سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

شهدا ستارگان هدایت

بسم الله الرحمن الرحیم

سخنرانی امام جمعه محترم حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا ابراهیمی در مدرسه هدف مورخه 7/7/88

خدای متعال را شکر گذارم که عنایت فرمود که در جمع شما خوبان ، دختران بسیار خوبم حضور پیدا کنم و بتوانیم چند کلامی با هم صحبت داشته باشیم.

سال جدید با 50 هزار کلاس اولی
از مدیریت خوب این آموزشگاه و همه همکارانشان و دبیران و معلمین تشکر وقدردانی می کنم. سال جدید را در حالی شروع می کنیم که حدود 570 هزار دانش آموز و 50 هزار کلاس اولی به کلاس درس می روند ،حدود 29 هزار کلاس درس داریم. حدود 45000 هزار هم از معلمین و دبیران و فرهنگیان هم خدمتگزار این استان هستند و نور افشانی می کنند و از آموزش و پرورش جزء دستگاهای برتر استان تشکر و قدردانی می کنم.

هفته دفاع مقدس مبارک

ماه مهر و محبت ، ماه تحصیل علم ، آغازش با هفته دفاع مقدس است. توأم شده من و شما هرچه داریم از برکت رزم، رزم آوران ، از برکت دلاور مردی بسیجیان ، از برکت کسانی که هست و نیست شان را فدای این کشور ، انقلاب ، اسلام ، ناموس ما کردند از خوشی ها ، ازلذات عمر خود گذشتند تا دیگران خوب زندگی کنند بچه هایی مثل شما سر کلاس درس بودند از درسشان زدند تا آیندگان خوب درس بخوانند .

مقامات شهداء
یک مقداری راجع به شهدا صحبت کنیم. من و شما سر سفره شهدا نشستیم. شهدا چه کردند که به این مقامات رسیدند؟ چه مقامی خدای متعال به شهدای ما عنایت کرده است؟ بعضی از مقامات خدمتتان عرض می کنم . بعضی هایشان دست نیافتنی است ولی بعضی از آنها دست یاقتنی است.


شهدا شفا بخش هستند . حضرت امام (ره) می فرمایند: تربت پاک شهیدان است تا قیامت مزارعاشقان و عارفان و دلسوختگان ، دارالشفاء هستند . به زیارت قبور شهداء و دیدن خانواده هایشان برویم.

شهدا ستارگان هدایت
هم از آنها اثر بگیریم شهدا واقعا ستارگان هدایتند و راه را از شهدا یاد گرفت . آدمها دو نوع هستند یک نوع اهل برکتند ، مایه خیرند. حتی بعد از مرگشان هم مایه خیر و برکت هستند. بعضی آدمها هستند که بی خیرند. از همان اول خودشان را آلوده به گناه می کنند نه تنها خیر ندارند بلکه همه اش شرنند.
شهدا اهل خیر
شهدا جزء کسانی هستند که سر تا پا خیرند. هم زمانی که زنده بودند اهل خیر، و هم بعد از مرگشان مایه خیر و برکتند.

کم رنگی دنیا در برابر شهدا
شهدا چکار کردند که به این مقام رسیدند؟ شهدا جلوه های دنیا را کم رنگ کردند و جلوه های آخرت را پر رنگ کردند . پررنگی جلوه های دنیا مال ما است. آنها در وجود خودشان وابستگی را از این دنیا قطع کردند و اهل ایثار شدند. حالا چکار کردند به این مقامات رسیدند؟ اولا خدای متعال به مقامی که به شهدا داده هم شاهدند و هم ناظر.

شهدا هم شاهدند و هم ناظر
شاهدند یعنی چه ؟ ببینید انسان از دنیا می رود ارتباطش با این دنیا قطع می شود. دیگه نمی داند چه اتفاقی در این دنیا می افتد. ولی شهدا همیشه حضور دارند یعنی در این دنیا حاضرند، ناظرند. شهادت می دهند ، شهید را شهید می گویند چون نظارت می دهند. روز قیامت اینها می آیند برای ما گواهی می دهند می گویند این فلان کار خیر را انجام داده، فلان کار بد را انجام داده. یعنی علاوه برشهدا، زمین به عنوان یک شاهد، مسجد به عنوان شاهد ، اعضای بدن آدم ها خودش یک شاهد مثل ضبط صوت ، مثل دوربین تمام کارهای ما را ضبط می کند همراه ما است. دو فرشته الهی ، شهدا و خدای متعال، امام معصوم (ع)، پیغمبر (ص) هم شهادت می دهند .



پیامبر(ص) ما بر همه امتها شاهد است آنها هم باخبرند. از جمله کسانی با خبر هستند. از کارهای ما هستند شهدا. شهدا ازهمه کارها باخبرند خوب و بد کارهای ما را می داند.

اهل شفاعت
بعد یکی از برکاتی که خدای متعال برای شهدا داده که اهل شفاعت اند. یعنی می توانند پیش خدا آبرو پیدا کردند . طلب مغفرت کنند از خدا بخواهند که خدایا این آقا ، این خانم، این پسر ، این دختر را هم مورد شفاعت قرار بدهد.

شهدا چکار کردند تا به این مقامات رسیدند؟
شهدا خدا را خوب شناختند. معرفت نسبت به خدای متعال پیدا کردند. در وصیت نامه هایشان ببینید موج می زند معرفت به خدا . توحید دارد موج می زند.
1-معرفت به خدا
اتصال به خدا درآنها موج می زند. هدف فقط رضای خدا بود و بس. انجام وظیفه بوده و بس.
2-اهل ذکر
شهدا اهل ذکر بودند دائما پیدا می شد در سنگر دارند ذکر می گویند صدای نازنینش بلند شده « صبوح قدوس رب الملائکه و روح» یا سر به سجده گذاشته و ذکر یونسیه را صد بار دویست بار ، چهارصد بار تکرار می کند.« لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» این ذکر کلید نجات است. کلید خوشبختی است . حضرت یونس (ع) وقتی در دریا افتاد ماهی آمد این پیغمبر خدا (ص) را بلعید و در شکم نهنگ بود. بعد برای اینکه نجات پیدا کند این ذکر را می گفتند« لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین » یعنی ای خدا تو تقصیر نداری تقصیر مال خودم بود. من ماموریتم را خوب انجام ندادم و باعث شد بیفتم در این ظلمت، چون شکم ماهی تاریک است. بعد خدا می فرمایید : ما یونس را نجات دادیم و « کذلک ننجی المومنین» هر کس هم اهل این ذکر شود ما بخواهیم نجاتش بدهیم، نجاتش می دهیم. مخصوصا کسی که اهلش باشد عصر جمعه سر به سجده بگذارد. هر چقدر می تواند ذکر را بگویید.کلید فتح این ذکر« لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» بیشتر می شود. معمولا مردم همه اش می گویند خدایا تو مرا بدبخت کردی، تو گلیم ما را با تار و پود سیاه بافتی. ما بدبخت شدیم، بیچاره شدیم از خدا می نالند. این ذکر می فرماید: از خودت باید بنالید . خدا منشاء خوشبختی است ، بدیها از جانب خودت است. خوبیها از ناحیه خدا است و بدیها در زندگی از ناحیه خود شماست. در این ذکر می گویید خدایا من بدم و تو با خوبی رفتار کن.



« لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین » پس شهدا اهل ذکر ، اهل دعا بودند.
3-معرفت به دین و اهل بیت(علیهم السلام)
معرفت به دین پیدا کردند.می گفتند انجام دستورات خدا مایه خوشبختی است.دستور خدا را انجام بدهیم سعادت است. معرفت به اهل بیت (ع)، به امیر المومنین (ع)، به حضرت زهرا (س) هم دوست می داشتند. وهم واقعا شناخت واقعی پیدا کرده بودند، اتصال داشته اند.

شهیدی که بوی سید الشهدا می دهد
یک شهیدی درعملیات فتح المبین به شهادت می رسد.. اینقدر معرفت نسبت به اهل بیت(ع) و امام حسین (ع) پیدا کرده است و شهید همیشه ذکرش این بوده که ای حسین فاطمه (س) روز قیامت من خجالت می کشم شما سر به بدن نداشته باشی و من سر به بدن داشته باشم. در وصیت نامه اش می نویسد وقتی که من شهید شدم مرا در حسینیه المهدی (عج) در شیراز دفن کنید. ایشان در عملیات فتح المبین به شهادت می رسد. دوستانش خبر دار می شوند که همچین وصیتی کرده می آیند در حسینیه می گردند. بالاخره می گردند می بینید گوشه حسینیه قبر کوچکی است منتظر می ماند تا اینکه این شهید بیاورند چون مدتی زیر آتش بوده نمی توانستند جنازه آن را بیاورند. وقتی که توانستند این شهید را بیاورند موقعی می خواستند دفن کنند دیدند شهید سر به بدن ندارد و درست اندازه قبر کوچک است و اگر سر به بدن داشت اندازه نمی شد. حالا یک جوانی ، نوجوانی این معرفت را نسبت به سیدالشهدا (ع) و خدای متعال و اهل بیت (ع) پیدا کرده، که عاشق سیدالشهدا (ع) است. و می رسد به جای که از خدا می خواهد همان طور سیدالشهدا (ع) سر در بدن ندارد او هم سر در بدن نداشته باشد. آنهای که رفتند به زیارت این شهید می گویند بوی سیدالشهدا(ع) می دهد قبر این شهید . از قبر این شهید بوی سیدالشهدا(ع) می آید.
از حسن روی یوسف دستها بریده باشد
از حسن دلبرما سرها بریده باشد
اینها اینقدر اتصال پیدا کردند به سیدالشهدا(ع) که در راه سیدالشهدا(ع) سردادند.

تبیعیت از جانشین امام زمان (عجل الله تعالی و فرجه)
یکی از عواملی که باعث شد که شهدا به این مقام دست پیدا کنند تبعیت از جانشین امام زمان (عج) است تبعیت از امام (ره). هر چه امام می گفتند شهدا نه نمی گفتند ، رزمندگان نه نمی گفتند. هر چه



مقام معظم رهبری (حفظه الله) می گویند : کسی که می خواهد سعادتمند و خوشبخت بشود باید توجه کنند. چون حرف رهبری ، حرف امام ، حرف پیغمبر (ص)، حرف امام زمان (ع) است، حرف خداست اطاعت از ولی فقیه را برای خودشان خوشبختی می دانستند.

شهید صیاد شیرازی
سردار صیاد شیرازی یکی از شهدای بزرگ است. وقتی سردوشی به ایشان دادند. خیلی خوشحال بود گفتند که خیلی خوشحال هستی که سردوشی به شما دادند. گفت : از سردوشی خوشحال نیستم از اینکه نایب امام زمان (عج) از من راضی است من خوشحالم. اینها اینقدر توجه داشتند به تبعیت از ولی فقیه و هجرت کردند شهدا بالاخره می توانستند در خانه هایشان بمانند. ولی در راه خدا هجرت کردند، جهاد کردند.

شهیدی که در قبر خندید
شما یک عکسی از یک شهیدی دیدد به نام محمد رضا حقیقی. این شهید را وقتی که در قبر گذاشتند خندیده است.نمی دانم شما عکس این شهید را دیدید یا نه؟حالتتهایش هست. و از تمام وقتی که این شهید را در قبر می گذارند این شهید می خندد . چهار صورت دارد از آن لحظه ای که دهانش دارد باز می شود حتی فیلمش هم هست که شهید در قبر واقعا خندیده است . مادرش وقتی خوابش را می بیند چطور شد فرزندم خندیدی در قبر . می گویید یک چیزی به ما نشان دادند که ما باورش نمی کردیم . وقتی دفتر خاطراتش را پیدا کردند . شهید این بیت شعر حافظ را این طور نوشته بود.
روز مرگم نفسی وعده دیدار بده
وانگهم تا به لحد فارغ و آزاد ببر
روی کلمه فارغ و آزاد ایشان خط گرفته و نوشته است خرم و دلشاد ببر.
از نظر پزشکی اصلا کسی که از دنیا رفت اعضای بدن خشک می شود و دیگه حرکتی در آن نیست. از نظر پزشکی این محال است . همچنین حرکتی به وجود بیاید. ولی کاملا شما عکس شهید را ببینید مرحله به مرحله لبخند این شهید را شما می بینید.




شهدا کارهایشان خدای بوده است
یکی از کارهای که این شهیدان کردند همه اش خدایی بوده است.این کارشان برای خدا بود نه برای دنیا نبود. وقتی که شهیدی 13 ساله ای به نام مهردادعزیزالهی وقتی پا می گذارد به زبیدات عراق خبرنگار خارجی از او سوال می کند تو بچه ای با این سن کم برای چی آمدی ؟ جواب می دهد من برای رضای خدا آمده ام. آمدم تا گوش به حرف خدا بدهم . آمدم تا دشمن را بیرون کنم. منظورم همه هم و غمشان خدا بود. حضرت امام (ره) وقتی این صحنه را از تلویزیون می بینند. اینقدر عرفان وهمه چیز خدا و فقط فقط رضای خدا و اخلاص خیلی کار سختی است. عرفا باید 70 سال زحمت بکشند تا به این نقطه برسند شبانه روز مجاهدت کنند تا کارهایشان رنگ خدا داشته باشد. مرض نداشته باشند. هوای نفس نداشته باشد. ریا نداشته باشد، فقط اخلاص برای خدا. ولی این شهید 13 ساله می گویید من برای خدا آمدم. آمدم گوش به حرف خدا بدهم حضرت امام (ره) وقتی این صحنه را می بیند. این نوجوان را بیارید. که من ببینمش وقتی می آید پیش حضرت امام (ره) سوالاتی می کنند حالا آن بماند. بعد در سن 18 سالگی این بزرگوار به شهادت می رسد . این هم یکی از رازهای موفقیت شهداست.

توجه به حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه)
یک نکته دیگر توجه به حضرت صاحب الامر (عج) است. شهدا عاشق امام زمان (عج) بودند . دنبال حضرت صاحب صاحب الامر (عج) بودند.

شهیدی که امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) او را غسل داد
یک شهیدی وصیت می کند که به یک روحانی، من دوست دارم که درختم من شما صحبت کنید. این روحانی می گویید من آمدم در شهر می بینم پوستر زدند. نگاه می کنند پوستر این شهید است رفتم به باباش گفتم من می خواهم در مجلس ختم این شهید صحبت کنم چون وصیت کرده است پس اجازه بدهید که من صحبت کنم. وقتی که صحبت می کند این جمله را بیان می کند این شهید ذکرش همیشه این بود در جبهه.
یابن الزهرا (س) گشته ام از فراق تو شیدا
یا بیا یک نگاهی به من کن یا به دستت مرا در کفن کن
وقتی که این را گفت. یک نفر بلند شد گفت من غسالم. دیشب وقتی که می خواستم شهید را غسل



بدهم درها را بسته بودم دیدم یک آقایی آمد داخل به من گفت تو برو بیرون من خودم باید این شهید را غسل و کفن کنم یک دفعه خشکم زد که چطور آمده داخل.خوب من رفتم بیرون و مدتی گذشت گفتند: بیا داخل دیدم که شهید غسل داده و کفن شده است و بوی عطری تمام فضا را گرفته است. شهدای ما از برکت امام (ره) به این مقامات واقعا دست پیدا کردند ارتباط با حضرت صاحب الامر (عج) داشتند.
حرکت در جهت شهدا
خوب این یک بخش اول از صحبت من که شهدا چکار کردند، چه راهی را انتخاب کردند؟ البته راه شهادت برای ما بسته است . ولی در جهت شهدا حرکت کردند راهش برای ما باز است. کاری کنیم که ما هم از شفاعت شهدا بهره ببریم . یکی از راهها برای ما باز است توجه به حضرت صاحب الامر (عج) است.

راههای ارتباط با حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه)
امروز صحبت من بخش دومش این است که ما بیشتر توجه کنیم به حضرت. حالا با چه راهی ، چگونه بیشتر می توانیم با حضرت صاحب الامر (عج) ارتباط برقرار کنیم یکی از راههای توجه به حضرت کسی واقعا عاشق باشد و بتواند از همان دوران نوجوانیش ارتباط برقرار کند با حضرت صاحب (عج) .

هر صبح بعد از خواب سلام به حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه) دادن
یکی از بزرگان توصیه می کرد و می گفتند: من 50 سال است که متوسل می شوم به حضرت صاحب الامر (عج) ماشین خریده بودم یک روز یکی از اوتاد آمد پیش من گفت فلانی ماشین خریدی ؟ گفتم بله . گفت قبل از اینکه استارت بزنی برو ماشینت را بیمه کن . گفتم چشم . خانه ات و همینطور فرش زیر پایت را هم بیمه کن.گفتم: من همه اینها را توانایی ندارم که بیمه کنم، نهایت می توانم ماشین را بیمه کنم. بعد گفتند: شما هر روز صبح وقتی از خواب بیدار می شوید برای نماز اولین کاری می کنید یک سلام بدهید به امام زمان (عج) بگوید: السلام علیک یا صاحب الزمان(عج) با همین سلام 24 ساعته در بیمه امام زمان (عج) هستی. اگر از آسمان سنگ ببارد و از زمین آتش ببارد تو در حفظ و پناه امام زمان (عج) هستی .




روحانی که در مدینه متوسل به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) شد
بعد چند خاطره برای من نقل کردند. یکی از توسلاتش را به حضرت صاحب (عج) گفت. که در منا آن زمان طاغوت آتش سوزی شد، خیلی اموال و خود حجاج هم سوختند. اموالشان از بین رفت . خوب ما هم در آن حادثه بودیم. بعد آمدیم مدینه یکی از دوستان در مدینه من را دید. گفت: فلانی مگر تو زنده ای ؟ گفتم چرا مگر من نباید زنده باشم، گفت: پیغام دادند شایعه کردند که شما در این جریان کشته شد و سوختید. این خبرهم الان حاجی های که رفتند ایران ، مشهد بردند. این خبر پخش شده است و خانواده تو هم متوجه شدند که شما در این آتش سوزی از بین رفتید. حتی مجلس ختم برایت گرفتند. هفت شما هم گرفتند. بیا هر چه زودتر خبر بده به خانواده ات حالا که زنده هستی زنده بودن خودت را برای خانوده ات اعلام کن. ایشان فرمودند: من رفتم مخابرات اینقدر شلوغ بود به من گفتند که 7 روز طول می کشد و نوبت شما می شود تا شما به ایران خبر بدهید. خدا قسمت کند همه شما را دراین سن جوانی به حج بروید. آمدم در مسجد النبی (ص) به من الهام شد در کنار حرم پیغمبر (ص) خانه رسول خدا (ص) ، مسجد النبی (ص) و حرم حضرت زهرا (س) شما اینجا متوسل به امام زمان (عج)، امام حی (عج) بشوید. باید به او متوسل شوید. من رفتم کنار ستون توبه نماز خواندم توسل پیدا کردم به امام زمان (عج) گفتم: آقا خودت این مشکل را حل کن به دلم الهام شد که مشکلم در مغازه بیرون حل می شود. آمدم تابلوی مغازه ای نظرم را جلب کرد. روی آن اسمی نوشته دیدم این اسم آشنا است. یادم آمد چند نفر آمدند به مشهد، من آنها را آوردم پیش یکی از مراجع اینها چنین فامیلی های داشتند. من سوال کردم از صاحب مغازه که فلانی را می شناسید گفت پسر عموی من است . می شود به او زنگ بزنید بگویید که فلانی آمده با شما کاری دارد. زنگ زدند به این بنده خدا در مدینه صاحب مغازه گفت: به پسر عمویش که فلان حاجی از ایران را می شناسی ؟ گفت بله می شناسم این بنده خدا مرا برده به دفتر مراجع 1500 تومان به من داده این پیراهنی که من دارم از همین پول آقا خریده ام و هر چه زودتر این بنده خدا را بیاور خانه ما. ماشین آمد ما را سوار کردند بردند به خانه. در راه من پرسیدم که این آقا چکاره است در مدینه ؟ گفت ایشان مسئول مخابرات مدینه است. بعد رفتیم خانه اش گفت چه مشکلی داری؟ مشکلم را گفتم. گفت: مشکلت حل است.از همان داخل خانه اش زنگ زدیم به خانواده، باور نمی کردند، خانم می گفت : اگر تو فلانی هستی اسم بچه ها را بگو. باز باور نمی کرد اگر تو فلانی هستی اسم من را بگو ؟ حالا منظور این است که ایشان می گفتند که با توسل به امام زمان (عج) مشکلی که 7 الی 8 روز طول می کشید حدود نیم ساعته حل شد.

فلج و بیمار شفا یافته بدست حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه)
یک صحنه ای خودم از جمکران دیدم صحنه عجیبی بود یک بنده خدا فلجی شفا دیده بود. بعد تعریف می کرد اسناد پزشکی اش را آورده بود فلج بود و قصه اش هم خیلی مفصل است گفت من آمدم



جمکران گفتم یا حضرت صاحب الزمان (عج) یا مرگ یا شفا. می خواهم به برکت توسل به حضرت صاحب الزمان (عج) خوب شدم. مایه خیر است حضرت.

یکی از راههای دیدن خواندن سوره مسبحات
حالا کسی که می خواهد آقا را ببیند یکی از راههایش این است سوره مسبحات را هر شب بخواند. امام صادق (ع) می فرمایند: کسی که سوره مسبحات را بخواند از دنیا نمی رود مگر اینکه مورد عنایت حضرت واقع شود سوره مسبحات (سوره حدید، حشر، صف، جمعه، تغابن) شاید یک دلی بخواهد توجه پیدا کند در این جمع و این حرفها را بشنود . امام صادق (ع) می فرمایند: کسی که قبل از خواب این سوره ها را بخواند نمی میرد مگر آنکه امام را زیارت می کند. یعنی در زمان حیات حتما آقا را زیارت می کند و در قیامت در جوار پیامبر (ص) است و دوم حتما آقا را هم زیارت می کند. حالا کسی که بخواهد به سعادتی برسد سوره های مسبحات را بخواند.

انجام کارهایی که مورد رضایت حضرت است
کارهای که امام زمان (عج) راضی است ما باید انجام دهیم. این زمینه توجه امام زمان (عج) است. مثلا یکی از کارها مداومت به یاد خدا، اهمیت به نمازها مخصوصا نماز جمعه ، تلاوت بعضی از سوره های قرآن که نوشته اند یکی از آیاتی که خیلی موثر است آیه 80سوره اسراء است. «وقل رب ادخانی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطاناً نصیراً» این را گفتند تا 40 شب صد بار بخواند چون «سلطاناً نصیراً» دارد که حضرت صاحب (عج)است.

اهمیت به نماز اول وقت
یک راه دیگرنماز اول وقت است. مرحوم قاضی می فرماید کسی که نماز اول وقتش مداومت کند اگر به مقام والا نرسد بیاید مرا لعن کند. خوب این هم یکی از راههای توجه به حضرت صاحب الامر (عج) است.
صدقه
یک راه دیگر صدقه است. صدقه ای که می دهیم به نیت سلامتی حضرت صاحب الامر (عج) باشد و بعد یکی از علما اینطور گفتند: پول صدقاتش را جمع کند تا زیاد شد گوسفندی بخرد ، ذبح کند بین دوستان ، فقرا و محب بدهد و تقسیم کند.
والسلام علیکم و رحمة الله.


 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.