مطالب

بسم الله الرحمن الرحیم

سخنرانی در مدرسه نرجس خاتون مورخه 10/8/88

به مناسبت روز دانش آمور و هفته بسیج دانش آموزی

نقطه اشتراک همه مناسبتها مبارزه با ظلم وستم

مناسبتهایی که داریم در یک نقطه اشتراک دارد. اولا میلاد پر خیر و برکت امام هشتم علی ابن موسی الرضا (ع) ، مناسبت دوم روز بسیج دانش آموزی هشتم آبان ماه سالروز شهادت نوجوان 13 ساله شهید محمد حسین فهمیده و 13 آبان خودش سه مناسبت دارد.
1- تسخیر لانه جاسوسی بدست دانشجویان پیرو خط امام (ره)
2- سالروز تبعید امام خمینی (ره) در سال 1343 به ترکیه
3- سالروز شهادت تعدادی از دانش آموزان بدست رژیم طاغوت در دانشگاه تهران.
همه این پنج مناسبت در یک نقطه اشتراک دارند . اشتراکشان در مبارزه با ظلم و ستم است و زیر بار ظلم نرفتن ، مردانه در مقابل طاغوت و شیطان و غیر خدا ایستادگی کردن است و مبارزه با طاغوتیان است. امام رضا (ع) اگر به شهادت رسیدند چون مبارزه با ظلم می کردند در جهت آزادگی و در جهت نجات مردم حضرت قدم بر می داشتند . اگر حضرت امام (ره) به ترکیه تبعید شدند به خاطر اینکه می خواستند مردم آزاد باشند . زیر بار طاغوت نباشند. امام هشتم (ع) با طاغوت بنی عباس، مأمون عباسی مبارزه می کردند. امام مبارزه می کردند با طاغوت ایران محمد رضا پهلوی خبیث، دانش آموزشهید محمد حسین فهمیده مبارزه می کرد با صدام و آمریکا، دانش آموزان 13 آبان جهت اعتراض به محمد رضا پهلوی و طاغوت به شهادت رسیدند. دانشجویان پیرو خط امام(ره) اگر مبارزه کردند در جهت مبارزه با استکبار جهانی رأسش آمریکا بود که سالهاست ملت ما را به خاک و خون کشید . همه مناسبتها در یک نقطه اشتراک دارد اشتراکشان مبارزه با ظلم و ستم ، مبارزه با طاغوت ، مبارزه با غیر خدا ، مبارزه با فرعونیان . در هر دوره ای طاغوت است و فرعون.
اما درباره زندگی امام رضا (ع) چند نکته عرض کنم. دعاهای خیلی قشنگی خواندید هم دعای بین دو نماز و هم دعای بعد از نماز ، خوب ،قشنگ بود دعای بعد از نماز بسیار عالی بود.

حیات معنوی در پرتو دعا و توسل
از دعا و از توسل باید بهره برد. حیات معنوی من و شما به این بسته است .اگر دعا و توسل را از ما بگیرند مثل یک شاخه ای از درخت ببرند. اگر شاخه ای از درخت بریدند این شاخه بعد از مدتی خشک می شود . حیات من و شما به دعا است. اگر ارتباط با خدا و توسل به اهل بیت (ع) را از ما بگیرند برای ما دیگر هیچی نمی ماند . در هر زمانی، در هر برهه ای از عمر ما انسانها یک نفخه ها و نسیمهایی می وزد. خوب توجه کنید می خواهم نکات کلیدی خدمتتان عرض کنم. در دورانی که ما زندگی می کنیم یک نفخه هایی ، یک نسیمهای معنوی به روی انسان باز می شود. منتهی باید پنجره دل را به روی نسیم باز کرد و استفاده کرد . یک ساعتی از شبانه روز می آید ، یک موقعیتهایی می آید ، مثلا ما به زیارت خود امام رضا (ع) می رویم ، یک نفخه الهی ، یک نسیم است که در جهت رشد خودمان ، معنویت خودمان ، زنده شدن قلبمان استفاده کنیم. ولادت امامی پیش می آید یک نفخه الهی است. شهادت یک امامی پیش می آید یک نفخه الهی است. روز جمعه پیش می آید یک نفخه الهی است. وقت نمازها می شود یک نفخه الهی است . زیارت امامزادگان می رویم یک نفخه الهی است. یعنی یک نسیم صبحگاهی که می وزد ما خودمان را باید در معرض این نسیم قرار دهیم. فصل بهار اگر نسیم صبحگاهی که می وزد جانها را تر و تازه می کند اگر کسی پنجره را ببندد خودش فیضی نمی برد . نسیم تقصیری ندارد نسیم می وزد ولی آن کسی که در بهار پنجره اش را باز نکرده از این نسیم استفاده نکرده مقصر خودش است. فرمودند: در زمستان از آن باد خودتان را حفظ کنید که همان طور با درختان می کند با بدن شما هم ، همان طور که درختان برگشان می ریزند بدن آدم همینجورولی در نسیم بهاری فرمودند: خودتان را در معرض نسیم قرار دهید همانطور که درخت در نسیم بهاری زنده می شود بدن شما را هم زنده می کند این خاصیت نسیم بهاری است . باد می آید درختان را تکان می دهد و یک آرامشی به درخت می دهد چه نفعی ایجاد می کند این نسیم بهاری ؟ نمی دانیم حالا باید علم پیشرفت کند و راجع به او صحبت شود ولی باعث حیات آن درخت می باشد. این نفخه هایی که گفتم این نسیمهای بهاری در زندگی من و شما همینجور باعث بیداری است منتهی باید از آن استفاده کنیم از جمله میلاد امام رضا (ع) این خودش یک نفخه الهی است بنا نیست که ما حتما برویم به زیارت خود امام اگر بتوانیم نزدیک نور برویم خیلی بهتر است یک دفعه از دور نور می بینی ، یا یک دفعه ما نزدیک نور می رویم کدامش را بیشتر ما می توانیم استفاده کنیم؟ نزدیک نورهر چه برویم راحت تر می توانیم استفاده کنیم ولی از دور هم می توانیم استفاده کنیم این ولادت ها با دعا و توسل به اهل بیت (ع) ، توسل به امام رضا (ع) .
توسل و دعا چیست؟ خواندن ، خواستن ، حاجت خواستن . حضرت موسی (ع) به کوه طور می رفت برای عبادت خدای متعال می فرماید: ای موسی (ع) همه چیز از من بخواه حتی نمک آش را ، حتی نمک خانه ات را از من بخواه. حتی چوب کبریتی هم می خواهید از خدا بخواهید این را می گوییم دعا .

ارتباط برقرار کردن

این را می گوییم نسیمهای الهی در همین جلسات دعا برگزار می شود آدم ارتباط برقرار کند ، یعنی با تمام وجود از خدا بخواهد و از امام هشتم (ع) بخواهد چون امام مرده نیست که نابود بشود امام حیات دارد هر روز از ما باخبراست. امام زمان (عج) که امام حی ما است. ما بیشتر ارتباط برقرار کنیم خوب باهر امامی می شود ، در هر جلسه ای و در هر کجای می شود ارتباط برقرار کرد. از طریق توسل یعنی ایشان را وسیله قرار بدهید به هدفمان برسیم. من چند نمونه از توسلات و درباره زندگی امام رضا(ع) مطالبی را خدمتتان عرض می کنم. یک خانواده از یک روستایی رفتند مشهد به زیارت امام رضا (ع) یک بچه ای داشتند این از کنار رستوران که رد می شد بوی قورمه سبزی و غذای خوب را استشمام کرده بود به قول قدیمی ها غذای کافه می خواست و غذای خانه را نمی خواست. اصرار می کرد که باباش او را ببرد از غذا استفاده کند هر چی می گفت چون پولی نداشتند و تعدادشان هم زیاد بود خیلی زیر بار نمی رفت. روز آخری که می خواستند خداحافظی کند آمد در صحن مبارک و رو به گنبد امام رضا (ع) کرد و گفت یا امام رضا (ع) ما چند روزی که مهمان شما بودیم یک غذای خوبی در مشهد هم نخوردیم و حالا ما از مشهد می رویم. امام رضا(ع) به خواب یک بنده خدای آمد گفت تعدادی از زائران من امروز از این مسیر رد می شوند اتوبوسشان خراب می شود شما یک غذای خوبی مثلا قورمه سبزی بپز و آماده کن برای تمام زائران و شما می روید همه زائران من را دعوت می کنید به نهار و مخصوصا آن بچه را خوب نوازشش می کنی اینها مهمانان من هستند من کرمم اجازه نمی دهد کسی چیزی طلب کند و من حاجتش را برآورده نکنم ولو بچه کوچکی باشد. بنده خدا وقتی آن خواب را دید همه چیز را مهیا کرد. فردا اتوبوسی در کنار این محل خراب شد آمد پیش آن راننده و آن کاروان گفت : امروز ظهر مهمان ما هستید . گفتند ما 40 نفر هستیم . گفت امام رضا (ع) آمار همه شما را داده ، غذا درست کردم و امام رضا (ع) شما را دعوت کرده است و آن بچه را پیدا کرد و رفتند برای نهار. من می خواهم این را بگوییم توسلات به امام هشتم (ع) همیشه بوده و هست. تلفنی هم می شود با امام رضا (ع) ارتباط برقرار کرد . از کشورهای خارجی زنگ می زنند به حرم امام رضا (ع) می گویند گوشی را رو به ضریع آقا بگیرید و خواسته هایشان را مطرح می کنند و توسل پیدا می کند و خالصانه می روند درب خانه امام رضا (ع) و حاجت می گیرند.
یک زمانی مشهد بودیم یک سمینار نماز بود. یکی از دوستان ما از همان روحانیون مجروح جنگی بود. که 6، 7 ماه در کشور آلمان تحت مداوا قرار می گرفت. ترکش خورده بود در گردنش و غذا از گلویش پایین نمی رفت. گلو را سوراخ کرده بودند و از طریق شلنگ مایعات را وارد معده اش می کردند. گفت من همه جا همراهش بودم . رفتیم پیش پزشکش نظری داد که عمل می شود ولی یکسال بعد نتیجه می گیرد . تا یکسال بعد مشخص نمی شود که می تواند غذا بخورد یا نمی تواند. گفت ما مشورت می کنیم . نشستیم با مجروحینی که آنجا بودند که آیا صلاح هست که عمل بشود یا صلاح نیست؟ بالاخره بعد از مشورت به این نتیجه رسیدند حالا که آمدیم این همه راه ، درصد امیدی هست که شفا پیدا کند و خوب بشود همان درصدی که امید هست برود عمل کند .تصمیم گرفتیم پیش همان پزشک عمل کند و عملش موفقیت آمیز بود . روز آخری که رفتیم پیش پزشک در آلمان نگاه کرد به عکس و پرونده گفت آقای احمد درویش حرف همانی که اول گفتم سال بعد نتیجه می دهد که آیا می توانی غذا بخوری یا نه؟ ولی یکجا هست و امید است که تورا خوب کند و آن پرفسور رضا است. یعنی در مشهد از او بخواه ، اگر او بخواهد تو خوب می شوی. می گوید این حرف در کشور آلمان چنان تاثیری گذاشت روی این مجروح جنگی ، آمد و بلیط هواپیما گرفت و حرکت کرد به طرف مشهد، ما هم در هواپیما غذایی، سرمی که باید درست می کردیم به صورت مایع از طریق همان شلنگ وارد معده اش کنیم مهیا کردیم. آمد مشهد در صحن پنجره فولاد امام رضا (ع) یک نخی به گردن و یک نخی به پنجره فولاد و توسل به امام رضا (ع) ، گفت یا امام رضا (ع) در کشور خارجی آدرس شما را دادند و من را باید شفا بدهید. توسلی پیدا کرد به امام رضا (ع) ، نیمه شب بود دیدم یک نفری کنار من ایستاده سوال کرد احمد جان حالت چطوره؟ گفتم آقا نزدیک یک سالی ترکش خوردم مداوا شدم ، عمل شدم ولی معلوم نیست تا یک سال چه اتفاقی می افتد. الان آمدم در حرم امام رضا (ع) که توسل پیدا کنم به امام رضا (ع) که آقا مرا شفا بدهد. دستی به گلویم کشیدند و گفتند ان شاء الله خوب می شوید یک دفعه نگاه کردم دیدم کسی کنار من نیست . کسی آنجا بود به او گفتم یک لقمه نانی به من بدهید که من بخورم . دوستم گفت احمد می میری . گفتم اگر بنا شد بمیرم در صحن و سرای امام رضا (ع) بمیرم، کنار پنجره فولاد بمیرم و اینگونه با توسل به حضرت رضا (ع) شفا دید. نه تنها ایشان خدا می داند چه انسانهایی به امام رضا (ع) توسل پیدا می کنند ، نه تنها انسانها بلکه حیوانات هم به امام رضا (ع)متوسل می شوند . من یکسال رفتم مشهد از خادم سوال کردم که جدیداً هیچ شفا یافته ای ، هیچ کرامتی از امام رضا (ع) سراغ نداری ؟ گفتند: نه فقط شتری که در زمان گذشته فرار کرده بود از قصاب و آمده بود به صحن امام رضا(ع) و متوسل شده بود آن را نگهداریش کردند و چند وقت پیش این شتر از دنیا رفت. حالا حیوانات هم به امام رضا (ع) متوسل می شوند. نه تنها شیعیان متوسل به امام رضا (ع) می شوند بلکه اهل سنت هم متوسل می شوند. نه تنها مسلمانان بلکه کرامت امام خیلی بزرگ است مسیحی ، یهودی آنها معرفت و توسل پیدا می کنند . امام خیلی کرم دارد . امام معصوم(ع) «کالوالد الشفیق » مثل یک پدر مهربان ، «کالام لولد الصغیر» امام معصوم (ع) مثل یک مادر نیکوکار در خدمت بچه نوزاد است. دختر خانمی که اگر گلوله می زدند کنار گوشش، توپ می زدند بیدار نمی شد ولی وقتی ازدواج می کند ،خدا یک نوزادی به او عنایت می کند دیگر خواب ندارد و با کوچکترین چیز بیدار می شود و نگهداری می کند از بچه اش ، چقدر بچه اش را دوست می دارد. خدا می داند حاضر است جانش را بدهد. در بعضی از زلزله ها من دیدم که مادرهایی که وقتی زلزله شده بود فورا بچه اش را بغل گرفته ، آوار ریخته و بچه در بغلش هر دو با هم از دنیا رفتند. اینقدر مادر خدمتگزار و از جان گذشته هست امام معصوم (ع) از مادر مهربانتر است. امام زمان (عج) از مادر نسبت به شیعیانش مهربانتر است. حالا توسل به اینجور بزرگانی که خیرخواه ما هستند ، از خود ما به وجود ما خیرخواه ترند هم به ما آگاهیشان بیشتر و هم از خود ما به خود ما خیرخواه ترند.، دلسوزترند ، مظهر رحمتند، غیاثند یعنی فریاد رس هستند. خوب آدم باید درک بکند فهمش را پیدا کند. که امام معصوم (ع) چنین نقشی دارد دلسوز است.
خوب بعد از این مقدمه ای که در باب امام رضا (ع) روز جمعه روز ولادت امام رضا (ع) بود 11 ذیقعده سال 148 امام رضا (ع) در مدینه بدنیا آمدند . مادربزرگوارشان نجمه خانم است تکتم هم به او می گویند چند اسم دیگر دارند ولی آن اسمی که مشهور است نجمه خانم است . قبرشان در مدینه در مکانی به نام مشربه ام ابراهیم است. ایشان عرب نیست بلکه اهل اسپانیا فعلی است و دست تقدیر الهی این بانوی مکرمه را از آن طرف دنیا آورد به مدینه یا در بغداد ، در خدمت امام موسی بن جعفر(ع).
در باب زندگی مادر بزرگوارشان این چنین نقل شده است. امام موسی بن جعفر (ع) به یکی از صحابه خودش گفت: برویم بغداد که تاجری از مغرب آمده و تعدادی کنیز آورده است. خوب آن زمان دختر ، پسر را می فروختند عده ای را به عنوان غلام و عده ای به عنوان کنیز. رفتند که بخرند. تاجررا پیدا کردند امام ازاوسوال کرد کنیز داری؟ گفت بله چند کنیز را آوردند. امام فرمودند: اینها را نمی خواهم کنیز دیگری داری؟ گفت : یک کنیزی دارم که مریض است . امام فرمودند: همان کنیزی که مریض است همان را بیاور . گفت نمی آورم. روز بعد شد امام به این صحابی خود گفتند: که برو پیش تاجر همان کنیز را برای من بخر و بیاور. این آقا می گوید وقتی رفتم پیش تاجر گفت: این کنیز را برای چه کسی می خواهی ؟ برای کدام طایفه می خواهی؟ گفتم برای طایفه بنی هاشم. گفت : از کدام نسل؟ گفت: از نسل حضرت زهرا (س) . از او پرسیدم چرا این سسوالها را از من می پرسی؟ گفت در اقصی نقاط مغرب وقتی این کنیز را خریدم و می آوردم یک راهبه مسیحی از من سوال کرد که این کنیز را برای چه کسی خریدی؟ گفتم برای خودم. گفت: نه نصیب تو نمی شود تو لیاقتش را نداری ، این نصیب مرد بزرگی در مشرق زمین می شود تا فرزندی از او بوجود بیاید که در شرق و غرب عالم نظیری برایش نباشد. این هرگز نصیب تو نخواهد شد. صحابه این مطلب را به امام موسی بن جعفر (ع) گفت. امام فرمودند: بله علی بن موسی الرضا (ع) از این زن بوجود می آید که در شرق و غرب عالم برایش نظیری نیست. سه فرزند از نجمه خانم بدنیا آمد. یکی امام رضا(ع) دوم احمد بن موسی شاه چراغ(ع) و سوم حضرت معصومه (س) این سه فرزند ازنجمه خانم است.مراجعه کنید به کتاب چهارده معصوم آقای عمادزاده و کتاب منتهی الامال مرحوم شیخ عباس قمی که در باب زندگی امامان نوشتند. حالا مطالبی دیگری که چگونه رفتند، آیا استان کرمان امام رضا (ع) آمدند کجاها رفتند، یزد بوده کجا بوده تا رفتند به نیشابور آن جلسه جداگانه ای را می طلبد.
والسلام علیکم و رحمة الله