فرق عکس و ترمز
سوال: اگر گفتی عکس و ترمز چه فرقی دارند؟
جواب: عکس را اول می ایستند بعد می گیرند، اما ترمز را اول می گیرند، بعد می ایستند.
سیلی به ملا
روزی شخصی در کوچه سیلی به صورت ملا زد ، سپس برگشت و شروع به عذر خواهی نمود که اشتباه کردم و شما را اشتباه گرفتم ملا قانع نشد و گریبان آن شخص را گرفت و به خانه ی قاضی برد .
قاضی حکم کرد که ملا در عوض یک سیلی به صورت شخص بزند.
ملا به این راضی نشد ، پس قاضی حکم کرد که ملا در عوض یک سیلی بزند و آن شخص یک سکه طلا نیز به ملا بدهد. طرف ناچار تسلیم شد و برای آوردن پول از محکمه بیرون رفت.ملا چون مدتی منتظر ماند و آن شخص برنگشت برخاست و سیلی محکمی به صورت قاضی زد و گفت:من خیلی کار دارم هنگامی که پول را آورد شما درمقابل سیلی پول را از او بگیرید .
لقب گذاشتن ملا
یکی از امیران روزی از ملا پرسید در زمان خلفای بنی عباس رسم بود که خلفا و سلاطین لقبی داشتد که به الله ختم می شد مانند موفق بالله و معتصم بالله به نظر شما برای من چه لقبی مناسب است؟
جواب داد بهترین لقب برای شما، نعوذ بالله است .
نهنگ
دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگ ها بحث مى کرد.
معلم گفت: از نظر فيزيکى غيرممکن است که نهنگ بتواند يک آدم را ببلعد، زيرا با وجود این که پستاندار عظيم الجثه اى است، امّا حلق بسيار کوچکى دارد.
دختر کوچک پرسيد: پس چه طور حضرت يونس به وسيله يک نهنگ بلعيده شد؟ .....
جاي پارك ( طنز )
يارو داشته دنبال جاي پارك مي گشته اما پيدا نمي كرد!
در همون حال گشتن به خدا ميگه: خدايا !
اگه يه جاي پارك برام پيدا كني من نماز مي خونم ، روزه مي گيرم كه يه دفعه يه جاي پارك مي بينه و به خدا مي گه! خدا جون نمي خواد خودم پيدا كردم
حافیظ
. «به آب روشن مي عارفي طهارت کرد»/ و رفته رفته به اين کار زشت عادت کرد...
2. «برقي از منزل ليلي بدرخشيد سحر»/ ليلي آمد دم در، گفت: بيا! برق آمد!...
3. «داشتم دلقي و صد عيب مرا ميپوشيد»/ صد و يک عيب چو شد، دلق من از کار افتاد...
4. «مشکل خويش بر پير مغان بردم دوش»/ گفت: دنيا شده از مشکل پر، اين هم روش...
5. «در آستين مرقع پياله پنهان کن»/ که چوب و غيره در آن ناگهان فرو نکنند...
6. «اگر آن ترک شيرازي به دست آرد دل ما را»/ به دستش ميدهم کاري که بار آخرش باشد...
7. «چه خوش صيد دلم کردي، بنازم چشم مستت را»/ ولي از روي پايم خواهشا بردار دستت را...
8. «خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد»/ بعد از اين آب خرابات چه آبي بشود...
9. «غلام همت آنم که زير چرخ کبود»/ اگرچه له شود اما شکايتي نکند...
10. «صوفيان واستدند از گرو مي همه رخت»/ بنده از شرم شدم پشت درختي پنهان...
11. «جميلهاي است عروس جهان، ولي مگذار»/ که اين زمان حرکتهاي او شود موزون...
12. «پيرهن چاک و غزلخوان و صراحي در دست»/ آنقدر عربده زد، آبروي ما را برد...
13. «دستي به جام باده و دستي به زلف يار»/ پس من چگونه پيرهنم را عوض کنم؟...
14. «سالها دل طلب جام جم از ما ميکرد»/ بيخبر بود که ما مشترک کيهانيم!...
15. «دامني گر چاک شد در عالم رندي چه باک»/ رند بايد چيز ديگر را نگهداري کند...
16.«چمن خوش است و هوا دلکش است و مي بيغش»/ مرا فقط نگراني ز گشت ارشاد است