پرسش:
شادي هاي اسلامي چيست يا چگونه شادي در اسلام حلال است؟( براي اشخاصي زندگي سختي دارند و احتياج به شادي اسلامي دارند)
«شادي در دين»
با توجه به منابع ديني، (قرآن و سيره پيشوايان معصوم)، دين اسلام موافق نشاط و شادي است و آدمي را از تنبلي رهانده، سرزنده و سر حال ميسازد. البته اين شادي در چهار چوب نگاه تعديلي معنا مييابد؛ توضيح اينکه:
1. هدف، غايت، فرجام و آرماني كه اسلام براي بشر ترسيم ميکند، فقط خدا است. هدف از زيستن آدمي در اين دنيا، بازگشت مختارانه و آزادانه او به اصل خويش است و اين يعني حركت، صعود و بازگشت به سوي خداوند است. به بيان ديگر، انسان تنزل يافته، بايد تلاش كند تا دوباره خود را پاك گرداند و در پرتو پيروي از پيامبران و امامان و عمل به تعاليم آنان به اصل خويش (حاكميت روح توحيد و خدايي شدن)، دستيازد. (خداشناسي و فرجامشناسي [دفتر اول]، صص75 ـ 87 )
«شادي در دين»
با توجه به منابع ديني، (قرآن و سيره پيشوايان معصوم)، دين اسلام موافق نشاط و شادي است و آدمي را از تنبلي رهانده، سرزنده و سر حال ميسازد. البته اين شادي در چهار چوب نگاه تعديلي معنا مييابد؛ توضيح اينکه:
1. هدف، غايت، فرجام و آرماني كه اسلام براي بشر ترسيم ميکند، فقط خدا است. هدف از زيستن آدمي در اين دنيا، بازگشت مختارانه و آزادانه او به اصل خويش است و اين يعني حركت، صعود و بازگشت به سوي خداوند است. به بيان ديگر، انسان تنزل يافته، بايد تلاش كند تا دوباره خود را پاك گرداند و در پرتو پيروي از پيامبران و امامان و عمل به تعاليم آنان به اصل خويش (حاكميت روح توحيد و خدايي شدن)، دستيازد. (خداشناسي و فرجامشناسي [دفتر اول]، صص75 ـ 87 )
2. بهترين آيينها آن است كه با طبيعت آدمي و ساختار آفرينش او سازگار بوده، نيازمنديهاي طبيعي و فطري اش را برآورد. در غير اين صورت، نميتواند آدمي را خوشبخت و سعادتمند سازد. تعاليم اسلام به دليل توجّه به اين نيازها و تناسب آن با فطرت آدمي، توانست از محدوديت جزيرهالعرب خارج گشته، جهان اسلام را در اقصي نقاط دنيا شكل دهد؛ر«فاقم وجهك للدين حنيفا فطرة ا لله التي فطر الناس عليها لا تبديل لخلق الله ذلك الدين القيم»، (روم ، 30) به گفته علامه طباطبايي، اسلام، نه انسان را از نيروها، غرايز و خواستههايش محروم ميكند و نه همه توجه را به تقويت جنبههاي مادي معطوف ميدارد.
نه او را از جهاني كه در آن زندگي ميكند، جدا ميسازد و نه او را بينياز از دين و شريعت به حساب ميآورد. (محمدحسين طباطبايي، الميزان، ج 16، ص 203).
3. شادي و نشاط يك ضرورت و نياز است. اين پديده هر چند از زواياي گوناگوني تعريف و تشريح شده؛ ولي به اتفاق انديشمندان يك ضرورت و نياز اساسي انسان به شمار ميآيد. چه كسي را ميتوان يافت كه مدعي باشد نيازمند به شادي نيست؟ اساس جهان هستي و پديدههاي آن به گونهاي طراحي شده است كه در آدمي شادي ايجاد کند. بهار با طراوت، صبح پر لطافت، طبيعت با ظرافت، آبشارهاي زيبا، گلهاي رنگارنگ، ديدار دوستان، ازدواج و پيوند دو انسان و ... همه شادي آور و سرور انگيز است.
از آنجا كه شادي، ناكامي، نااميدي، ترس و نگراني را از آدمي دور ميسازد، روانشناسان به ايجاد و تثبيت آن در انسان دستور اكيد دادهاند و اين نشانگراين حقيقت است كه شادي، نياز اساسي و ضروري آدمي است. (نگا: روانشناسي شادي... )
4. با بررسي نظريات دانشمندان و مطالعه متون معتبر، ميتوان موارد ذيل را در زمره عواملي بر شمرد كه حالتشادي و نشاط را در انسان پديد ميآورند: ايمان، رضايت و تحمل، پرهيز از گناه، مبارزه با نگراني، تبسم و خنده، مزاح و شوخي، بوي خوش، خود آرايي، پوشيدن لباسهاي روشن، حضور در مجالس شادي، ورزش، اميد به زندگي، كار و تلاش، سير و سفر، تفريح، تلاوت قرآن، تفكر در آفريدههاي خداوند، صدقه دادن، نگاه كردن به سبزهها و ... . (شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 5، باب ملابس; شيخ طوسي، امالي، ح 45; محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 71، ص 95; آيين زندگي، ص 34)
رودكي به زيبا سروده:
چهار چيز هر آزاده را ز غم بخرد- تن درست و خوي نيك و نام نيك و خرد
هر آن كه ايزدش اين چهار روزي كرد- سزد كه شاد زيد شادمان و غم نخورد
5.اسلام با توجه به نيازهاي اساسي انسان، شادي و نشاط را تحسين و تاييد كرده است. قرآن زندگي با نشاط و شادي را نعمت و رحمت خدا تلقي فرموده، توأم با گريه و زاري و ناله را خلاف رحمت و نعمت خداوند دانسته است.
در يکي از داستانهاي صدر اسلام آمده است: روزي رسول خدا(ص) دستور صادر كرد كه بايد تمام نيروهاي قابل براي شركت در مبارزه عليه كافران و مشركان بسيج شوند. عدهاي با بهانههاي مختلف از شركت در اين لشكر كشي خود داري و از فرمان خدا و پيامبر(ص) تخلف كردند! خداوند در قرآن ميفرمايد:«لعنتخدا باد بر اين كساني كه ديدند پيغمبر با انبوه مسلمانان به ميدان نبرد ميروند; اما باز هم زندگي دوستي، آنها را وادار كرد از فرمان خدا و رسول امر تخلّف كنند و بمانند. لعنت خدا بر آنها باد و محروم باد اين گروه از رحمتحق» (توبه ، 81) به دنبال آن، به عنوان يك نفرين ميفرمايد: « فَلْيَضْحَكُوا قَليلاً وَ لْيَبْكُوا كَثيرًا؛[اين گروه نافرمان] از اين پس كم بخندند و زياد بگريند».
روشن است که نفرين به صورت كيفر و مجازاتي است كه همواره بر خلاف طبيعت و فطرت آدمي او را دچار عذاب و رنج ميسازد. اينكه خداوند آرزوي كم خنديدن و زياد گريستن براي نافرمانان ميكند، حكايت از اين حقيقت دارد كه خنده به عنوان يكي از عوامل نشاط، امر طبيعي و فطري است و او ميخواهد به عنوان كيفر، نافرمانان از اين نعمت محروم باشند.(گفتارها، ج 2، ص 225 و 226 )
توصيفات قرآن در خصوص بهشت نيز حاكي از اين واقعيت است كه اسلام، بر نشاط و شادي مهر تأييد نهاده است. باغهاي زيبا، آبهاي زلال و روان، زيباترين بسترها، نرمترين و چشمگيرترين پارچهها، برترين ديدنيها و ... در بهشت همه جزء عوامل نشاط و شادي به شمار ميرود و خداوند براي پاداش بندگانش بهشت را چنين شاد و فرح بخش قرار داده است. شادابي را مي توان يكي از صفات مومنان دانست و به اين مطلب در روايت رسول اكرم(ص) بدان اشاره شده است: «مؤمن شوخ و شاداب است».(حراني، تحف العقول، ص49 ).
شادابي از حسن خلق است، امام صادق(ع) در اين باره فرمود: «شوخ طبعي، بخشي از حسن خلق است».( كليني، اصول كافي، ج2، ص663).
در رواياتي از حضرت علي – عليه السلام- به اثرات، اهميت و پيامد شادي اشاره فرموده اند:«شادماني، گشايش خاطر ميآورد» (درآمدي، غررالحكم، ح2023) و «اوقات شادي، غنيمت است» (همان، ح1084) و نيز «هركس شادياش اند ك باشد، آسايش او در مرگ خواهد بود». (بحارالانوار، ج78، ص12 )
تا جاي شادي مورد اهتمام در اسلام قرار گرفته كه براي انجام عبادت نيز بايد از آن كمك گرفت، امام رضا(ع) در اين مورد فرمودند: «كوشش كنيد اوقات شما چهار زمان باشد: وقتي براي عبادت و خلوت با خدا، زماني براي تأمين معاش، ساعتي براي معاشرت با برادران مورد اعتماد و كساني كه شما را به عيبهايتان واقف ميسازند و در باطن به شما خلوص و صفا دارند و وقتي را هم به تفريحات و لذايذ خود اختصاص دهيد و از شادي ساعتهاي تفريح، نيروي لازم براي عمل به وظايف وقتهاي ديگر را تأمين كنيد».(بحارالانوار، ج75، ص321)
در سيره معصومان، عنصر شادي آن چنان اهميت دارد كه علاوه بر تأييد آن، به بسترسازي، زمينهسازي و ايجاد آن نيز توصيه شده است.(كافي، ج2، ص192)
در احاديث، علاوه بر دستورهاي كلي در خصوص شادي و نشاط، دستورالعملهاي خاصي نيز براي حفظ و پرورش اين حالت ـ مانند پيادهروي، سواركاري، غوطهوري در آب، نگاه كردن به سبزهها، خوردن و نوشيدن، مسواك كردن، شوخي، خنده و ...(وسائل الشيعه، ج12، ص112; بحارالانوار، ج16، ص298; حسين نوري، مستدرك الوسائل، ج8، ص418)بيان شده است.
6.براساس هدف و فرجام زندگي، شادي و نشاط از ديدگاه اسلام داراي حد و مرز است. محتوا و قالب شادي و نشاط، نبايد با روح توحيدي و انساني اسلام در تضاد باشد; زيرا هر پديدهاي كه انسان را از آرمان و غايت اصلي خويش دور سازد، به هيچ وجه مقبول اسلام نخواهد بود.
بنابراين پديده شادي و عوامل آن، به عنوان يك نياز اساسي و ضروري تا حدي روا و مجاز است كه مانع نيل انسان به هدف اصلياش نگردد، از اين رو بسياري از انديشمندان مسلمان معتقدند: از آنجا كه انسان در انجام دادن هر رفتار ارادي، انگيزه و هدفي را پي ميگيرد، سرور و نشاط به عنوان يك رفتار، نيز از اين قاعده مستثنا نيست و هدف و انگيزهاي در آن دنبال ميشود. در اين پديده، اگر انگيزه و هدف، حق و در راستاي هدف اصلي زندگي آدمي باشد، اين پديده مفيد و سودمند خواهد بود و اگر انگيزه و هدف باطل، در آن نهفته و در برابر هدف اساسي زندگي انسان باشد، اين پديده، باطل و مضر خواهد بود. بنابراين ميتوان مرز شادي و نشاط را انگيزه، نتايج و هدف آن دانست. (اخلاق اسلامي، ص98 و 99; اخلاق الهي، ج5، ص238)
مزاح و شوخي كه يكي از عوامل برجسته شادي است، اگر به سبك سري، بيشرمي و گستاخي بياميزد، «هزل» ناميده ميشود كه در اسلام مطرود است و اگر به تحقير و بدگويي و ناسزا آميخته گردد، آن را «هجو» ميخوانند و اين نيز در اسلام نهي شده است. يكي از اصحاب از رسول خدا پرسيد: «آيا اگر با دوستان خود شوخي كنيم و بخنديم، اشكالي دارد؟ حضرت فرمود: اگر سخن ناشايستي در ميان نباشد، اشكالي ندارد (كافي، ج2، ص663; تحف العقول، ص323) اگر شوخي از حد خارج شود و به بيهودگي يا زيادهروي بينجامد، باز از نظر اسلام عملي ناپسند خواهد بود; همان طور كه اميرمؤمنان علي(ع) ميفرمايد: «هر كس بسيار شوخي كند، وقار و سنگيني او كم ميشود» (غررالحكم، ص222 ) و امام صادق(ع) ميفرمايد: «زياد شوخي كردن، آبرو را ميبرد». (كافي، ج2، ص665)
به نظر مي رسد يكي از مواردي كه بايد در شادي به خوبي تعريف شود نحوه ي شادي مي باشد. آيا مي توان به هرگونه ي خود را شاد ساخت؟ در اين جا بايد به دين نظر انداخت و نظر آن را مد نظر قرار داد. در دين اين موارد را مي توان مد نظر قرار داد و شاد بود؛ خنده و تبسم ـ كه از عوامل ديگر نشاط و شادي است ـ بايد صادقانه بوده، شخصيت آدمي را لكهدار نسازد.
خنده از نظر اسلام، آن گاه مؤثر و مفيد است كه به شخصيت ديگران لطمه وارد نياورد. خنده، با انگيزه آزردن، اهانت و تحقير ديگري، حكم حرمت آزار شخص مؤمن را دارد و به شدت از آن نهي شده و حرام است. وقتي احترام مؤمن برتر از كعبه بر شمرده شده، به خوبي روشن ميشود كه اهانت و تحقير او، چه اندازه نكوهيده است. ( اخلاق الهي، ج5، ص256 ـ 257 ).
قالبهاي نشاط و شادي و عوامل آن نيز بايد در شأن مقام انسان و آرمانهاي والاي او باشد; زيرا گاه محتوايي مفيد، در قالبي نامناسب، نتيجه اي معكوس دارد و به همين دليل در روايات، قهقهه از شيطان تلقي و تبسّم بهترين خنده دانسته شده است. (كافي، ج2، ص664/غررالحكم، ص222) زمان و مكان شادي نيز بايد با آن متناسب باشد; زيرا اگر اين تناسب برقرار نباشد، بسيار ناپسند و زشتخواهد بود.
مزاح و بذلهگويي در مراسم سوگواري و مكانهاي مقدس نامطلوب است(اخلاق الهي، ج5، ص258 ـ 259)و در خصوص مكان و زمان خنده از رسول اكرم(ص) نقل شده است: «كسي كه بر جنازهاي بخندد، خداوند در روز قيامت پيش چشم همه، به او اهانت ميكند و دعايش اجابت نميشود و كسي كه در گورستان بخندد، باز ميگردد، در حالي كه سختي بزرگي همانند كوه احد، براي او است». (همان)
بر اين اساس پارهاي از روايات ـ که شادي و عوامل آن را نكوهش كردهاند ـ ناظر به نشاط و عواملي است كه از مرز و حدود شادي مطلوب از ديدگاه اسلام پا را فراتر نهاده و به افراط و تفريط در غلتيدهاند، وگرنه اسلام اصل شادي را نه تنها ناپسند نشمرده؛ بلكه آن را تاييد و توصيه كرده است.