فرمودند:ما را میهمان نمی کنی؟مرد عرب گفت:بفرمائید، میهمان من باشید، بعد گوسفندی را کشت و غذا درست کرد حضرت با اصحاب نوش جان کردند.وقتی حضرت می خواستند بروند فرمودند:ای مرد عرب اگر مشکلی برای تو پیدا شد یا کاری داشتی به مدینه نزد من بیا زیرا من مشکل گشا هستم و حاجت تو را روا می کنم.مدتی گذشت، وضع زندگی این مرد عرب خراب شد.با خود گفت:نزد پیغمبرخدا(صلی الله علیه و آله و سلم)می روم تا مشکل من را حل کند.مرد عرب به مدینه محضر پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و گفت:یادتان است شما به کلبه ما آمدید و برای شما نهاری تهیه کردم، شما هم فرمودید اگر مشکلی داشتید به مدینه نزد من بیائید.الان من به محضر شما آمده ام تا مشکلم را حل کنید.حضرت فرمودند:چه مشکلی داری و چه می خواهی؟مرد عرب گفت:اگر صد رأس گوسفند به من بدهید مشکلم حل می شود.پیغمبرخدا(صلی الله علیه و آله و سلم)رو به بلال کردند و فرمودند:از غنائیم جنگی خیبر چیزی مانده است؟بلال گفت:بله تعدادی گرسفند داریم.حضرت فرمودند:همه این گوسفندان را به این مرد عرب بده.مرد عرب هم گوسفندان را گرفت و رفت.بعد پیغمبرخدا(صلی الله علیه و آله و سلم)فرمودند:این مرد عرب چقدر کم همت بود، همت او به اندازه پیرزن بنی اسرائیلی هم نبود. روایت سوم:داستان بلند همتی پیرزن بنی اسرائیلی یک نفر سؤال کرد یا رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم)مگر پیرزن بنی اسرائیلی چه همتی داشت داستان او را برای ما تعریف کنید.حضرت داستان را تعریف کردند و فرمودند:حضرت يوسف(عليه السلام)در مصر از دنیا رفت، قبل از مرگ وصيت كرده بود:وقتي من از دنيا رفتم، جنازه مرا از مصر به بیت المقدس ببريد و در وطن خودم دفن كنيد.وقتی حضرت يوسف(عليه السلام)از دنيا رفتند، مردم مصر نگذاشتند ایشان را ببرند و گفتند:اين وجود مقدس براي ما مايه خير و بركت بود، جنازه ایشان هم براي ما مايه خير و بركت است هرگز اجازه نمي دهيم جنازه ايشان را از كشور ما بيرون ببريد. بعد جنازه حضرت یوسف(علیه السلام)را در یک تابوت گذاشتند و محکم کردند و تابوت را میان یک رودخانه که آب شیرین مردم مصر را تأمین می کرد دفن کردند.آنها می گفتند:تا آب از روي جنازه يوسف صديق(علیه السلام)عبور كند و خيرات و بركاتش شامل حال همه مردم شود.وقتی به زمان حضرت موسي(عليه السلام) رسيد، خداوند وحي فرستاد اي موسي کلیم شما باید به وصیت حضرت یوسف(علیه السلام)عمل کنید، این جنازه را بردارید و در بیت المقدس دفن کنید تا به وصیت پیغمبر الهی عمل شده باشد.حضرت موسي(عليه السلام)به مصر آمد،سالها گذشته بود و مردم يادشان رفته بود جنازه در کجا دفن شده است.حضرت سوال كردند جنازه و تابوت يوسف(عليه السلام) كجاست؟ از هر كس پرسيدند هيچ كس نمي دانست.عده ای به حضرت موسی(علیه السلام) گفتند:پیرزنی جای جنازه را می داند.حضرت موسی(علیه السلام)خدمت پیرزن رفتند و فرمودند:آیا شما می دانید جنازه حضرت یوسف کجا است؟پیرزن گفت:بله می دانم.حضرت موسی(علیه السلام)فرمودند:بگو.پیرزن گفت:نه اینگونه نمی شود من خواسته هایی دارم که اگر قبول کنید جای جنازه را به شما نشان می دهم.جبرئیل نازل شد و به حضرت موسی(علیه السلام)فرمود:خواسته های پیرزن را مورد اجابت قرار بده.حضرت موسی(علیه السلام)فرمودند:قبول است.پیرزن گفت:اول باید دعا کنی که من جوان 14 ساله شوم.حضرت موسی(علیه السلام)دعا کردند و پیرزن جوان شد.بعد حضرت موسی(علیه السلام) فرمودند:دیگر چه خواسته ای داری؟پیرزن جواب داد:خواسته دوم من این است که به عقد شما درآیم.خداوند وحی فرستاد اشکال ندارد خواسته او را اجابت کن.باز حضرت موسی(علیه السلام)فرمودند:دیگر چه خواسته ای داری؟پیرزن گفت:این دو خواسته از دنیای من بود باید همین الان قول دهی در بهشت هم من همراه تو باشم.حضرت موسی(علیه السلام)مأمور بودند که هر سه خواسته پیرزن را قبول کند.بعد پیرزن جوان شد و جنازه حضرت یوسف(علیه السلام)را به حضرت موسی(علیه السلام)نشان داد.برای همین پیغمبرخدا(صلی الله علیه و آله و سلم)فرمودند:این مرد عرب به اندازه این پیرزن بنی اسرائیلی هم همت نداشت که هم دنیا را بخواهد و هم آخرت را. جواب پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)به خواهش بزرگ مرد عرب در روایت اول در روایت اول گفتیم که یک مرد عرب آمد و گفت:من شش خواسته دارم،خداوند و مردم مرا دوست داشته باشند، اموالم زیاد، بدنم سالم، عمر طولانی داشته باشم و در روز قیامت هم با شما محشور شوم.پیغمبرخدا(صلی الله علیه و آله و سلم)فرمودند:ای مرد عرب این شش خواسته با یک عمل درست نمی شود.1- اگر می خواهی خداوند تو را دوست داشته باشد، باید تقوا و پرهیز داشته باشی و از معصیت در پیشگاه خداوند بترسی.یعنی گناهان را ترک کنی و واجبات را انجام دهی.با این کارها خداوند تو را دوست می دارد«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»(سوره بقره،آیه195).2- اگر می خواهی مردم تو را دوست داشته باشند راه آن این است که به مردم خوبی و احسان کنی و به مال مردم طمع نداشته باشی.3- اگر می خواهی بدن سالم داشته باشی و آفت نیبینی«فأكثر من الصدقة»تا می توانی صدقه بده.انسان باید وقتی از خانه بیرون می آید صدقه دهد و برای سلامتی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)نیت کند(مرحوم شیخ حاج رجبعلی خیاط می فرمود:صدقات خود را جمع کنید، وقتی به اندازه خرید یک گوسفند شد، گوسفند بخرید و برای سلامتی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)ذبح و گوشت آن را بین مردم خیرات کنید).بنابراین اگر می خواهید جسم سالم داشته باشید زیاد صدقه دهید. روایتی از تأثیر صدقه در سلامت یک تازه عروس در زمان حضرت موسی(علیه السلام) یک روز حضرت موسی(علیه السلام)با اصحاب خود از جایی رد می شدند،دیدند که در جایی ساز و آواز و عروسی است و مردم خوشحال هستند.حضرت موسی(علیه السلام)فرمودند:اینها همه الان خوشحال هستند اما فردا غمناک می شوند.فردا شد و اصحاب دیدند که خبری از غمناکی و گریه نیست.نزد حضرت موسی(علیه السلام)آمدند و گفتند:یا موسی!حرف شما که دو تا نمی شود چون هر چه می گوئید از طرف خداوند است.فرمودید این مردم الان شادند ولی فردا غمناک می شوند.حضرت موسی(علیه السلام) فرمودند:بیائید به خانه این عروس و داماد برویم.وقتی رفتند به عروس گفتند:آیا کاری انجام داده ای؟عروس گفت:من به عادت همیشگی که شبها در راه خداوند صدقه می دادم و به فقراء کمک می کردم، فقیری به درب خانه ما آمد و در زد که من به او کمک کنم.همه در حال و هوای عروسی بودند و کسی به فکر این فقیر نبود.من دیدم کسی به او کمک نمی کند، به منزل رفتم و مقداری غذا برای او آوردم.بعد حضرت فرمودند:تشک او را بالا بزنید.وقتی تشک را بالا زدند دیدند یک مار دُم خود را به دندان گرفته است.بعد حضرت موسی(علیه السلام)فرمودند:این مار مأمور بوده این دختر را نیش بزند اما چون این دختر در راه خداوند صدقه داده، خداوند به او صحت و سلامتی داده است. ادامه روایت اول:عمر طولانی داشتن با صله رحم برای همین پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)به مرد عرب می فرمایند:اگر می خواهی در این دنیا جسم سالم داشته باشی صدقه بده.4- اگر می خواهی عمر طولانی داشته باشی، صله رحم کن به فامیل سر بزن و احوال آنها را بپرس.صله رحم عمر را طولانی می کند ، یک صله رحم بیست سال به عمر انسان می افزاید و یک قطع رحم بیست سال از عمر انسان می کاهد.صله رحم حتی به یک سلام یا یک لیوان آب باشد مهم است.یکی از اثرات قطع رحم این است که عمر انسان را کوتاه می کند. داستانی از قطع رحم در کوتاهی عمر شخصی به نام یعقوب از آفریقا نزد امام موسی بن جعفر(علیه السلام)آمد.امام موسی بن جعفر(علیه السلام)فرمودند:ای یعقوب چرا در این سفر با برادرت دعوا و قهر کردی؟برادرت در همین سفر که به آفریقا برمی گردد، از دنیا می رود چون 20 سال از عمر تو و برادرت کم شد.از عمر تو هم کم شد منتها در این سفر عمه خود را به مکه آوردی، صله رحم کردی و خداوند عمر تو را برگرداند. اهمیت به حلال و حرام در زندگی باز پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)فرمودند:5- اگر می خواهی مال تو زیاد شود آن را پاک کن.یعنی خمس و زکات مال خود را بپرداز.پرداخت واجبات مال باعث رشد و نمو مال می شود.گرفتن مجلس برای سیدالشهداء(علیه السلام)مال انسان را بیمه می کند.خیرات، برکات و صدقات مال انسان را زیاد می کند.مانند درخت انگور که اگر هر سال آن را هَرَس نکنیم میوه نمی دهد.یکی از برکات خمس که یک واجب الهی است و انسان باید واجب الهی را ادا کند باعث می شود مال رشد و نمو پیدا کند.چرا بعضی اوقات هر زحمتی که می کشیم در آن برکت نیست، برای این که در واجبات الهی کوتاهی می کنیم. یک زمان در شیراز ملخ آمد و هر چه گندم بود خورد، اما در یک مزرعه گندم ها سالم بود.نخست وزیر آن زمان گفت:این مزرعه از آنِ چه کسی است؟مردم گفتند:از آنِ پیرمرد پالاندوز در بازار است.بعد نخست وزیر گفت:بروید و او را بیاورید.پیرمرد پالاندوز آمد،از او سؤال کردند چکار انجام داده ای که گندم های تو را ملخ نخورده است؟پیرمرد گفت:من مال کسی را نخوردم و هر سال زکات مال خود را داده ام و مال خود را پاک کردم. ای مؤمنین نسبت به حلال و حرام حساسیت داشته باشید، مال خود را پاک و خمس مال خود را بپردازید و واجبات مال خود را ادا کنید.بنابراین پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)فرمودند:ای مرد عرب اگر می خواهی مال تو در این دنیا زیاد شود مال خود را پاک کن و خمس آن را ادا کن. خمس چه فایده ای دارد؟ برای چه خمس می دهیم و خمس چه فایده ای دارد؟با خمس دین خداوند و با مالیات کشور آباد می شود.بنابراین زکات و خمس دین ما را آباد می کنند.اگر شیعه مانده از برکت همین خمس است.اگر علماء بزرگ توانستند کار کنند به برکت همین پرداخت وجوهات خمس است.واجبات مال خود را ادا کنید، هم مرجع تقلید داشته باشید و هم خمس مال خود را به مرجع تقلید بدهید.دفتر امام جمعه در خدمت دوستان است، حتما رسید خمس خود را دریافت کنید تا یقین کنید که این پول به دست مرجع تقلید شما رسیده و این واجب ادا شده است. 6- پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)به مرد عرب فرمودند:اگر می خواهی روز قیامت با من محشور شوی«فَأَطِلِ السُّجُودَ»سجده طولانی داشته باش، خصوصاً سجده شکر بعد از نماز آن هم با ذکر یونسیه«لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ»(سوره انبیاء،آیه87) زیارت امام حسین(علیه السلام)از راه دور امروز روز زیارتی سیدالشهداء(علیه السلام)است، شخصی به نام فضیل نزد امام صادق(علیه السلام)آمد.امام صادق(علیه السلام)فرمودند:هر روز به کربلا برای زیارت جدم امام حسین(علیه السلام)می روی؟او گفت:هر روز نمی توانم بروم.باز امام صادق(علیه السلام)فرمودند:هر هفته می روی؟او گفت:هر هفته هم نمی توانم بروم.باز امام صادق(علیه السلام)فرمودند:ماهی یک بار می روی؟او گفت:جانم به قربانت ماهی یک بار هم نمی روم.باز امام صادق(علیه السلام)فرمودند:سالی یک بار می روی؟او گفت:بعضی از سالها رفتم و بعضی از سالها موفق نشدم.امام صادق(علیه السلام)فرمودند:چقدر شما جفاکار هستید و به امام حسین(علیه السلام)ظلم می کنید.چه خوب بود که هر جمعه پنج بار یا هر روز یک بار امام حسین(علیه السلام)را زیارت می کردید.فضیل گفت:ما راهمان دور است و فاصله زیادی تا کربلا داریم.بعد امام صادق(علیه السلام)یک مطلب را یاد دادند و فرمودند:هر وقت می خواهی امام حسین(علیه السلام)را از راه دور زیارت کنی زیر آسمان نگاهی به چپ و راست کن و بگو:«السلام علیک یا ابا عبدلله الحسین(علیه السلام)،السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»خداوند تبارک و تعالی ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام) و ثواب حج و عمره برای شما می نویسد. امروز که اربعین است امام حسین(علیه السلام)چندین میلیون زائر دارند و بزرگترین زیارت تاریخ هر سال در کربلا است.روضه امام حسین(علیه السلام)بسیار شیرین است در زیارت جامعه کبیره می خوانیم«فَمَا أَحْلَى أَسْمَاءَكُمْ»چقدر اسامی شما شیرین است.وقتی یک فیلم سینمایی را دو بار ببینیم یا یک کتاب را چند بار بخوانیم دیگر از آن خسته می شویم و حوصله آن را نداریم اما هر سال در مجلس امام حسین(علیه السلام)سینه می زنیم و عزاداری می کنیم و خسته نمی شویم خداوند اعجازی در یاد و نام امام حسین(علیه السلام)قرار داده که ما خسته نمی شویم.هر وقت در مجلس امام حسین(علیه السلام)می نشینیم باز هم تازه است.یکی از برکات مجلس امام حسین(علیه السلام)این است که گناهان بزرگ بخشیده می شود، مانند روزی که انسان از مادر متولد شده است. اولین زائر امام حسین(علیه السلام)جابر بن عبدالله انصاری، آن پیرمرد نابینا بود.چهل روز از شهادت امام حسین(علیه السلام)گذشته بود که ایشان از مدینه حرکت کردند و می دانستند که چقدر زیارت سیدالشهداء(علیه السلام)مهم است.پیرمرد نابینا از مدینه از فاصله زیاد در آن زمان حرکت کرد منتها چون نمی دانست امام حسین(علیه السلام)کجا به شهادت رسیده اند و کربلا کجاست به کوفه آمد.در نجف یکی از دانشمندان و فقهای شیعه به نام عطیه را همراه خود برداشت و به کربلا رفت.در شطّ فرات غسل زیارت کرد،مقداری ماده خوشبو به بدن خود زد و لباسهای خود را مانند حوله احرام بر دوش انداخت.قدمها را آهسته برمی داشت و ذکر می گفت.بعد می گوید:عطیه مرا کنار قبر سیدالشهداء(علیه السلام)ببر و دست مرا روی قبر امام حسین(علیه السلام)بگذار.همین که این پیرمرد نابینایِ عارفِ بحق سیدالشهداء(علیه السلام)کنار قبر ابا عبدالله(علیه السلام)آمد، دست بر قبر ایشان گذاشت و سه مرتبه فریاد زد«حبیبی یا حسین»بعد از هوش رفت.عطیه می گوید:من ایشان را به هوش آوردم وقتی به هوش آمد صدا زد یا حسین(علیه السلام)چرا جواب دوست خود را نمی دهید؟من از مدینه به دیدار شما آمده ام.بعد به خود خطاب کرد که جابر چگونه توقع داری سیدالشهداء(علیه السلام)جواب تو را بدهند،مگر نمی دانی سر امام حسین(علیه السلام)را بالای نی کردند و از این منزل به آن منزل چرخاندند..... خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته