سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

دعوت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)از مردم برای بیان دو واجب الهی:حج و مسئله امامت و ولایت حضرت علی(علیه السلام)

ارسال شده توسط: مديربازدید شده: 547 مرتبه
دسته: سخنراني در خصوص يا به نقل از پيامبر اسلام(ص) و اهل بيت(ع)تاریخ: 1392.08.25
 
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین علی ابراهیمی امام جمعه محترم بافت در جمع طلبه های حوزه علمیه امام حسین(علیه السلام)به مناسبت عید غدیر مورخ 92/8/1
http://yascms.ir/istgah/ebrahimi3.jpg

بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله الحکیم فی کتابه:«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ»(سوره مائده،آیه67)

توفیقی نصیب بنده شد تا در جمع شما فرزندان عزیزم حضور پیدا کنم.انشاءالله خداوند متعال توفیق نوکری به شیعیان امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)،خاصه سربازان حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)را از بنده دریغ نکند.پیشاپیش عید بزرگ و باعظمت غدیر را خدمت مولایمان صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)و خدمت شما سربازان امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)و اساتید بزرگوار تبریک عرض می نمایم.
زنده نگهداشتن دین،توحید و اسلام از برکت غدیر
شیعه هر چه دارد از برکت غدیر است، اگر دین، توحید و اسلام باقی مانده از برکت غدیر است.زنده نگه داشتن غدیر وظیفه همه، خصوصاً وظیفه ما روحانیون است.در سال دهم هجرت،خداوند به پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)فرمودند که سال آخر عمر شما است و از طرف خداوند مأمور هستید دو واجب الهی را برای مردم بیان کنید که واجب اول:احکام حج خانه خداوند یعنی آموزش حج است و واجب دوم:مسئله امامت، ولایت و سرپرستی دین خداوند و مردم بعد از شما است که اگر بعد از خودشان سرپرستی تعیین نکنند تمام زحمات ایشان به هدر می رود.همان طور که واجب است خداوند برای هدایت انسانها پیغمبر بفرستند و طبق قاعده لطف ارسال رُسُل داشته باشد، بر خداوند واجب است که بعد از رحلت پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)اُمت را به خودش رها نکند و انسانی که شایستگی دارد و علم ایشان از همه بیشتر است و سر سوزنی خطا ندارد را به مردم معرفی کنند تا مردم پیرو او باشند و دچار گناه و معصیت نشوند.
دعوت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)از مردم برای بیان دو واجب الهی
پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)اعلام کردند:امسال من به حج می روم و همۀ مسلمان جهان اسلام هر کدام که استطاعت دارند مرا همراهی کنند.نامه ای هم به امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)که برای تبلیغ دین خداوند به یمن رفته بودند(تعداد زیادی هم مسلمان شده بودند)نوشتند که شما هم با مسلمانانی که استطاعت دارند ما را همراهی کنید.شاید چندین هزار نفر هم از یمن حرکت کردند، از مدینه هم افرادی حرکت کردند و در راه به پیمغبر(صلی الله علیه و آله و سلم)پیوستند.نقل شده که کم کم جمعیت به 120 هزار نفر رسید و 120 هزار نفر در سال دهم حج برگزار کردند. پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)در طول ده سال دو عمره انجام داده بودند اما اولین بار بود که می خواستند بحث حج را مطرح کنند.وقتی به مسجد شجره رسیدند به مسلمانان اعلام کردند:«خُذُوا عَنِّي مَناسِکَکُمْ»(عوالي‏اللآلي،ج1، 215)اعمال حج را از من یاد بگیرید و همان گونه که من اعمال حج را انجام می دهم شما هم انجام دهید.در آن زمان حج قران و حج افراد بود اما بنیان گذار حجة الاسلام رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)بود که حج را دو قسم کردند یکی را عمره تمتع و دیگری را حج تمتع نامیدند.عمره تمتع 5 عمل و حج تمتع 13 عمل دارد.در مسجد شجره محرم شدند و 5 عمل عمره را انجام دادند بعد از لباس احرام خارج شدند.قبلا که حج افراد برگزار می کردند و لباس احرام می پوشیدند، تا وقتی که به عرفات و منا می رفتند از لباس احرام بیرون نمی آمدند و بعد یک عمره مفرده انجام می دادند.بیرون آمدن از لباس احرام چیز جدیدی بود که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)مطرح کردند.تعدادی افراد از جمله دومي مخالفت کرد و گفت:یا رسول الله شما می فرمائید ما محرم شدیم از لباس احرام خارج شویم، من هرگز زیر بار این کار نمی روم.«لِقَوْلِهِ مُتْعَتَانِ كَانَتَا عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَنَا أُحَرِّمُهُمَا وَ أُعَاقِبُ عَلَيْهِمَا، مُتْعَةُ الْحَجِّ وَ مُتْعَةُ النِّسَاءِ»(بحارالأنوار،ج30،ص 637).دومي در مکان های زیادی با پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)مخالفت می کرد از جمله در جریان صلح حدیبیه که گفت:این اندازه که من امروز در پیغمبری شما شک کردم هیچ زمان اینقدر شک نکرده بودم.پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)اعمال حج را آموزش دادند، در عرفات سخنرانی کردند و جبرئیل نازل شد که«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ»(سوره مائده،آیه67)ای پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)آن واجب مهم الهی که در باب ولایت و امامت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)و یازده فرزند ایشان است برای مردم بیان کن.منتها خداوند وعده نگهداری نداده بود«وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ»و فقط ابلاغ آمده بود.پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)در عرفات خطبه خواندند و فضائل حضرت علی(علیه السلام)را بیان کردند، در واقع شایسته سالاری را مطرح کردند یعنی پیشوا باید کسی باشد که علم، شجاعت، فضائل، سابقه در دین خداوند و اسلام، دینداری و دلسوزی او از همه بیشتر باشد.منتها زمینه نشده بود که پیمان بگیرند.حضرت در مشعر سخنرانی داشتند و خطبه خواندند، در عرفات کنار مسجد نَمره یا جبل الرحمه سنگی است که شاهد خطبه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)است.حضرت در منا هم سخنرانی کردند و فضائل امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)را بیان کردند.باز جبرئیل نازل شد که«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ»با صدای بلند ابلاغ کن.پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)می فرمایند:من از جبرئیل خواستم(حتما خطبه غدیر را مطالعه و بررسی کنید و در باب خطبه غدیر بحث داشته باشید.زیرا سند حقانیت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)و ما شیعیان خطبه غدیر است)که مسئله امامت و ولایت را مطرح نکنم.
برای چه پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)نگران بودند؟آیا از جان خود می ترسند؟قطعاً پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)ازجان خود نمی ترسیدند، زیرا امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)می فرمایند:در جنگها نزدیک ترین شخص به دشمن پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)بودند.امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)که اینهمه شجاع بودند می فرمایند:وقتی جنگ شروع می شد ما به شمشیر پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)پناه می بردیم.بنابراین ترس پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)از این بود که منافقین نگذارند مسئله امامت مطرح شود، مجلس را به هم بریزند و فتنه و اختلاف درست کنند.
وعده عصمت و نگهداری از طرف خداوند به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم )
تا این که جبرئیل برای بار سوم نازل شد که:«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ»خداوند وعده عصمت و نگهداری داد که یا رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم)نگران نباش ما تو را حفظ می کنیم و نمی گذاریم منافقین توطئه کنند.بعد تهدید کردند که«وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»اگر کوتاهی کنی رسالت تو ناقص است و وظیفه خود را انجام ندادی.بعد در همین خطبه آمده است که پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)فرمودند:من هرگز کوتاهی نمی کنم.
پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)از این جهت می ترسیدند که:«لِعِلْمي بِقِلَّةِ الْمُتَّقينَ وَكَثْرَةِ الْمُنافِقينَ وَإِدغالِ اللّائمينَ وَ حِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ»برای این که انسانهای باتقوا که پذیرش حق را داشته باشند خیلی کم هستند و منافقینی که ظاهراً می گویند ما شما را دوست می داریم اما در باطن دشمن ما هستند زیاد هستند.بعد حضرت می فرمایند:اگر من بخواهم اینها را معرفی کنم کاری ندارد اما کرامت نشان می دهم بعد می فرمایند:صلاح نیست که آنها را معرفی کنم.این افراد بارها مرا مسخره کردند و گفتند:پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)اُذن یعنی گوش است.برای این که حضرت علی(علیه السلام)می آمدند و با من صحبت می کردند برای همین می گفتند همیشه گوش پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)با علی(علیه السلام)است.بعد می فرمایند:با همه این احوال خداوند راضی نشد که من از این کار معاف شوم و فرمودند باید حکم خداوند را اجرا کنی.بار سوم که آیه نازل شد، حضرت به مکه رسیده بودند بعد فرمودند:اعمال را سریع انجام دهید تا حرکت کنیم.پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)در مکه هم بحث را مطرح نکردند، زیرا مکه جای استراحت بود و شاید بعضی استراحت می کردند و نمی آمدند بعد می گفتند ما نبودیم و نفهمیدیم که پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)مسئله امامت را مطرح کنند.باید این بحث در جایی مطرح می شد که مسلمانان فارغ البال باشند و همه اجتماع کرده باشند در نتیجه حضرت تصمیم گرفتند که در یک زمان خاص، در مکان خاص نزدیک جوفه سرزمین غدیر خم باشد.
دلیل انتخاب صحرای غدیر برای بیان خطبه غدیر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)
چرا پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)صحرای غدیر را انتخاب کردند؟زیرا صحرای غدیر جایی بود که پستی و بلندی نداشت و آب فراوانی داشت.باید تعدادی که با اسب و الاغ می آمدند حیوانات خود را آب می دادند و احتیاج به غذا داشتند.در آن منطقه آبگیرهای فراوانی مانند سد خاکی وجود داشتند که سیلابهایی از طرف مکه می آمدند پشت آبگیر جمع می شدند و آب فراوان بود علاوه بر این در آن منطقه درختان کُنار کهنسالی هم وجود داشته است.بعد باید کاری می کردند که همۀ مردم، پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)را ببینند. برای همین به سلمان و ابوذر دستور دادند منبری بزرگ از سنگ و جهاز شتر درست کنند، خار و خاشاکی که زمین ریخته شده جمع کنند و روی درخت پارچه بیندازند تا سایه بانی باشد.منافقین شروع به توطئه کردند.یکی از کارهایی که سران نفاق انجام دادند این بود که کاروان را حرکت دادند و گفتند:ما کاروان را از غدیر رد می کنیم که وقتی پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)برسند مردم پراکنده شده باشند.منافقین جلو افتادند و مردم را بردند.حضرت وقتی به غدیر رسیدند ناراحت شدند و دستور دادند که همه برگردند.وقتی مردم برگشتند، توطئه منافقین خنثی شد.منافقین نشستند و طومار نوشتند که:پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)انسان خوبی بودند و ما بزرگان اصحاب پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)شهادت می دهیم که پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)از دنیا رفتند و کسی را بعد از خودشان به عنوان جانشین تعیین نکردند.به این افراد اصحاب صحیفه می گویند که دو طومار نوشته بودند که یکی قبل از غدیر که به آنها اصحاب صحیفه اول و طومار دیگری بعد از ماجرای غدیر در مدینه نوشتند که به آنها اصحاب صحیفه ثانی(دوم)می گویند.در خطبه غدیر حضرت می فرمایند:بعد از من امامت و پیشوایی غصبی می شود، مواظب باشید که پشتیبان آنها نشوید.باز ئوطئه آنها شکست خورد بعد با خود گفتند که چکار انجام دهیم؟یکی از توطئه های بزرگ آنها این بود که می گفتند:جلو منبر پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)می نشینیم وقتی حضرت شروع به سخنرانی کردند ما یکی یکی می گوئیم گرم است و بلند می شویم وقتی ما بلند شویم کم کم همه بلند می شوند و منبر به هم می خورد و مسئله جا نمی افتد.
متن خطبه غدیر
وقتی خطبه شروع شد گروهی می خواستند بلند شوند اما پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)بحثی را شروع کردند که همه نشستند و باز توطئه شکست خورد.بعد نماز ظهر را خواندند، بالای منبر ایستادند و به امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)هم فرمودند که یک پله پایین تر از ایشان بایستند.بعد خواندن خطبه را شروع کردند تا جایی که از مردم اقرار می گرفتند آیا من پیغمبر شما هستم؟مردم می گفتند:بله.آیا من اولا هستم؟مردم گفتند:بله.بعد فرمودند:جبرئیل سه مرتبه نازل شده، مسئله امامت و ولایت علی(علیه السلام)را مطرح کرده و من از طرف خداوند مأمور هستم که این را به شما ابلاغ کنم.بخشی از خطبه اینگونه بود:پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)فرمودند:«أَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبُوبِيَّةِ، وَأُؤَدّي ما أَوْحي بِهِ إِلَي»شهادت می دهم که خداوند رب ما است و آنچه را که به من وحی فرستاده ادا می کنم«حَذَراً مِنْ أَنْ لا أَفْعَلَ فَتَحِلَّ بي مِنْهُ قارِعَةٌ»خداوند مرا آگاه کرده که اگر این مطلب را نرسانم بر من بلا نازل می شود بعد می فرمایند:«فَما بَلَّغْتُ رِسالَتَهُ، وَقَدْ ضَمِنَ لي تَبارَكَ وَتَعالَي»خداوند ضمانت می دهد که مرا حفظ کند«وَ هُوَالله الْكافِي الْكَريمُ»و خداوند کافی است«فَأَوْحي إِلَي»بعد شأن نزول این آیه را بیان می کنند:«بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحيمِ يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ»(سوره مائده،آیه67)بعد می فرمایند:« مَعاشِرَالنّاسِ، ما قَصَّرْتُ في تَبْليغِ ما أَنْزَلَ الله تَعالي إِلَي»من در تبلیغِ آنچه که خداوند نازل کرده کوتاهی نمی کنم و سبب نزول این آیه را بیان می کنم.«إِنَّ جَبْرئيلَ هَبَطَ إِلَي مِراراً ثَلاثاً»جبرئیل سه مرتبه از طرف خداوند نازل شد و از طرف خداوند مرا امر کرده یعنی هر چه الان می گویم از طرف خداوند است.به همه انسانها سفید و سیاه اعلام می کنم«أَنَّ عَلِي بْنَ أَبي طالِبٍ أَخي وَ وَصِيّي وَ خَليفَتي (عَلي أُمَّتي) وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدي»یعنی هندسه نظام دین را تا قیامِ قیامت معلوم کردم که تا قیامت مردم گمراه نباشند.در واقع حضرت، دوازده امام را مطرح کردند.در غدیر اینگونه نبود که تنها علی(علیه السلام)را معرفی کنند بلکه امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)و یازده فرزند ایشان را معرفی کردند.«الَّذي مَحَلُّهُ مِنّي مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسي »بعد آیات را ذکر می کنند و یکی از آیات:«إِلاَّ أَنَّهُ لانَبِي بَعْدي وَهُوَ وَلِيُّكُمْ بَعْدَالله وَ رَسُولِهِ»بعد فرمودند:من از جبرئیل خواستم که از این تبلیغ استعفا دهم اما خداوند راضی نشد.زیرا آنها بارها مرا اذیت کردند«وَكَثْرَةِ أَذاهُمْ لي غَيْرَ مَرَّةٍ حَتّي سَمَّوني أُذُناً»حتی مرا اذن صدا می زدند« وَلَوْشِئْتُ أَنْ أُسَمِّي الْقائلينَ بِذالِكَ بِأَسْمائهِمْ لَسَمَّيْتُ »اگر من بخواهم می توانم همه آنها را معرفی کنم که ای عمر و ابوبکر و فلانی اما اینکار را نمی کنم« وَلكِنِّي وَالله في أُمورِهمْ قَدْ تَكَرَّمْتُ »در حق آنها بزرگواری کردم و نگفتم. با همه این احوال خداوند راضی نشد و بنا شد من آن پیغام را بیان کنم«فَاعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ ذالِكَ فيهِ»این آیه و مسئله امامت درباره علی(علیه السلام)نازل شده«وَافْهَموهُ»تحقیق کنید«وَاعْلَمُوا أَنَّ الله قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَإِماماً»خداوند حضرت علی(علیه السلام) را به عنوان ولی منصوب کرده«فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَي الْمُهاجِرينَ وَالْأَنْصارِ وَ عَلَي التّابِعينَ لَهُمْ بِإِحْسانٍ، وَ عَلَي الْبادي وَالْحاضِرِ، وَ عَلَي الْعَجَمِي وَالْعَرَبي، وَالْحُرِّ وَالْمَمْلوكِ وَالصَّغيرِ وَالْكَبيرِ، وَ عَلَي الْأَبْيَضِ وَالأَسْوَدِ، وَ عَلي كُلِّ مُوَحِّدٍ»بر هر انسان موحد حکم علی(علیه السلام)نافذ است«ماضٍ حُكْمُهُ، جازٍ قَوْلُهُ، نافِذٌ أَمْرُهُ، مَلْعونٌ مَنْ خالَفَهُ»هر کس با علی(علیه السلام)مخالفت کند خداوند او را لعنت می کند«مَرْحومٌ مَنْ تَبِعَهُ وَ صَدَّقَهُ، فَقَدْ غَفَرَالله لَهُ وَلِمَنْ سَمِعَ مِنْهُ وَ أَطاعَ لَهُ»کسی که علی(علیه السلام)را تصدیق کند خداوند از گناهان او می گذرد.بعد می فرمایند:« مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ آخِرُ مَقامٍ أَقُومُهُ في هذا الْمَشْهَدِ»من دارم از دنیا می روم این آخرین مکانی است که من دارم با جمع شما صحبت می کنم«فَاسْمَعوا وَانْقادوا لاَِمْرِ(الله)»خوب گوش کنید«وَ أَطيعوا»اطاعت کنید«وَانْقادوا لاَِمْرِ(الله)»تسلیم امر پروردگار خود باشید چون او خداوند و ولی شما است، بعد هم من ولی شما هستم که با شما صحبت می کنم و بعد از من علی(علیه السلام)ولی و امام شما است.بعد امامت را مطرح می کنند«ثُمَّ الْإِمامَةُ في ذُرِّيَّتي مِنْ وُلْدِهِ إِلي يَوْمٍ تَلْقَوْنَ الله وَرَسولَهُ»که تا روز قیامت، امامت در ذریه حضرت علی(علیه السلام)است.
تبیین آثار مخالفت با حضرت علی(علیه السلام)در خطبه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)
اینها بخش هایی از خطبه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)است و بعد آثار مخالفت با حضرت علی(علیه السلام)را تبیین می کنند که اگر مخالفت کنید چه آثاری دارد بعد ائمه را ذکر می کنند، نام می برند و حتی نام حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را چهار مرتبه ذکر می کنند.بعد می فرمایند:عده ای اصحاب صحیفه پیدا می شوند.بعد باز حضرت اقرار می گرفتند«فَقُولُوا بِأَجْمَعِكُمْ:إِنّا سامِعُونَ»همه بگوئید که ما حرفهای شما را شنیدیم«مُطيعُونَ»اطاعت می کنیم«راضُونَ»راضی«مُنْقادُونَ »و تسلیم هستیم«لِما بَلَّغْتَ عَنْ رَبِّنا وَرَبِّكَ في أَمْرِ إِمامِنا عَلِي أَميرِالْمُؤْمِنينَ وَ مَنْ وُلِدَ مِنْ صُلْبِهِ مِنَ الْأَئِمَّةِ»یعنی هم علی(علیه السلام)و هم یازده امام را مطرح می کنند.«نُبايِعُكَ عَلي ذالِكَ بِقُلوُبِنا وَأَنْفُسِنا وَأَلْسِنَتِنا»ما با قلب، جان و دل با علی(علیه السلام)و یازده فرزند ایشان بیعت می کنیم«وَأَيْدينا»و با دست حمایت می کنیم«علي ذالِكَ نَحْيي وَ عَلَيْهِ نَموتُ »که تا زنده هستیم از ایشان پیروی می کنیم و با این ذکر می میریم«وَ عَلَيْهِ نُبْعَثُ وَلانُغَيِّرُ»تغییر نمی دهیم«وَلانُبَدِّلُ، وَلا نَشُكُّ (وَلانَجْحَدُ) وَلانَرْتابُ»به جز علی(علیه السلام)سراغ دیگری نمی رویم و شک نمی کنیم.« وَلا نَرْجِعُ عَنِ الْعَهْدِ وَلا نَنْقُضُ الْميثاقَ وَعَظْتَنا بِوَعْظِ الله في عَلِي أَميرِالْمؤْمِنينَ وَالْأَئِمَّةِ الَّذينَ ذَكَرْتَ مِنْ ذُرِّيتِكَ مِنْ وُلْدِهِ بَعْدَهُ، الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ وَ مَنْ نَصَبَهُ الله بَعْدَهُما»همان طور که شما معرفی کردید و مقام ایشان را برای ما بیان کردید.بعد حضرت به آنها یاد می دهند که بگویند:ما خداوند را اطاعت می کنیم.بعد حضرت همه اینها را بیان می کنند و دست علی(علیه السلام)را می گیرند، بالا می آورند و می فرمایند:من همه این حرفها را که می زنم منظورم این علی(علیه السلام)که دستش در دستان من است«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِي مَوْلاهُ»بعد برای علی(علیه السلام)و مردمی که آنجا بودند دعا کردند و مسائل حلال و حرام را بیان کردند.بعد از این ماجرا سه روز ماندند که همه بیایند و با علی(علیه السلام)به عنوان امیرالمؤمنین بیعت کنند و سلام دهند.حتی خانمها به این صورت که یک ظرف بزرگ آب گذاشتند، امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)دست خود را در یک طرف ظرف و خانمها هم در طرف دیگر ظرف دست خود را گذاشتند و با حضرت علی(علیه السلام)بیعت کردند.در پایان روز سوم، مرد عربی آمد و اعتراض کرد که یا رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم)به ما فرمودید:نماز بخوانید، روزه بگیرید، حج برگزار کنید، جهاد کنید ما همۀ این کارها را انجام دادیم الان هم آمدی پسر عموی خودت علی(علیه السلام)را بر گُرده ما سوار کردی و امام قرار دادی، آیا این کار را از پیش خودت انجام دادی یا از طرف خداوند است؟پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)فرمودند:قطعاً این کارها را از طرف خداوند انجام دادم.در قرآن آمده:اگر پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)یک کلام از طرف خودش حرف بزند ما رگ گردن او را قطع می کنیم« إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى»(سوره نجم، آیه4).مرد عرب عصبانی و ناراحت شد و گفت:خدایا اگر پیغمبرت راست می گوید سنگی از آسمان به فرق من بخورد.همان لحظه سنگی از آسمان آمد،به پیشانی او خورد و به درک واصل شد.مردم تکبیر گفتند و این آیه نازل شد«سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ»(سوره معارج، آیه1).
بیعت همگانی
همه حتی ابوبکر و عمر هم بیعت کردند و گفتند:«عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ يَقُولُ بَخْ بَخْ لَكَ يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ أَصْبَحْتَ مَوْلَايَ وَ مَوْلَى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ»(بحارالأنوار،ج 38،ص34)مبارک است مبارک است علی(علیه السلام)مولای هر زن و مرد مؤمن است.چون پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)طوری برنامه ریزی کرده بودند که همه آمدند، بیعت کردند و توطئه های آنان شکست خورد.بعد از مراسم بیعت این آیه نازل شد که«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا»(سوره مائده،آیه3)امروز راضی شدم که اسلام دین شما باشد، اسلامی که با نبوت شروع و با امامت علی(علیه السلام)و یازده فرزند ایشان ادامه داشته باشد.تا الان هم اسلام بود اما اسلام ناقص بود.«الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ»(سوره مائده،آیه3)باید از داخل خودتان بترسید یعنی از این که با من مخالفت کنید بترسید و مخالفت داخلی نداشته باشید و باید سنگر داخل را حفظ کنید.
شکست توطئه منافقین در غدیر
منافقین شروع به توطئه کردند یعنی کاری کردند که پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)در مسیر برگشت حکومت نظامی اعلام کردند و فرمودند:دو نفر حق ندارند با یکدیگر حرف بزنند.فضا خیلی سخت شد، 120 هزار نفر با پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)بیعت کردند، سه روز در غدیر ماندند، پیمان بستند اما 70 روز بعد همه چیز را فراموش کردند.یعنی کاری کردند که انگار اصلا اتفاقی نیفتاده با ابوبکر پیمان بستند و کاری کردند که منجر به خانه نشینی امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)شد.دشمنان غدیر تمام همّ و غمّ خود را برای فراموشی غدیر گذاشته بودند و اینگونه شد.
ما چه وظیفه ای داریم؟پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)در همین خطبه فرمودند:حاضرین به غائبین و پدران به فرزندان خود واقعه غدیر را برسانند.
بعضی از دانشجویان که برای عمره دانشجویی می روند در مکه با کوچکترین شبهه متزلزل می شوند و اعتقاد آنها بر می گردد.برای این است که کار نمی کنند و شیعه گری آنها آبا و اجدادی شده است.در صورتی که امامت و تشیع ما احتیاج به تحقیق و مطالعه دارد.امروزه شبهات زیادی در باب امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)وارد شده است.حداقل کاری که می توانیم انجام دهیم این است که خطبه غدیر را به مباحثه بگذاریم و محتوای فرمایشات پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)را یاد بگیریم.
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.