سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

داستانهاي قرآني: باغدار مغرور

خطبه هاي نمازجمعه شهرستان بافت به امامت حجت الاسلام و المسلمين حاج‌ آقا ابراهيمي مورخ 91/5/20
http://yascms.ir/emam/ebrahimi3.png

بسم الله الرحمن الرحيم
داستانهاي قرآني: باغدار مغرور
خطبه اول

اولا شهادت مولاي متقيان اميرالمومنين علي(عليه السلام) به همه شيعيان، دلداده گان، عاشقان و دوستداران آقا تسليت عرض مي كنم.
حضور باشكوه مردم در مراسم ليالي قدر
انشاءالله كه از زيارت و شفاعت اين بزرگوار بهره مند شويم انصافا شب گذشته حضور بسيار خوبي از شما مومنين مخصوصا جوانان عزيز در مساجد شاهد بوديم. امسال الحمدلله مجالس وعظ و خطابه، مجالس احياء و روضه رونق بسيار خوبي داشت.
هر مسجدي كه رفتيم حضور انبوه مردم زن و مرد، پير و جوان را شاهد بوديم كه در مسجد براي احياء و عزاداري حضور پيدا كرده بودند واقعا جاي تشكر و قدرداني دارد مخصوصا امسال جوانان غيور اين شهرستان، بعضي از هئيتهاي براي اميرالمومنين علي(عليه السلام) در خيابانها عزاداري كردند بنده براي همه آنها دعا كردم كار بسيار خوبي انجام گرفت در سالروز شهادت اميرالمومنين علي(عليه السلام) كار جديدي بود كه هئيتهاي عزاداري آمدند زنجير و سينه زني كردند دست مريضا بر شما جوانان دوستدار اهل بيت(عليهم السلام) از همه شما تشكر و قدرداني مي كنم انشاءالله خداوند خير دنيا و آخرت را نصيب شما كرامت بگرداند.
باغدار و كشاورز مغرور
در خطبه اول رسم بر اين قرار گرفت كه يك داستان كوتاه قرآني و پيامهاي كه مي تواند داشته باشد خدمت شما عرض مي كرديم. در اين خطبه به خواست خداي تبارك و تعالي داستان باغدار مغرور، كشاورز مغرور و متكبر را از قرآن عرض مي كنم.
از آيات 32 به بعد كه در سوره كهف است داستان باغدار و كشاورز مغرور و متكبر شروع مي شود.
ايجاد باغ روي اصول مهندسي
خداي تبارك و تعالي در اين سوره مي فرمايد«وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلًا رَّجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ» پيغمبر داستان آن دو مرد كه براي يكي از آنها دو باغ قرار داديم براي مسلمانان بازگو كن يك داستان واقعي است. حالا يا با هم دوست بودند يا دو برادر، ارثيه به اين دو برادر رسيد يكي از برادران مومن و متدين هم بالاخره زندگيش را مي گذراند و هم كار خير انجام مي داد منتهي آن برادر سرمايه كشاورزي و باغداري قرار داد روي اصول مهندسي دو تا باغ جالب و پرثمر درست كرد بعد خداوند مي فرمايند پيغمبر ضرب المثل و داستان اين دو برادر را براي مسلمانان بازگو كن.
زراعت و انگور و خرما روي اصول مهندسي
«جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ» يكي از اين برادرها دو تا باغ برايش قرار داديم يعني باغدار بود «مِنْ أَعْنَابٍ» اين باغ مقدارش عنب يعني انگور، منتهي انگورهاي مختلفي انگور ياقوتي و... كاشته بود. «وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ» اصول مهندسي را از اين آيه ببينيد «وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا» آمده بود اطراف اين باغ انگور را درختان نخل كاشته بود اول كه بادگير است درختان سر فلك كشيده خرما و بعد از آن درختهاي كوتاه قد انگور كاشته بود«وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا» بين اينها هم زراعت مي كرد گندم و جو، لوبيا و عدس كشت و برداشت مي كرد يك باغ مهندسي حساب شده، بادگير هم داشت كه باد نمي زد نه گندمها و نه انگورهايش را خراب كند در واقع حفاظت شده بود.
فراواني محصول اين باغ
«كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًا» باغدار به قدري به باغش رسيده بود از جهت محصول و فراواني نمونه بود مشكلي پيش بيايد و محصول ندهد چنان باغش طراحي كرده بود و رسيدگي مي كرد محصول فراوان و سرشار مي داد. علاوه بر اصول مهندسي طراحي كرده بود «وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا» در ميان اين باغ يك چشمه جوشاني خدا به او داده بود و يك نهر پرآبي كه آب هم به درختان انگور و خرما و هم به زراعتش مي رسيد«وَكَانَ لَهُ ثَمَرٌ» اين باغ پرثمر بود يعني از درختاني كه كاشته بود درختاني ميوه دار بود.
گفتگوي مغرورانه و متكبرانه باغدار با رفيق و دوستش
«فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ» اين آقاي باغدار محصول فراوان و برادر او از نظر مالي مثل او نبود بد مستي و غرور و تكبر سراغ اين باغدار آمد«فَقَالَ لِصَاحِبِهِ» به دوستش گفت «وَهُوَ يُحَاوِرُهُ» با هم شروع به گفتگو كردند«أَنَا أَكْثَرُ مِنكَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا» ببين من چقدر مال دارم مال من چقدر زياد است «وَأَعَزُّ نَفَرًا» كارگرهايم را ببين تو بدبخت و بيچاره هيچي نداري، به قول معروف اين تلمبه كه زدم دهها هكتار زمين كشاورزي، يادش رفته كه گذشته نان خوردن هم گيرش نمي آمد مثلا زيرشلوار و كفش كهنه هم نداشت حالا امروز به اين محصول رسيده خودش را گم كرده و همه چيز را زير سوال برده است «أَنَا أَكْثَرُ مِنكَ مَالاً» من كجا و تو كجا، باغ من كارگرهاي من، گفتگو مي كرد «وَدَخَلَ جَنَّتَهُ» وارد باغش شد جنتة يعني باغ پوشيده شده از درخت، سايه انداز.
ستمگر اول به خودش ظلم مي كند
«وَهُوَ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ»آدمهاي گناه كار اول به خودشان ظلم مي كند بعد به جامعه، كسي كه كار خوب انجام مي دهد اول نفعش خودش مي برد بعد نفعش براي ديگران است. «قَالَ مَا أَظُنُّ أَن تَبِيدَ هَذِهِ أَبَدًا» باغدار ثروتمند كم ظرفيت و مغرور وقتي وارد باغش شد گفت اين باغ،‌باغ است و نابود شدني نيست بعد قرآن از نقل اين داستان هدف دارد نمي خواهد تمام داستان را از اول تا آخر نقل كند نكات كليدي را براي ما بيان مي كند و درس مي دهد.
باغدار مغرور و فراموش كردن خدا و قيامت
اينقدر اين مرد پولدار و مغرور شده بود خدا و قيامت را فراموش كرده بود انفاق در راه خدا را فراموش كرده بود دلش براي بيچاره ها و فقرا و بدبختهاي جامعه بسوزد ديگر نمي سوخت «وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً» كار به جاي رسيده مي گويد كه قيامتي دركار نيست. گناه لحظه به لحظه انسان را مي برد كه منكر قيامت شود. چه باغ باصفا و محصول و تجارت دارم. بعد اين حرف هم زد اولا قيامتي در كار نيست برفرض اينكه قيامتي در كار باشد باز هم برد با من است در اين دنيا خدا مرا خواسته اين همه ثروت در اختيار من قرار داده است خودم، خانم و بچه هايم همه ماشين داريم خدا ما را دوست دارد.
انسان مغرور فكر مي كند در قيامت هم بالاتر است
اگر قيامتي در كار باشدما بالاتر هستيم«وَلَئِن رُّدِدتُّ إِلَى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِّنْهَا مُنقَلَبًا» اگر برفرض قيامتي هم باشد وضع من از تو بالاتر است خوب اين نتيجه بدمستي و غرور مال است انساني كه خدا به او مال مي دهد بايد حق مالش، خمس و زكات مالش را بپردازد به فقرا رسيدگي كند به مساجد رسيدگي كند كار خير انجام بدهد دنيا كه تمام مي شود و مي رود آن دوستش شروع به راهنمايي و خيرخواهي كردن كرد آفات اين آدم غرور است.
راه درمان غرور و گذشته را به ياد آوردن
آدمهاي كه دچار غرور مي شوند بايد گذشته شان را بيايد بياورند تو كي بودي، در گذشته چي داشتي همان لقمه نان هم پيدا نمي كردي، كي به تو اين همه نعمت داده است؟ چرا ناشكري در درگاه خدا مي كني؟ «قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ» دوستش به او گفت«وَهُوَ يُحَاوِرُهُ» او هم شروع به صحبت كردن كرد «أَكَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ» آيا به آن خداي كه تو را خلق كردي كافر هستي؟ اين منكر قيامت شد منتهي كسي منكر قيامت مي شود و مي گويد قيامتي در كار نيست و خدا نمي تواند چنين كاري را انجام بدهد در واقع منكر خدا شده است. انكار معاد به انكار خدا بر مي گردد«أَكَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ» كافر به خداي شدي كه تو را خلق كرده است.«مِن تُرَابٍ» تو را از خاك آفريد«ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ» تو را از نطفه آفريد يادت رفته چي بودي«ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلًا» حالا يك مردي شدي كه خدا اينقدر به تو نعمت داده است بدمستي مي كني اما من هرگز به خدا كفر نمي ورزم من خدا را شكر مي كنم او خالق من است من هيچ نبودم او مرا خلق كرد، هنوز بدنيا نيامده بود كه سينه مادر را پر از شير براي من كرده بود كوچك بودم مثل يك عروسك خدا مرا تربيت كرده كه امروز با تو دارم حرف مي زنم «لَّكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَدًا» بعد دارد نصيحتش مي كني چرا وقتي وارد باغت شدي منكر خدا و قيامت شدي؟
بيان ذكر هنگام ورود به باغ و مزرعه شدن
«وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاء اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» چرا وقتي وارد باغت مي شود نشانه هاي خدا را نگاه نمي كني از يك خاك و يك آب چه گلهاي، چه ميوه هاي، با چه طعمهاي آفريده است خالق اوست او اينها را آفريده است چرا همچين حرفي مي زني نگفتي كه همه چيز دست خدا است حالا درست است كه وضع مالي من از تو كمتر است«إِن تُرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنكَ مَالًا وَوَلَدًا» هم بچه و هم مالم از تو كمتر است منتهي اينها دست خداست اگر خدا بخواهد بهتر اين هم براي من درست مي كند دست خداست«فَعَسَى رَبِّي أَن يُؤْتِيَنِ خَيْرًا مِّن جَنَّتِكَ» اميدوارم خدا بهتر از اين باغ تو به من بدهد.
نحوه عذاب اين باغدار مغرور
«وَيُرْسِلَ عَلَيْهَا حُسْبَانًا مِّنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِيدًا زَلَقًا» يرسل يعني صاعقه اي، و نمي گوي يك دفعه زلزله بيايد، يك رعد و برق و صاعقه اي بيايد همه چيز را بسوزاند و از بين ببرد چرا ناشكري مي كني؟ چرا قدرت خدا را ناديده مي گيري؟ و همه اش به فرزند و زندگي و خودت مياندازي؟ و خودت را همه كاره مي داني؟ تو فكر نمي كني كه آب دست خداست «أَوْ يُصْبِحَ مَاؤُهَا غَوْرًا فَلَن تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَبًا» زلزله بشود و آب فرو مي رود و كم و خشك مي شود،ديگر نمي تواني آب بدست بياوري و باغت خشك شوداين آدم مغرور زير بار نمي رود هرچه او نصيحت مي كرد ايمان به خدا بياور و خدا را در نظر داشته باشد همه چيز دست خداست او به غير از كفران و ناسپاسي و غرور هيچي نمي دانست و نتيجه چي شد؟ «وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَى مَا أَنفَقَ فِيهَا»آمد در اين باغ وقتي نگاه مي كرد دستهايش را مي ماليد تمام اين باغ نابود شد صاعقه آمده بود اين باغ را سوخته بود«وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا» اين درختهاي بزرگ، درختهاي سربه فلك كشيده چنان صاعقه به اين باغ خورده بود خشك شده بود و اينها را روي درختهاي انگور انداخته بود عمارتي كه ساخته بود اول سقف ريخته بود بعد ديوارها روي آن ريخته بود معلوم مي شود كه زلزله هم بوده است تمام اين باغ نابود شده بود.
توبه بجا نمودن و پشيماني به موقع داشتن
«وَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا» پشيمان شد گفت كاش من همچين حرفهاي نمي زدم كاش من مغرور نمي شدم. حالا اين توبه و پشيماني فايده اي دارد؟ فايده ندارد وقتي آدم پشت ميله هاي زندان قرار گرفت حالا بگويد من توبه كردم آثار مرگ را آدم در خودش مي بيند حالا من توبه كردم اين توبه و پشيماني نتيجه اي ندارد آن لحظه اي كه مي بايست همه چيز را از خدا بداني و اهل خير باشي و هم خودت بداني و هم به مردم بخوراني، هم انفاق داشته باشي، هم اجعاف نكني و هم كلك نزني و هم فريب ندهي، آن لحظه بدمستي مي كردي حالا باغت سوخت دستت به هم بزني و «يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ» كفيه يعني دوتا دست را از پشيماني به هم بماليد و بگويي«يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا وَلَمْ تَكُن لَّهُ فِئَةٌ يَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مُنتَصِرًا» هيچ كس نبود كه كمكش كند خودش هم نمي تواند به داد خودش برسد اينچنين اين باغ آدم كشاورز و باغدار مغرور به خاطر غرور مال از او گرفته شد و از بين رفت.
عبرتها و پيامها نعمت را از خدا دانستن و در راه صحيح هزينه كردن
اين داستان را قرآن نقل كرده است برادران و خواهران كه همه چيز دست خداوند است همه چيز از خدا ببينيم و خودمان را گم نكنيم، راه خدا را فراموش نكنيم، نعمت خدا را قدر بدانيم، حق و حقوق الهي را ادا كنيم، اگر حق و حقوق الهي را ادا نكنيم مال از دستمان گرفته مي شود وبالش گردنمان مي شود.
بالاترين حسرت در قيامت
آخرين كلام حديث داريم بالاترين حسرت، ندامت و پشيماني روز قيامت براي پدري است كه مالي را از هر جاي رسيده جمع كرده اين مال را در راه صحيح مصرف نكرده، حقش را ادا نكرده است منتهي فرزند صالح و خوبي دارد اين فرزند مال را پاك مي كند خمس و زكاتش را ادا مي كند انفاق مي كند در راه صحيح مصرف مي كند روز قيامت ثواب مال فرزند است. وبال گردن، سوختن و بيچاره شدن مال اين پدر است. مي گويند بالاترين حسرت، بالاترين پشيماني مال اين پدري است كه از هر راهي، حق كشي كرده، رشوه خواري كرده، كم فروشي كرده،بدفروشي كرده مال را جمع كرده يكدفعه مرگش فرا رسيده و مال در اختيار اين فرزند صالح قرار گرفته و در مسير صحيح خرج كرده است ثواب مال فرزند صالح است عذاب و وبال مال اين پدر است.
خطبه دوم
«اوصيكم عبادالله و نفسي بتقوي الله»
توجه به فرمايش رسول خدا(صلي الله عليه وآله)

در آغاز خطبه دوم خود و همه شما برادران و خواهران را دعوت به تقواي الهي مي كنم. در توصيه به تقوا يادآوري كنم مهمترين فرمايش رسول خدا(صلي الله عليه وآله) تمسك به قرآن و تمسك به اهل بيت(عليهم السلام)، كه الحمدلله در اين شبها خصوصا در شب گذشته ما هم متوسل به قرآن شديم و هم متوسل به اهل بيت(عليهم السلام).
امروز روز شهادت مولاي متقيان اميرالمومنين علي(عليه السلام) است اين مصيبت و عزا را به ساحت مقدس آقايمان حضرت بقية الله اعظم امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) و مقام عظماي ولايت و به همه شما ارادتمندان، علاقه مندان، شيعيان، محبين و جوانان و نوجوانان تسليت عرض مي نمايم.
آثار خدمت بر اميرالمومنين علي(عليه السلام)
از لحظه اي كه اميرالمومنين علي(عليه السلام) ضربت خوردند تا لحظه شهادت چندين وصيت اميرالمومنين(عليه السلام) انجام دادند نا گفته نماند اين زخم شمشير خيلي كاري بود اميرالمومنين(عليه السلام) با توان، توانش گرفته است مثل ديروز بعدازظهر اسبغ بن نباته درب خانه اميرالمومنين علي(عليه السلام) آمده بود مردم همه آمده بودند همه اشك مي ريختند مي خواستند همه امام را ملاقات كنند امام حسن(عليه السلام) آمدند پيام اميرالمومنين علي(عليه السلام) را به مردم رساندند حال امام خود را مراعات كنيد و امام ممنوع ملاقات شدند به خانه هايتان تشريف ببريد مردم خواستار شدند كه ابن ملجم را به درك واصل كنند امام فرمودند كه اميرالمومنين(عليه السلام) فرمودند صبر كنيد اگر پدرم زنده ماند خودشان تصميم مي گيرند اگر به شهادت رسيدند امرش به ما واگذار شده است مي گويد مردم به خانه هايشان رفتند من پشت ديوار خانه اميرالمومنين (عليه السلام) زانوي غم بغل گرفتم نرفتم امام حسن(عليه السلام) فرمودند اسبغ نرفتي؟ اسبغ گفت كجا بروم طاقت نمي آورم كه به خانه بروم اگر اجازه بدهي يك لحظه يك نگاه به اميرالمومنين(عليه السلام) بياندازم و يك كلمه از آقا ياد بگيرم ولي در عين حال من مي روم اجازه مي گيرم كه آقا اجازه مي دهند بيا، لحظاتي گذشت مي گويد وارد شو، من وارد شدم روبروي آقا نشستم خونابه از سر مي ريزد دوتا بالش گذاشتند و اميرالمومنين علي(عليه السلام) تكيه كردند ولي يك جمله اي اسبغ نقل مي كند كه دل سنگ هم آب مي شود اميرالمومنين(عليه السلام) كوه صبر و مقاومت و استقامت است اسبغ مي گويد اين زخم چنان كاري بوده كه اميرالمومنين(عليه السلام) زانو به زانو مي شده است پارچه زردي به پيشاني آقا بسته بودند مي گويد من به چهره آقا نگاه كردم اينقدر اين زهر اثر گذاشته چهره زيباي علي(عليه السلام) چنان زرد گشته كه من نفهميدم چهره زردتر است يا آن پارچه؟
يكي از وصيت نامه اميرالمومنين علي(عليه السلام)
در طول اين فاصله تا شهادت هفت الي هشت وصيت آقا فرمودند از جمله يكي دو تا وصيتهاي اميرالمومنين(عليه السلام) عرض مي كنم كه با كلام اميرالمومنين(عليه السلام) ما زندگي مي كنيم ببينيم آقا در زندگي از ما چه مي خواهد؟ چه روشي در زندگي از ما مي خواهد؟
اول وصيت نامه: اُُوصیكَ بِتَقْوَى اللّهِ
آقا مي فرمايند سفارش به تقوا مي كنم تقوا يعني هركجا خدا گفته باشي باشيم هر كجا گفته نباش نباشيم. اين كلمات كوتاه است معلوم مي شود كه حال امام مساعد نبوده است « وَإقامَ الصَّلاةِ لِوَقْتِها » اقامه نماز به موقع باشد« وَایتاءَ الزَّكاةِ عِنْدَ مَحَلِّها » اگر واجبات مالي به گردن شما است سروقت ادا كنيد « وَأُوصیكَ بِمَغْفِرَةِ الذَّنْبِ »در زندگي گذشت داشته باشيد از خانواده، فرزند و مردم خطا مي كنند بگذريد« وكَظْمِ الْغَیْظِ » خشمت را فرو بگيريد« وَصِلَةِ الرَّحِمِ وَالْحِلْمِ عِنْد الجاهِلِ وَالتَّفَقُّهِ فِى الدّینِ وَالتَّثَبُّتِ فِى الأَمْرِ» سفارش مي كنم كه مسائل ديني و شرعي را ياد بگيريد به دين اهميت بدهيد « وَالتَّعَهُّدِ لِلْقُرآنِ » در زندگيت به قرآن متعهد باشيد« وَحُسْنِ الْجَوارِ وَالأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْىِ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاجْتِنابِ الْفَواحِشِ كُلِّها فى كُلِّ ما عُصِىَ اللّهُ فیهِ » (تحف العقول: 222، كشف الغمه، ج2،ص57، و كتاب شرح وصيتي از وصيتهاي از اميرالمومنين علي(عليه السلام) هنگام شهادت، سيدهاشم رسولي محلاتي)و خوب همسايه داري كنيد خوب اين بخشي از فرمايشات اميرالمومنين علي(عليه السلام) است. بچه ها و فرزندان دور بستر اميرالمومنين علي(عليه السلام) را گرفته بودند گفتند اين چه منظره اي است يكي از فرزندان گفت اي كاش مادرمان زهرا زنده بود...
اهميت روز جهاني قدس
مطلب دوم جمعه آينده روز جهاني قدس است اين يادگار حضرت امام(ره) است مخصوصا امسال كه استكبار جهاني ضربه سنگيني از بيداري اسلامي خورده است اين بيداري اسلامي را موج سواري كند و انحراف در بيداري اسلامي به وجود بياورد راهپيمايي روز جهاني قدس مي تواند يك مشت محكمي بر استكبار جهاني بكوبد.
انشاءالله به خواست خدا از ساعت 30/11 اجتماع نمازگزاران و راهپيمايان از مسجد صاحب الزمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) شروع مي شود و انشاءالله نمازجمعه روز قدس را در مصلا برگزار مي كنيم. شما ببينيد مصلا به كجا رسيده است و مي خواهيم نمازجمعه را در مصلا برگزار كنيم، حتما حاضرين به غائبين تذكر بدهند.
تعبيرات زيباي حضرت امام(رحمةالله عليه) در رابطه با روز قدس
تعبيرات بسيار مهمي حضرت امام(رحمةالله عليه) درباره روز قدس دارند مي فرمايند: روز قدس روز احياي اسلام، رزو اظهار وجود امت اسلام، روز حكومت اسلامي، روز جهاني مقابله با مستكبرين، روز قدس مختص به فلسطين نيست بلكه روز همه مستضعفين عالم است.
سيلي دشمن از جمهوري اسلامي ايران و بيداري اسلامي
ما هم روز قدس را گرامي مي داريم و انشاءالله در راهپيمايي شركت مي كنيم. برادران، خواهران دشمن از بيداري اسلامي كه از جمهوري اسلامي در ايران شروع شد سيلي خورد، از حزب الله سيلي خورد يكي پس ديگري وابستگان آنها سرنگون شدند، بالاخره بيكار نمي نشيند شروع به ضربه زدن مي كند اولين كاري كه انجام داد ساليان سال با ايران اسلامي درگير شد و نتوانست كاري از پيش ببرد، بعد براي اينكه اسرائيل را نجات بدهند سي و سه روز با حزب الله درگير شد و فكر مي كرد بعد از چند روز، حزب الله و اين جوانان شيعه لبناني را كه با دست خالي مي جنگند نابود مي كند و از طرفي بر لبنان تسلط پيدا مي كنند، اما به لطف الهي در جنگ سي و سه روزه شكست خوردند. به غزه حمله كردند، بيست و دو روز مقاومت اسلامي فلسطين را نابود مي كنيم آنجا هم نتوانستند و شكست خوردند.
هدف استكبار در سوريه حفظ اسرائيل
الان آمدند در سوريه فعاليت مي كنند سوريه نقش مهمي در پشتيباني از مردم حزب الله، فلسطين و غزه داشت امروز دارند تاوان پس مي دهد، سران تركها، قطريها، اردنيها و به رهبري استكبار جهاني شروع كردند بيش از بيست هزار تروريست و نيروهاي القاعده را وارد سوريه كردند كه موج سواري كنند، مردم مصر قيام كردند مردم سوريه هم بايد قيام كنند، مردم ليبي قيام كردند و حكومت ظالم را نابود كردند در سوريه مردم هم قيام كردند اما هدف در واقع سرنگوني بشار اسد نيست هدف حفظ اسرائيل است، هدف پشتيبان حزب الله را قطع كردن است كه مقام معظم رهبري همان اول فرمودند هدف آنها حفظ موجوديت اسرائيل است اگر دم از مردم مي زنند دروغ مي گويند الان در ميانمار بودائيها مسلمانان را سر مي برند آتش مي زنند آواره مي كنند اسمي است، در بحرين تعداد زيادي مردم كشته مي شوند اسمي نيست، در يمن و عربستان مسلمانان كشته مي شوند حرفي نيست، هدف حفظ موجوديت و امنيت اسرائيل است. اما به لطف الهي تاكنون نتوانستند و انشاءالله نمي توانند، استكبار جهاني طراحي هاي عجيبي كرد براي حزب الله، براي سوريه هم برنامه ريزي ديگري كرد. براي مردم غزه و مقاومت اسلامي يك جور برنامه طراحي كرد، سال 88 تمام توطئه ها را جمع كرد كه اين آتشفشان را خاموش كند همه اين آتشفشان از قلب نظام جمهوري اسلامي ايران است در واقع هدف فتنه سال88 خاموش كردن اين آتشفشان مقاومت و تزريق مقاومت و بيداري اسلامي در سراسر جهان بود. الحمدلله آنگونه سرشان به سنگ خورد و در تاريخ براي هميشه سران آنها نابود شد و الحمدلله ملت پيروز شد.
ضعف روز به روز آمريكا و اسرائيل
برادران و خواهران امروز نگاه مي كنيم اسرائيل و استكبار جهاني روز به روز ضعيفتر مي شود، حزب الله روز به روز قويتر شده است. خودشان اعلام كردند اگر با غزه بجنگيم اگر با حزب الله درگير بشوند جنگ در قلب اسرائيل در تلاويو است روز به روز تضعيف مي شوند، امروز اگر فشارهايي بر عليه ملت ايران در كشورهاي اسلامي داريم مي بينيم اينها نفس آخر كشيدن است بالاخره دشمن دست از توطئه بر نمي دارد اين نشان قوت او نيست سران آنها سرنگون شدند و بيداري اسلامي جايگاه خودش را پيدا كرده است البته مي خواهند موج سواري كنند اما به لطف الهي مشاهده مي كنيم انشاءالله زمينه سازي براي ظهور حضرت صاحب الامر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) است.
بازگشت افتخارآفرين اولين گروه آزادگان به ميهن اسلامي در همين هفته را داريم كه بيست و ششم ماه مبارك رمضان است.
بهترين عمل شب قدر
شنبه شب قدر است و بهترين عمل در شب قدر دعا است، دعا مي تواند در سرنوشت انسان تاثير گذار باشد از باقي مانده شب قدر استفاده كامل را انجام بدهيم.
بازپرداخت طولاني وام با چه دليل و منطقي
بنده دو سه كلمه درمورد وضع داخلي شهر عرض مي كنم، يكي از مسائلي كه واقعا باعث رنج است دو سه روز قبل خانمي به دفتر مراجعه كرد گفت من از بستگان دوشهيد هستم از صندوق قوامين سال85 ده ميليون تومان وام گرفتم تاكنون كه سال91 است بيست و يك ميليون تومان پول پرداخت كردم و هنوز ده ميليون تومان بدهكار هستم و الان مي خواهند خانه ام را مصادره كنند. مگر شما همين حرفها را در آمريكا نمي شنويد كه بانكهاي آمريكايي خانه ها را مصادره مي كنند اين چه وضعيتي است كه ما به آن دچار شديم، كجا اين ديركردها شرعي است، يا آن بنده خداي كه چند روز قبل خودكشي كرد براي چه خودكشي كرد؟ به خاطر وامهاي سنگين بود خانه اش را از دستش درآوردند، كجا اين وامها شرعي است مي نمي دانم چرا يك فكري براي اين قضيه نمي كنند ديركرد، ديركرد. ده ميليون وام گرفته در شش سال بيست و يك ميليون پرداخت كرده هنوز ده ميليون ديگر بدهكار است رباي خالص ديگر چيز ديگري هست به جنگ خدا برخواستند، با اين وضع مردم از همه چيز ساقط مي شوند، واقعا قابل تحمل نيست چرا مديريت دستگاههاي بالا براي ديركرده هاي بانكها مخصوصا كه اين صندوقها مي گيرند فكر نمي كنند. كجاي اين شرعي، ديني و اسلامي است شخص را ساقط كني، آن شخص ديگر نمي تواند روي پاي خودش بايستد ده ميليون گرفته بيست و يك ميليون پرداخت كرده هنوز ده ميليون تومان بدهكار است چي مي شود؟ يا ‌آن بنده خدا بخاطر همين ها خودكشي كرده است واقعا گناهش به گردن كيست؟
والسلام عليكم ورحمة الله و بركاته
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.