سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

اخلاق فردي، خانوادگي، اجتماعي، سياسي رسول خدا(صلي الله عليه وآله و سلم)

خطبه هاي نمازجمعه به امامت حجت الاسلام و المسلمين علي ابراهيمي امام جمعه محترم 91/11/6

http://yascms.ir/istgah/ebrahimi3.jpg


بسم الله الرحمن الرحيم
خطبه اول

قال الله الحكيم في كتابه:« لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ »(سوره احزاب ،آيه21)
«اَللّهُمَّ عَرِّفْني نَفْسَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِفْ نبيك اَللّهُمَّ عَرِّفْني رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ اَللّهُمَّ عَرِّفْني حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ ديني»
هفته، هفته وحدت و گراميداشت نام و ياد رسول اعظم(صلي الله عليه وآله وسلم) و ششمين امام همام امام صادق(عليه السلام) است. اين ولادت دو آسماني، پيامبراعظم(صلي الله عليه وآله وسلم) و امام صادق(عليه السلام) را به محضر صاحب الزمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) و به همه شما شيعيان و ارادتمندان تبريك عرض مي كنم انشاءالله اين ايام بر همه شما مبارك باشد.
هفته، هفته متعلق به رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) و امام صادق(عليه السلام) است بنده با اجازه برادران و خواهران مكرمه خطبه اول و بخشي از خطبه دوم را اختصاص به اخلاق رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) مي دهم اگر توفيقي حاصل شود و عمري باشد در خطبه آينده درباره رئيس مذهب امام صادق(عليه السلام) صحبت كنيم.

سيره و روش زندگي پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم)
اما در مطلب اول درباب رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) چند كلامي عرض مي كنم. روز ولادت ايشان را روز اخلاق و مهرورزي نامگذاري كردند. طبيعتا ما بايد درباب اخلاق رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) گفتگو كنيم و پاي درس پيغمبرخدا(صلي الله عليه وآله وسلم) بنشينيم. امروز مسلمانان، جامعه و دنيا تشنه اخلاق پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) هستند، اگر اخلاق فردي و شخصي، اخلاق خانوادگي، اخلاق اجتماعي، اخلاق سياسي و اخلاق عبادي رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) الگوي مسلمانان جهان قرار بگيرد تمام بدبختيها از جامعه مسلمان برچيده مي شود. دشمن نمي تواند ظلم و ستم كند، چون همه ما آراسته به اخلاق رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) شديم. پيغمبرخدا(صلي الله عليه وآله وسلم) طبق نقل مشهور علماي شيعه در هفدهم ماه ربيع الاول روز جمعه بعد از طلوع فجر به دنيا آمدند. شيعيان اعتقادشان بر هفدهم و اهل سنت بر روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول است اما اتفاق داريم در ماه ربيع الاول حضرت بدنيا آمدند و در اين اختلافي نيست يعني در سال 570 ميلادي پيغمبرخدا(صلي الله عليه وآله وسلم) به دنيا آمد.

اتفاقات بزرگ در هنگام بدنيا آمدن پيامبر اعظم(صلي الله عليه وآله وسلم)
انسانها بزرگ از همان آغاز انعقاد نطفه شان، يك برنامه هاي بزرگي صورت مي گيرد شخصيتهاي بزرگ زندگيشان پر از حوادث بزرگ است هنگامي كه پيغمبرخدا(صلي الله عليه وآله وسلم) به دنيا آمد حوادث بزرگي اتفاق افتاد ايوان كسري در مدائن شكاف برداشت، تعدادي از كنگره هاي قصر انوشيروان فرو ريخت، آتشكده پارس كه هزار سال روشن بود و آتش پرستي مي شد پيغمبرخدا(صلي الله عليه وآله وسلم) فروغش به جهان تابيد آن نور آتش كه مظهر بت پرستي بود خاموش گرديد، درياچه ساوه كه محل خوشگذراني و حرام و بت پرستي بود اين درياچه خشك شد. تمام بتهاي كه در مكه جمع كرده بودند خانه خدا بت خانه شده بود نور پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) كه تابيد تمام اين بتها سرنگون شد. از وجودش يك نوري به آسمان طلوع كرد تا فرسنگها از نور وجود مباركشان روشن كردند. و حضرت ختنه شده و ناف بريده به دنيا آمدند، و وقتي كه به دنيا آمد اين كلمات را بر زبان جاري كردند «الله اكبر، الحمدلله كثيرا، سبحان الله بكرةً و اصيلا» پدر بزرگوارشان عبدالله است ولي توفيق زيارت فرزندش را پيدا نكرد وقتي كه همسرشان آمنه حامله بود پدر پيغمبر براي سفر تجاري به شام (سوريه) آمدند و از شام به مدينه(يثرب) آمدند و كسالت پيدا كردند و حضرت در همان شهر از دنيا رفت. شايد كساني دوست داشته باشند محدوده قبر پدر پيغمبر را زيارت كند بعد از نمازجمعه سوال كنند حد و حدودش را به آنها مي گويم. وقتي نوزاد به دنيا آمدند در روز هفتم جدشان عبدالمطلب يك گوسفندي را عقيقه و آبگوشتي را درست كردند و به شكرانه تولد اين نوزاد قريش را دعوت كردند مراسم جشني گرفتند و اسم ايشان را محمد(صلي الله عليه وآله وسلم) گذاشتند. گفتند جناب عبدالمطلب اين اسم در عرب مانوس نيست كلا در كيان عربها شانزده اسم به اين اسم نامگذاري شد چرا اسم محمد(صلي الله عليه وآله وسلم) گذاشتيد؟ فرمودند خواستم فرزندم هم در آسمان و هم در زمين ستوده باشد. (محمد يعني ستوده شده) مادر بزرگوارشان اسمشان را احمد(صلي الله عليه وآله وسلم) گذاشتند. در ميان اعراب و اشراف مكه روي چند جهت رسم بود نوزادان خودشان را به خانمها شيرده و دايه در قبائل مي سپاردند اولا در شهر مكه بيماري وبا بود، مسافرت در اين شهر زياد بود بيماري وبا مكه مشهور بود و بچه ها از بين مي رفتند علاوه بر او آب و هواي روستا سالم بود، زبان فصيح ياد مي گرفتند چون در مكه همه قبائل مي آمدند و اختلاف زبان پيدا شده بود زبان سليح، فصيح و شيرين عربي در خود شهر مكه كم بود، قبائل به لهجه هاي مختلفي صحبت مي كردند اين بچه ها را به روستا مي سپارند كه آن لهجه شيرين و فصيح عربي هم ياد بگيرند، آب و هواي سالم و چابك و استخوانشان محكم باشد. از مادر بيشتر از سه روز شير نخوردند، چهل روز يك كنيزي به نام ثوبيه ايشان را شير داد خانمهاي ديگر آمدند اين كودك و نوزاد را براي شيردهي ببرند. در كتابهاي شرق شناسان غربي چون ايشان يتيم بود و از مال و منال خبري نبود و پدر نداشت زنان مرضعه درب خانه عبدالمطلب نمي آمدند ولي اين حرف صحيح نيست عبدالمطلب بزرگ مكه و پرده دار خانه خدا است براي عبدالله صد شتر قرباني كرده است كسي كه صد شتر قرباني كرده است وضع مالي او خوب بوده است پس سرش اين نبود كه خانمهاي مرضعه به خاطر بي پولي و يتمي نمي رفتند سرش اين بود كه اين نوزاد هر سينه اي را قبول نكرده است يك خانمي از قبيله هوازن آمد حدوداً بيست سي كيلومتر با شهر مكه فاصله دارد ولي آب و هوايش پنج درجه با مكه فرق مي كند بنده آنجا رفتم و بازديد از آن منطقه كرديم. اين خانم به خانه عبدالمطلب آمد گفت اسم من حليمه سعديه از قبيله سعد هوازن هستم. عبدالمطلب فرمودند«بخ بخ سعد و حلم خصلتان فيهما خير الدهر و غر الابد يا حليمه» تفالي زدند گفتند اسم تو دو خصلت در آن است سعد يعني خوشبختي و حلم هم يعني صبوري، مبارك است. حليمه مي فرمايد در روبروي اين مادر من نوزاد را بغل گرفتم سينه راست از همان اول شير نداشت آمدن
گرفتن به سمت سينه چپ بچه را شير بدهند هر كار مي كردم سينه را نمي گرفت دائما به سمت سينه راست تمايل داشت سينه راستم شيرش خشك شده بود بالاخره مجبور شدم سينه سمت راست را در دهان اين نوزاد گذاشتم همين كه سينه را دهان گرفت وجودش چنان لطافت به من بخشيد و من را غرق در رحمت كرد در اين سينه ام شير جوشيدن كرد وسينه اي كه خشك بود پر از شير شد حليمه مي فرمايد هميشه و تا مدتي كه ايشان شير مي خورد از سمت راست شير مي خورد ايشان را همراه خودم آوردم با چه عظمتي در و ديوار سلام مي كرد. خودم رنجور بودم سالم شدم، زندگيم وضعش خوب شد مرتعمان خوب شد گوسفندانمان پر خير و بركت شد چند سالي حضرت اينگونه گذراندند.

هدف از آمدن رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) تكميل اخلاق والا
بنده نمي خواهم دوران كودكي، نوجواني و جواني پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) را شرح دهم بيشتر مي خواهم خصلتهاي اخلاقي پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم)را عرض كنم و در كلاس درس اخلاق پيغمبر(صلي الله عليه وآله وسلم) بنشينيم و به حضرت اقتدا كنيم. اينكه امروز جامعه ما به رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) نياز دارد، نگاه و سعي كنيم اخلاق حضرت را در زندگي خودمان مجسم كنيم. شيوه زندگي ما، شيوه زندگي پيامبر اعظم(صلي الله عليه وآله وسلم) باشد. پيغمبرخدا(صلي الله عليه وآله وسلم) مي فرمايند«إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاق»(مجمع البيان، بحارالانوار، علامه مجلسي، ج69،ص405) من آمدم اخلاق والا را تكميل كنم، در جامعه مردم را به اخلاق والا برسانم. يا مي فرمايند«بعثت بمداراة الناس» من مبعوث شدم با مردم مدارا كنم با ملايمت برخورد كنم «امت بمداراة الناس كما امرت بتبليغ الرساله» همانطور كه من مامور شدم رسالت خدايي را به مردم بگويم مامور شدم كه با مردم به مدارا و ملايمت رفتار كنم.اخلاق حضرت محمد(صلي الله عليه وآله وسلم) چيست كه ما نيازمنديم كه در جامعه خودمان پياده سازي كنيم. اول از اخلاق فردي شروع مي كنيم. كساني كه مي خواهند مطالعه كنندكتابهاي زيادي درباره اخلاق فردي، شخصي، خانوادگي و اجتماعي و سياسي و عبادي در بعد اخلاقي مي توانند مطالعه كنند. اما در بعد اخلاق فردي، از نظر فردي و شناخت شخصي پيغمبرما چه شيوه اي داشت؟ از همه اينها يك گلچيني براي شما عرض مي كنم. انشاءالله بعد از پايان خطبه دوم يك مقداري از اخلاق پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) دستگيرمان شده باشد.
اولا از جهت حرف زدن، چون حرف زدن و برخورد خيلي مهم است پيغمبرما بسيار شيرين سخن بودند، فصيح و شيرين صحبت مي كرد مي فرمود من از همه عرب شيرين زبانتر و فصيحتر هستم اهل بهشت به زبان من سخن مي گويند.
دوم پيغمبر(صلي الله عليه وآله وسلم) اخم، زمخت، غلظت در وجودش نداشت هميشه متبسم و خوشرو بودند. شوخي و مزاح مي كرد اگر يك نفر از صحابه غصه دار بود حضرت او را شاد مي كرد. شوخيها حضرت تربيتي بود توهيني نبود و حريم را حفظ مي كرد.
پيغمبر ما پاكيزه بود مي فرمود خداوند دوست مي دارد كه بندگان وي چون به نزد برادران خود مي روند آراسته باشند(اخلاق محمدي،ص29 و الميزان، ج6،ص23). هم براي خود شخصي آراسته بودند در آينه نگاه مي كردند موهايش را شانه مي كرد هم مي خواست بيرون از خانه بروند، در خانواده هم اهل پاكيزگي و اهل شستشو بودند. از عطر زياد استفاده مي كردند. با آنكه عرق پيغمبر خوشبو بود از عطر زياد استفاده مي كردند. رسول اكرم(صلي الله عليه وآله وسلم) مي فرمود از دنيا شما چند چيز را دوست مي دارم يك عطر و بوي خوش، دوم روشني چشمم نماز است. مسواك زياد مي زدند مي فرمودند مسواك زدن خدا را خوشنود مي كند. در بهداشت مسكن، منزل، تن و جسم، غسل روز جمعه، دائم الوضو، شستن دستها قبل و بعد از غذا مي شستند. از جهت پوشاك لباس حلال و مباح حضرت استفاده مي كردند رنگ خاصي نداشت هم رنگ سفيد، سبز و راه راه مي پوشيدند. نشست و برخاست حضرت جاي معيني نداشت كه حتما حضرت بايد مثل بزرگان و امرا جاي خاصي بنشيند هر جا كه باز بود حضرت مي نشستند بيشتر حضرت رو به قبله مي نشستند. احترام تازه وارد را نگه مي داشت دائم الذكر بود، جلوي كسي پايش را دراز نمي كرد، اسرار مردم را فاش نمي كرد، در مجلسي كه حضرت نشسته بودند غيبت صورت نمي گرفت، صدا بلند نمي شد، به احتياجي كه مردم داشتند رسيدگي مي كرد، كسي كه حرف مي زد حرفش را قطع نمي كرد، به همه توجه مي كرد، اينجور نبود كه به بعضيها توجه كند و به بعضي ديگر توجه نكند. مجلس پيامبر نظم و انضباط داشت، احترام به سالخورده، رأفت و رحمت به خردسال داشتند.
از جهت خوراك حلال بگوييم غذاي كه حاضر بود استفاده مي كرد، هيچ وقت نمي شد كه پيغمبر(صلي الله عليه وآله وسلم) تكيه بزند و غذا نوش جان كند، سه روز نمي شد كه پيغمبر از نان گندم سير خورده باشد، هيچ گاه غذا را سرزنش نمي كرد، اگر چيزي هم دوست نمي داشت نمي خورد. زهد و ساده زيستي اين يكي از شيوه هاي اخلاق فردي پيغمبر(صلي الله عليه وآله وسلم) بود. حضرت علي(عليه السلام) مي فرمايد به حداقل غذا و بهره مندي از مواهب دنيا قناعت مي كرد، به دنيا دل نمي بست گرسنه ترين مردم بود، كم مي خورد جامه بسيار ساده مي پوشيد.

استفاده و درك ارزش عمر
از جهت اخلاق فردي سعي مي كرد از لحظه لحظه عمر استفاده كند، كار خودش را از نظر اخلاق فردي بر دوش ديگران نمي گذاشت. آب وضوش را خودش آماده مي كرد. لباسش پاره مي شد حضرت خودشان مي دوختند. كفششان را خودشان تعمير مي كردند. وسايلي كه نياز داشتند شخصا خود حضرت خريداري مي كردند اين اخلاق فردي بود.

اخلاق خانوادگي
در خانواده با زن و بچه، با فرزندان، با بچه هاي مسلمانها با همسايه، ببينيم پيغمبر(صلي الله عليه وآله وسلم) چگونه رفتار مي كرد؟ با اعضاي خانواده نهايت مهرباني و عطوفت داشت، مدارا مي كرد، حقوق همسران خودش را رعايت مي كرد، اگر آنها تندي مي كردند حضرت صبر مي كرد، بدزبانيها را تحمل مي كرد، مي فرمود مردم داراي خصلتهاي خوب و بد هستند و مرد خانه نبايد به خاطر يك خصلت ناپسند همسر خودش را ترك كند و اگر يك خصلت همسرش را دوست نداشت خدا يك خلق ديگري در آن زن قرار داده كه مايه خوشنودي او است. اين دو را با هم بايد حساب كنيم. از همسرش حضرت خديجه(سلام الله عليها) قدرداني مي كرد. پيغمبر(صلي الله عليه وآله وسلم) كلاً درس قدرشناسي مي داد با بچه ها بسيار مهربان بود با امام حسن(عليه السلام) و امام حسين(عليه السلام) مهربان بود آداب اسلامي را به آنها مي آموخت فرزندان خودش را مي بوسيد وقتي اعتراض مي كردند كه چرا شما آقا اين بچه ها را مي بوسيد چون عرب رسم نداشت و خشن بودند حضرت مي فرمود اگر شما رحم نكنيد خدا به شما رحم نمي كند. اطفال مسلمانان را نوازش مي كرد دست روي صورت او مي كشيد چه بسيار بچه هاي را مي آوردند كه پيغمبر(صلي الله عليه وآله وسلم) دعا در گوش آنها بخواند كامش را بردارند اسم روي او بگذارد يك بچه اي روي لباس پيغمبر ادرار كرد حضرت نمي گذاشت كه با تندي بچه را بردارند او را نوازش مي كرد. سرجمع بخواهم از جهت اخلاق خانوادگي پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) را عرض كنم. به طور رفاقت حضرت با خانواده رفتار مي كرد، رفيقانه نه مستبدانه و زورگونه، مي فرمودند بهترين شما كساني است كه با زن و بچه خود به خوبي رفتار كند و من از همه شما خوش رفتارترم.
پيغمبرخدا(صلي الله عليه وآله وسلم) مي فرمود«ليس منا من وُسِعَ عليه ثم قدر علي عياله»دستور مي داد آسايش در زندگيتان پيدا شد به خانواده آسايش بدهيد. در كار خانه همكاري مي كردند. يك روز آمد پيغمبر(صلي الله عليه وآله وسلم) به منزل حضرت علي(عليه السلام) رفتند ديدند كه حضرت علي(عليه السلام) عدس پاك مي كنند به حضرت علي(عليه السلام) فرمودند هر مردي در خانه به همسر خودش كمك كند و بر او منت نگذارد خداوند نام او را در دفتر شهدا مي نويسد.

اخلاق اجتماعي
از جهت اجتماعي يعني برخورد حضرت در جامعه اخلاق بسيار نرم و ملايم، صبور و حليم داشتند، به مردم با حسن ظن نگاه مي كردند، با مردم نگاه بدبينانه نداشت، تا جايي كه خدا مي فرمايد«انك لعلي خلق عظيم» خدا به پيغمبر مي فرمايد اخلاق تو خيلي بزرگ و عظيم است. خداوند به اين دنيا به بزرگي مي گويد كوچك است ولي به اخلاق پيامبر مي گويد خيلي بزرگ است پيغمبر خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) از نظر اجتماعي، تنبل نبود و بسيار اهل كار بود، مخارج زندگي خود را به گردن ديگران نمي انداخت، از دوران بچگي اهل كار بود شباني و كارگري مي كرد. مي فرمود خدا كارگر امين را دوست مي دارد. مي فرمودند دعاي كسي كه در خانه بنشيند و كار نكند و بگويد خدا به من روزي بدهد هرگز اين خدا دعايش را مستجاب نمي كند. مي فرمود آدم تنبل و بيكار ملعون است «ملعون من القي لله عن الناس» اگر جواني پيش پيغمبر(صلي الله عليه وآله وسلم) مي آوردند مي پرسيدند كه جوان كار دارد يا بيكار است؟ مي گفتند اين جوان كار ندارد ولو خيلي پهلوان بود و اندام پيچيده اي داشت مي گفتند «سقط في عيني» اين جوان از چشم من افتاد چون كار نمي كند و اهل توليد نيست. مي فرمود «ان اطيب ما اكل رجل من كسبه»پاكيزه ترين كسب اين است كه انسان از دسترنج خودش استفاده كند.
پيغمبرخدا(صلي الله عليه وآله وسلم) تجارت مي كرد. منتها در تجارت راستگو، درستكار بود. شهرت پيغمبر(صلي الله عليه وآله وسلم) در همه كارها در امانتداري بود. در معامله اهل مجادله و لجاجت نبود.
پيغمبر(صلي الله عليه وآله وسلم) اهل تواضع و فروتني بود مي فرمود«ان الله اوحي الي ان تواضعوا» خدا وحي فرستاده كه ما براي مردم تواضع كنيم. با آنكه بالاترين فرد اين عالم بود اما متكبر نبود. امروزه يكنفر چند تا مطلب طوطي وار ياد گرفته طوري راه مي رود كه زمين را مي خواهد سوراخ كند از بس كه تكبر دارد. اما حضرت مي فرمايد«ان الله اوحي الي ان تواضعوا».
پيغمبرخدا(صلي الله عليه وآله وسلم) خيلي بخشنده بود. اهل معاشرت، شجاعت و اهل عفو و گذشت بود انتقام شخصي هيچ موقع نمي گرفت. حقوق انساني را رعايت مي كرد اگر كسي مريض مي شد به عيادتش مي رفت. اگر كسي كار خوبي مي كرد از او تشكر و قدرداني مي كرد مي فرمودند اگر كسي حق همنوع خودش ادا نكند حق خدا را هرگز ادا نمي كند.
يك خادم مسجدي فقير و بيچاره اي مرده و او را دفنش كرده بودند بعد به پيغمبرخدا(صلي الله عليه وآله وسلم) خبر نداده بودند كه اين خادم بينوا مسجد فوت شده بود حضرت خيلي ناراحت شدند چرا به من خبر نداديد؟ حضرت فرمود كه اين حقي به گردن من داشت با اصحاب بالاي سر قبر اين خادم آمد و نماز ميت بر قبر اين خادم خواندند و طلب آمرزش كرد. خوب اين گوشه اي از اخلاق پيغمبرخدا(صلي الله عليه وآله وسلم) بود انشاءالله در خطبه دوم اخلاق سياسي حضرت را چند كلامي عرض مي كنيم.

خطبه دوم
«اوصيكم عبادالله و نفسي بتقوي الله»
اخلاق سياسي پيامبراعظم(صلي الله عليه وآله و سلم)

در خطبه دوم خود و همه شما برادران و خواهران مكرمه، جوانان و نوجوانان،پسران و دختران و همه عزيزان شركت كننده را به تقوا الهي دعوت مي كنم. معيار تقوا هم شيوه هاي رفتار رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) است سعي كنيم در زندگي خودمان اگر مي خواهيم به تقوا نابي دست يابيم و بنده شايسته خدا باشيم. پيغمبر(صلي الله عليه وآله وسلم) با تقوا ترين انسان عالم است. ببينيم حضرت چكار انجام مي دادند؟ حداقل بخشهايي از اين را در زندگي خودمان پياده كنيم و شباهتي به اخلاق رسول اعظم(صلي الله عليه وآله وسلم) داشته باشيم. هر كدام از شيوه ها گفتم هر بندش يك خطبه نياز داشت بنده خيلي به سرعت سعي كردم يك معجوني، يعني اين باغ و دشت پر از چمنزا و گلهاي خوشبو چون اخلاق حضرت، جامع تمام فضائل انساني است. ما در اين دشت پر از گل، گشت و گذاري كرديم از هر جايي يك گلي را چيديم و بوئيديم. حالا اخلاق سياسي حضرت و شيوه هايشان را خدمت عزيزان عرض مي كنم. تقاضا مي كنم در اين هفته در باب پيغمبر(صلي الله عليه وآله وسلم) بيشتر مطالعه كنيم كتابهاي زيادي راجع به رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) و امام صادق(عليه السلام) نوشته شده است. ما در اين ايام اين پنجره هاي رحمت كه باز مي شود خودمان را در مسير اين رحمت قرار دهيم درب را باز كنيم شبها براي فرزندانمان بخوانيم كاري به تلويزيون و روزنامه نداشته باشيم ده دقيقه با بچه هايمان حرف بزنيم كتاب و داستان برايشان بخوانيم.

مدارا كردن از نظر اخلاق سياسي
اولين شيوه رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) در بحث اخلاق سياسي اين بود. اولا حضرت اهل مدارا بودند. اين مدارا از نظر اخلاق سياسي خيلي مهم است يعني رفق داشت. مي فرمود ما انبياء چنان كه مامور هستيم واجبات را برپا كنيم مامور هستيم كه با همه سازش كنيم . يهوديها تصميم گرفتند به پيغمبر(صلي الله عليه وآله وسلم) آزار برسانند در مسجد آمدند هر كدام مي آمد مي گفت سام عليك، دومي هم همينطور مي گفت سام عليك، معني سام يعني مرگ، به پيغمبر(صلي الله عليه وآله وسلم) گفتند مرگ بر شما. عايشه كه همسر پيغمبر(صلي الله عليه وآله وسلم) بودند خيلي ناراحت شد گفت مرگ بر خود شما شروع كرد با تندي با اينها برخورد كرد. حضرت فرمودند اي عايشه ناسزا مگو، ناسزا و فحش بدترين و زشت ترين صورت ها را دارد. اگر به زشتي شكل بدهيد بدترين قيافه ها را دارد. نرمي و ملايمت روي هرچه گذاشته شود آن را زيبا مي كند. آدم زشت اگر او نرمي داشته باشد او زيبا مي شود نرمي و ملايمت را از هر چه برداريد از زيبايي او كم مي كند. بعد فرمودند چرا عايشه چنين كاري كرديد؟ گفت آقا مگر نمي بينيد با كمال بي شرمي به شما فحاشي مي كردند. حضرت فرمود بله من ديدم و جواب دادم وعليكم، همين كفايت مي كرد و نياز به فحاشي كردن نبود.
يك عربي داخل مسجد شد. به پيغمبر(صلي الله عليه وآله وسلم) گفت حاجت دارد پيغمبر(صلي الله عليه وآله وسلم) به او هديه اي دادند قانع نشد، گفت كم است عرب مشرك بود شروع كرد به پيغمبر(صلي الله عليه وآله وسلم) فحاشي كردن در جمعي كه همه اصحاب نشسته بودند حضرت به او كمك كرده است اين عرب مشرك به پيغمبر(صلي الله عليه وآله وسلم) توهين كرد اصحاب عصباني شدند مي خواستند اين عرب را بكشند. حضرت مانع شدند. پيغمبرخدا(صلي الله عليه وآله وسلم) اين عرب مشرك را به خانه خودشان بردند گفتند اين زندگي من است يك روز در خانه حضرت ماندند و اخلاق حضرت را ديدند قانع شد و عذرخواهي كرد. گفت آقا من نبايست به شما توهين مي كردم مرا ببخشيد و از شما به خاطر محبتي كه به من كرديد از شما تشكر مي كنم. خوب اخلاق اين عرب سرجايش آمد گفت ديروز شما به من توهين كرديد و سخنان ناهموار به زبان آورديد اصحاب من اگر تو را ببينند مي ترسم به تو آسيب برسانند بيا فردا در جمع اصحاب همين صحبتهاي كه در جلسه خصوصي گفتي اينها را در جلسه عمومي بگو و از دل اصحاب من در بياور، فردا اصحاب جمع شدند اين عرب آمد گفت من اشتباه كردم و از حضرت عذرخواهي كرد. وقتي شروع كرد به عذرخواهي كردن پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) خنديد و هم اصحاب خنديدند و حضرت مثالي زدند.
پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم)فرمودند مثل من و مثل اينگونه افراد، مثل كسي كه شترش را گم كرده باشد مردم مي خواهند خوبي كنند مي دوند دنبال اين شتر كه به صاحبش برگردانند هر چقدر دنبال شتر مي دوند بيشتر فرار مي كند صاحبش مي گويد تو را به خدا برويد كنار من خودم مي دانم كه شترم را چطوري رام كنم. اين صاحب شتر آمد و مقداري علف به دستش گرفت آرام آرام با ملايمت رفت جلو دهنه شتر را گرفت و سوار شد. حضرت فرمودند مثل من اين عرب مثل با اين شتر است اگر ديروز شما را‌ آزاد مي گذاشتم چه بسا اين آدم را مي كشتيد و در حال كفر از دنيا مي رفت حالا اين بهتر است يا اينكه من امروز هدايت و نصيحتش كردم؟ روحيات افراد فرق مي كنند. يك مدير سياسي بايد بدانيد كه چگونه با افراد مختلف حرف بزند و رفتار كند، جايگاه هر كسي را بداند، آيا در دامنه است يا در سطح بالا است؟ اين شيوه پيغمبرخدا(صلي الله عليه وآله وسلم) بود.

بر چه كسي آتش جهنم حرام است؟
پيغمبرخدا(صلي الله عليه وآله وسلم) فرمودند«الا اخبركم بمن تحرم النار» مي خواهيد به شما خبر بدهم كه آتش بر چه كسي حرام است؟ «تحرم علي كل هين لين سهل» بر انسان آرام، نرم و نرمخو اين آتش بر او حرام است. ما چقدر اين كلمه را در زندگي شخصي، خانوادگي و سياسي خودمان به اين فرمايشات نياز داريم اينكه آقا مي فرمايند جذب حداكثري و دفع حداقلي يك راهكار است كسي كه گوشش در دهان رهبري باشد بايد به اين نكته توجه داشته باشد در دنيايي كه تمام گرگهاي عالم براي بلعيدن ايران دهان باز كردن، استكبار جهاني از يك طرف، صهيونيستها آدمخوار و آدمكش از يك طرف، صدفيون و وهابيوني كه نقشه دشمن را در اين دنياي اسلام دارند عملي مي كنند شمشير به دست گرفتند بر عليه مسلماناني كه صادق و مبارز با استكبار جهاني، اينها را پشت و رو خنجر مي زنند. مسلمانان بيدار شدند در مقابل استكبار ايستادگي مي كنند. ولي نقشه دشمن را همينها بر عليه مسلمانان بكار مي برند. در اين زمانه كه ما زندگي مي كنيم كه اين همه دشمن ما داريم فتواي قتل ما را صادر مي كنند خدا را خوش مي آيد در داخل ما درگيري و اختلاف داشته باشيم ديگر چي مي ماند؟ ما ملت هفتاد ميليوني هستيم تعدادي با اهل سنت، پنجاه ميليون شيعه در دنيا است كه اگر خودمان بر روي خودمان خنجر بكشيم ديگر چيزي باقي نمي ماند. وحدت، همدلي، برادري، دوستي و محبت يك راهبرد است. جذب يك راهبرد اساسي است ما فردا انتخابات و مسائل ديگر در پيش داريم بايد با همديگر مشورت كنيم و برادري داشته باشيم.

اخلاق سياسي پيامبراعظم(صلي الله عليه وآله وسلم): 1- اجراي حق
يكي از اخلاق پيغمبر(صلي الله عليه وآله وسلم) اجراي حق است. قاطعيت در عدالت اين نكته بسيار مهمي است. در مسائل شخصي پيغمبر(صلي الله عليه وآله وسلم) گذشت داشت اما در مسائلي حكم خدا مي خواست اجرا شود آيا پيغمبرخدا(صلي الله عليه وآله وسلم) تبيعض مي گذاشت؟ مي گفت اگر اين در خط من است اگر خطا كند طوري نيست. چون او در خط ديگري است مجازات مي شود ولي چون اين در خط من است اشكال ندارد والله پيغمبر(صلي الله عليه وآله وسلم) اينجور نبود. هرگز اجازه نمي داد حريمي هتك شود، هرگز اجازه نمي داد حقي پايمال شود، هرگز اجازه نمي داد بيچاره اي مورد هتك حرمت قرار بگيرد، از حريم خدا و انسانها پيغمبر(صلي الله عليه وآله وسلم) دفاع مي كرد ملاكش حق بود نه اشخاص،نه افراد، نه حزب و نه گروه.
سرقتي در مدينه صورت گرفت از خانه يكي از انصار دزدي شد دو نفر متهم شدند يك يهودي و يك مسلمان متهم شد پيغمبرخدا(صلي الله عليه وآله وسلم) تحقيقات را انجام دادند تمام فشارها بر رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) كه مسلمان بايد تبرعه شود. يهودي دشمن ما است و بيشترين توطئه در حق ما كرده است بايد متهم شود و مجازات شود. اما پيغمبرخدا(صلي الله عليه وآله وسلم) تحقيق كردند كه يهودي بي گناه است. با قاطعيت تمام از يهودي دفاع كرد و اين مسلمان خاطي و خطا كار را مجازات كرد اين شيوه و راه و رسم پيغمبرخدا(صلي الله عليه وآله وسلم) بود. رفتار پيغمبرخدا(صلي الله عليه وآله وسلم) رفتار قرآن بود عدالت را اجرا مي كرد كه خداوند در قرآن مي فرمايد «وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ»(سوره مائده،آيه8).
در جريان فتح مكه تازه پيغمبر(صلي الله عليه وآله وسلم) به اين شهر آمده و همه را بخشيده بود.خانمي از قبيله قريش دزدي كرد بنا شد انگشتانش قطع شود. تمام بزرگان قريش براي شفاعت آمدند كه آبروي ما مي رود. آمدند پيش يكي از همسران پيامبر گفتن شما پيش پيغمبر شفاعت كنيد پيغمبر قبول نكردند پيش اسامه كه پيغمبر او را خيلي دوست مي داشت رفتند. حضرت نگاهي به اسامه كردند رنگ حضرت سرخ شده بود فرمودند اسامه آمدي در مقابل حدي از حدود الهي شفاعت كني. دستور مجازات را صادر كردند و انگشتان سارق را قطع كردند آمدند خطبه خواندند چرا اقوام و دولتها قبل از بين رفتند به خاطر اينكه پولدارها جنايت مي كردند هيچ كار نمي كردند و اگر فقيرها خطا مي كردند آنها را مجازات مي كردند. بعد فرمودند به خدايي كه جان من در قبضه اوست در اجراي عدل درباره هيچ كس سستي نمي كنم. به خدا قسم دختر محمد(صلي الله عليه وآله وسلم) مرتكب چنين عمل ناستوده مي شد دستش را قطع مي كردم.

2- دفاع از ستمديده گان
دفاع از ستمديده گان اين شيوه پيغمبر(صلي الله عليه وآله وسلم) بود يكي ديگر از اخلاق سياسي پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) مدير و مدبر بود. اما امتياز ويژه اي براي خودش نمي خواست مي گفت اگر من مدير هستم تمام اين ويژگيها مال من باشد.

3- اهل مشورت
پيغمبر(صلي الله عليه وآله وسلم) اهل مشورت در مديريت بودند. نمي گفت من از همه بالاتر و پيغمبرخدا(صلي الله عليه وآله وسلم) هستم وحي بر من نازل مي شود هرچه مردم بگويند. مثل بعضي در مسائل اينگونه هستند. با اينكه شخص اول از جهت فكر، عقل و منطق بود اما با مردم مشورت مي كرد و آنها را شريك قرار مي داد.

4- اهل نظم انضباظ
اهل نظم و انضباط بود. تشكيلاتي كار مي كرد مي فرمودند اگر سه نفر با همديگر مسافرت مي رويد يك نفر را به عنوان رئيس خودتان انتخاب كنيد.خوب اين بخشهايي بود از اخلاق سياسي پيغمبرخدا(صلي الله عليه وآله وسلم) كه بنده خدمتتان عرض كردم.
با توجه به اينكه گفتم ما در چه وضعيتي هستيم اطراف ما را دشمنان پر كردند در سوريه كساني كه در مقابل اسرائيل ايستادند امروز مورد تعرض صدفيون و وهابيون قرار مي گيرند و از آنها مي خواهند انتقام بگيرند در عراق و جاهاي ديگر هم همينطور است.

همدلي و گوش دادن به فرمان ولي
وضعيت كشور ما نياز دارد به همدلي و همه گوش به فرمان ولي باشند. لبيك به مقام معظم رهبري بگويند. براي تامين نيازهاي معيشتي مردم مخصوصا قشر محروم جديتر تلاش كنند. اختلاف و دو دستگي امروز يك سم مهلك است كه هم دشمن را شاد مي كند و هم خداي نكرده مردم بي اعتماد مي شوند. بايد ببينيم مصلحت چيست؟ مصلحت اهم ما اين است كه دشمن، يكصدا آن هم صداي لبيك يا مقام معظم رهبري را از جامعه ما بشنود. وضع معيشتي مردم را بدون افراط و تفريط مسئولين كشور جدي بگيرند. امروز تورم افسار گسيخته بايد درمان كنند. پول ملي را نبايد اينقدر بي ارزش شود و مشكلات براي جامعه ما درست شود.

انقلاب اسلامي زمينه ساز ظهور حضرت صاحب الامر(عجل الله تعالي فرجه الشريف)
دهه فجر هم در پيش داريم انشاءالله ايام خجسته انقلاب اسلامي و اين انقلاب قطعا به پيروزي مي رسد زمينه ساز ظهور حضرت صاحب الامر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) است. خدا عنايتي به اين انقلاب و مملكت دارد و كشور ما حفظ مي شود و با هر مشكلاتي هست ما به آن اهداف بلندي كه زمينه سازي براي ظهور صاحب الامر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) و عدالت جهاني است انشاءالله دست پيدا مي كنيم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.