مطالب

قبرستان ابوطالب حرمی در دل حرم و آرمیدگان در این قبرستان

ارسال شده توسط: مدير	بازدید شده: 890 مرتبه
دسته: سخنراني در خصوص حج	تاریخ: 1391.11.14
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین علی ابراهیمی امام جمعه محترم شهرستان بافت در سفر حج سال 91 قبرستان ابوطالب حرمی در دل حرم و آرمیدگان در این قبرستان بسم الله الرحمن الرحیم خداوند را شاکریم که توفیق داد به زیارت اهل قبور و زیارت مادر مومنان حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) مشرف شدیم قبرستان ابوطالب این قبرستان اسمش قبرستان ابوطالب است مسفله قبرستان معلات ،از علو است یعنی بالا این قسمت بالا را معلات و قسمت پایین شهر را مسئله گویند یگانه قبرستان در شهر مکه همین قبرستان ابوطالب است قبرستان ابوطالب در حقیقت حرمی است در دل حرم ، ظاهری ندارد ولی باطنش یک حرم است یک زیارتگاه واقعی است چون بدن مبارک مادر سادات حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها)را در خودش جای داده است اجداد پیغمیر خدا (صلی الله علیه و آله وسلم )در این نقطه دفن هستند آن قسمتی که دیوار بلند دارد و نرده های سبز کشیده شده است اینجا محل دفن حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها)است با دو تن از فرزندانش پسران پیغمبر یکی ابراهیم و قاسم که پیغمبر(صلی الله علیه و آله وسلم) میگوید اباالقاسم علت اینکه میگوید اباالقاسم در مکه از دنیا رفتند چون یکی از پسران ابراهیم و دیگری قاسم بوده است قبل از اینکه پیغمبر (صلی الله علیه و آله وسلم)خدا تشریف ببرند به شهر مدینه در این قبرستان دفن شده اند دیگر از بزرگانی که در این نقطه آرمیده اند حضرت ابوطالب پدر آقا امیر المومنین حضرت علی ( علیه السلام ) است در واقع سرپرستی پیغمبر (صلی الله علیه و آله وسلم) حضرت ابوطالب برعهده داشتند زحمات بزرگی برای پیغمبر (صل الله علیه و آله وسلم )راکشیدند اگر تمام ایمانها را روی یک کفه بگذارند ایمان حضرت ابوطالب سنگین تر است وهابیون میگویند ابوطالب مشرک بوده است حضرت خدیجه (سلام الله علیها)و حضرت ابوطالب (علیه السلام ) طول یکسال از دنیا رفتند سال دهم هجری بعد از سه سال محاصره اقتصادی دیگر حضرت خدیجه (سلام الله علیها)کاهیده شده بود چون فشار روحی و جسمی به ایشان وارد شده بود سه سال در تنگنا و گرسنگی هم حضرت خدیجه (سلام الله علیها)از دنیا رفت و هم حضرت ابوطالب ،سال دهم بعثت را گذاشتند سال عام الحزن ،یعنی طول یکسال بخاطر فراق از دست دادن حضرت خدیجه (سلام الله علیها)و حضرت ابوطالب سال عام الحزن یعنی حزن طولانی ،جد پیغمبر، حضرت عبد المطلب ایشان نیز در همین قبرستان دفن است محل دفن ابوطالب نزدیک آن درخت بزرگ است .و جلو پنجره های پایین (پنجره ششم )قبر حضرت خدیجه (سلام الله علیها)است و اجداد پیغمبر (صلی الله علیه و آله وسلم )کنار ابوطالب دفن شده اند از جمله عبد المطلب که به ایشان هم قیافه پیغمبران را داشته و هم قیافه پادشاهان شخصیتی بوده که وقتی ابرهه لشکرکشی به مکه کرد پیش ابرهه رفت و شتران خود را بگیرد ابرهه گفت ما فکر میکردیم شما میخواهید بگوئید ما به خانه خدا لشرکشی نکنیم گفت «انی رب الابل»من سرپرست شترها هستم و لبیت ربٌ خانه نیز خود ربی دارد از خانه خود محافظت میکند و من هم از شترهای خودم محافظت میکنم در زمان ایشان عبدالمطلب قصه ابرهه و لشکرکشی با فیل به مکه رخ داده است چاه زمزم پر شده بود و حضرت ابوطالب گفت خدایا اگر ده فرزند به من دادی که چاه زمزم را دوباره احیا کنم یکی را در راه تو قربانی میکنم خداوند نیز ده پسر به ایشان عنایت کرد و چاه زمزم را احیا کرد و جریان دوباره آب زمزم از برکت عبدالمطلب است از زمانی که این چاه پیدا شده دیگر هیچ وقت این چاه پنهان نشده است سی متر چاه زمزم عمق دارد و آب فراوانی هم دارد و ثانیه ای هفت لیتر آب دهی دارد و بهترین و گوارا ترین آب دنیاست من امروز مطالعه میکردم در اسکندریه مصر تحقیق کرده بودند این آب از هر جهت از نظر املاح غنی است و شفای امراض جسمی ، روحی مثل بیماریهای قلبی ، کلیوی و ... را شفا میدهد و هرچه شفا بخواهی در این آب می باشد وقتی چا را احیاء کرد حالا نوبت قربانی کردن پسرانش بود وقتی فرزندش را برد به قربانگاه مردم نگذاشتند چون به عبدالله میگفتند «مصباح الحرم» چون بسیار زیبا بود و میگفتند شب چهارده ، مردم نگذاشتند و پیشنهاد دادند یک نفر کاهنی هست در یکی از شهرهای دیگر و برویم تحقیق کنیم و راه حلی پیدا کنیم آمدند پیش کاهن و کاهن گفت شما بیایید بین ده شتر و عبدالله قرعه بزنید اگر دوباره به اسم عبدالله افتاد تعداد شتران را اضافه کنید تا قرعه بنام شتران بیفتدبرگشتند قصه ای دارد که به چه سختی رفتندوچند نفر از دنیا رفتندووقتی برگشتند وقرعه زد ندبنام عبدالله افتاد و ده شتر و دوباره قرعه زدند بنام عبدالله افتاد و تعداد شتران را اضافه کردند تا صد شتر ، صد شتر یک طرف و عبدالله طرف دیگر عبدالمطلب بزرگ مکه بود قرعه بنام صد شتر افتادهمه خوشحال شدندعبدالمطلب فرمود دوباره تکرار کنید ببینم خداوند راضی است سه بار تکرار کردند و سه بار قرعه به صد شتر افتاد صد شتر را قربانی کردند و گوشتش را بین مردم مکه تقسیم کردندو از همان راه دست عبدالله را گرفت و رفت آمنه را خواستگاری کردو آمنه ده سال جوانتر بود و برای خودش نیزخواستگاری کردبا وجود اینکه ده پسر داشت پیغمبر (صلی الله علیه و آله وسلم )آمنه و عبدالله به دنیا آمد و حمزه سید الشهداء که هم سن سال پیغمبر (صلی الله علیه و آله وسلم )بود از آن همسرش به دنیا آمد و این بزرگوار را در این نقطه دفن کردند یکی از علمای شیعه که خانه خدا را تعمیر کرده در همین نقطه دفن شده است و این پل پل حچون است پانصد الی ششصد نفر از حاجیان ما کنار همین پل به شهادت رسیدند تعداد زیادی از زائران ایرانی که در مکه از دنیا رفته اند در همین قبرستان ابوطالب دفن هستند مسجد الرایه در سال هفتم پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلم )وارد شهر مکه شدند در شهر یکی از سرداران سپاه اسلام فریاد زد «الیوم یوم ،یوم الملحمه » امروز روز جنگ است روز کشتار شماست پیغمبر(صلی الله علیه و آله وسلم ) پرچم را از او گرفت و گفتند شعار دهید «الیوم یوم المرحمه »امروز روز گذشت است بعد یک پرچم را نصب کردند گفتند هر کس از مشرکین زیر این پرچم قرار بگیرد در امان است جای این کار بزرگ پیغمبر (صلی الله علیه و آله وسلم )مسجدی ساختند بنام مسجد رالرایه ،( رایه یعنی پرچم )باز یکی از جاهایی که پیغمبر اعلام کردند در امان هستید خانه دشمن خود ابوسفیان است حتی خانه دشمن خود را جای امن گفتند. «والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته »